سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
کیمیایی گریستن بخشی از فرهنگ زیستی شهری ما است
وقتی که همه آنها با یک ماشین میروند و فقط یکیشون نیست و اینکه فیلم قصه را برای تو باز گذاشته و میتوانی حدس بزنی چه اتفاقی بعدش قرار است بیافتد و حدس این اتفاق برایت باز و راحت است، برای این است که به قدر کافی رابطه اینها را با خودشان میشناسی به همین خاطر است که فیلم آنقدر برای تماشاگر تاریک و سیاه نیست که هر کدامشان به یک شکلی حالا فیزیکال در این جهان نباشند.
منظور من بیشتر شکل شکست محسن است که ما گذشته او را میدانیم...
شکل شکست محسن هم جدی اجرا نمیشود، یعنی وقتی که به «فروزنده» میگوید دوست داری اینجوری بمیرم مثل آخر فیلمها، یعنی تمام سیاهی این شکست و خودکشی محسن گرفته میشود. و حتی مشخصا در یک فضایی مرگ برای محسن اتفاق میافتد که حتی میتوانی به مرگش شک بکنی.
آقای کیمیایی صحنه مرگ محسن را که داشتیم فیلمبرداری میکردیم من خاطرم هست آنجایی که فروزنده میآید بیرون و کنار ماشین رضا معروفی میایستد دوباره بر میگردد توی نمایشگاه را نگاه میکند و ما از دید او تصویر محوی میبینیم که انگار یک نفر دارد راه میرود...
کسی راه نمیرود، اصلا آن تصویر متعلق به محسن است که دارد خودش را روی زمین میکشد.
برای چی این پلان را در فیلم استفاده نکردید؟ آیا این مفهوم را بیشتر القا نمیکرد که اصلا ممکن است «محسن» هنوز نمرده باشد و مساله مرگ «محسن» را مشکوکتر جلوه میداد، البته چون آنقدر فاصله دور بود و ما این تصویر را در لانگ شات و از پشت شیشهها میدیدیم شاید هم متوجه نمیشدیم او «محسن» است یا فرضا یک نفر دیگر که میتوانست «تراب» باشد یا هر کس دیگری. به هر حال آیا وجود این پلان در انتهای فیلم بهتر نبود؟
وجود این پلان به انتهای فیلم لطمه میزد، یعنی وقتی فیلم در میزانسنهای خودش این تصمیم را گرفته که «محسن» خودش حکم خودش را صادر کند و در واقع مرگ خودش را امضا کند، گذاشتن چنین پلانی میتوانست به این قضیه لطمه بزند و برای تماشاگر این معنی را بدهد که پس حالا باید منتظر «حکم ۲» هم باشیم و یک کمی به شوخی شبیه میشد.
وقتی ساختار فیلم اینطوری بنا شده که خیلی جاها دارد شوخی میشود، به همین دلیل آیا این شوخی هم نمیتوانست جا بیفتد؟
این به انتهای فیلم لطمه میزد، یعنی به این به اصطلاح بستهبندی که ته فیلم شد لطمه میزد و خود آن بستهبندی را زیر سوال میبرد. بستهبندی، مرگ و به اصطلاح خواسته شدن محسن برای مرگ را، اسلحه را و اصلا تمام شخصیت رضا معروفی را زیر سوال میبرد. آن وقت شخصیت رضا معروفی دیگر این نبود که طومار زندگیاش با این قضیه پیچیده شود.
در فیلم «حکم» سه نسل بازیگر حضور دارند، سه نسلی که حالا هر کدام در میان همنسلان خودشان اگر بهترین نباشند، جزو یکی از بهترینها هستند. آقای انتظامی در میان همنسلان خودش، آقای خسرو شکیبایی در میان یک نسل بعد از آقای انتظامی و بالاخره لیلا حاتمی، بهرام رادان و پولاد کیمیایی هم در میان نسل جوان. هر کدام از اینها یک شاخصههای بازیگری برای خودشان دارند، آقای انتظامی یک ویژگیهای خاصی دارد که اصلا چهل سال است برای خودش تثبیت شده، شکیبایی هم ویژگیهای خاص خودش را دارد و حتی لیلا حاتمی هم به یک نوعی واجد این ویژگیها است و اینها کاملا هم راههای جدایی از یکدیگر را میروند، اما در فیلم «حکم» اینها نه تنها هر کدام بهترین یا حداقل یکی از بهترین بازیهایشان را ارایه دادهاند، بلکه در کلیت فیلم به یک جور هماهنگی با هم رسیدهاند، بطوری که اگر بخواهیم چندتا از نقشهای به یادماندنی آقای انتظامی را نام ببریم بطور قطع نقش «رضا معروفی» حکم یکی از آنها خواهد بود یا نقش «فروزنده» در کارنامه بازیگری لیلا حاتمی و خصوصا نقش «محسن» در کارنامه بازیگری پولاد کیمیایی جزو نقاط درخشان فعالیت هنری آنها محسوب خواهد شد. میخواهم بدانم شما به
عنوان یک کارگردان چطور توانستهاید این هماهنگی را در بازی بازیگران فیلمهایتان و خصوصا فیلم «حکم» به وجود آورید، در حالی که بسیاری از فیلمهای دیگر کارگردانهای دیگر فاقد این هماهنگی است؟
خود تو بیشتر از خیلیها توی متن این فیلم بودی و روش کار من را با بازیگرهایم دیدهیی. بازیگرها قبل از اینکه نقش را اجرا کنند، نقش برای آنها نوشته میشود و در مرحله نوشتن این تصمیم برای آنها گرفته میشود. وقتی من متن را مینوشتم خیلی این نکته را رعایت میکردم که همان نوشته اجرا شود، یعنی آن اجرایی که تفاوت نگاه اینها به این جهان حتما در نقش وجود داشته باشد و گفته بشود. یعنی حضور این چهارنفر (محسن، فروزنده، سهند و رضا معروفی) در کنار هم فقط به این معنی نباشد که اینها فقط دارند با هم زندگی میکنند، بلکه این سینما و این فیلمنوشت هست که اینها را دور هم جمع کرده، آنها هرکدامشان جداجدا برای خودشان دارند زندگی روحی اجتماعیشان را سپری میکنند.
پس به این معتقدید که نقش اگر خوب نوشته شده باشد، خوب هم بازی میشود؟
قطعا همینطور است.
اما این هماهنگیها چطوری در میآید، چه کدهای مشخصی به بازیگرانتان میدهید که اینطور پرحس و حال بازی میکنند، مثلا کلیدی که به «پولاد» داده بودید برای نقش «محسن» چه بود، آیا اصلا چیزی شبیه «محسن» در وجود پولاد دیده میشد که این نقش را به او سپردید؟
قضیه پولاد کیمیایی توی فیلم «حکم» و این تغییر و تحول خیلی مربوط به خودش میشد. به هر جهت پولاد ۲۵ ساله شده و به نوعی مستقل شده و دیگه نگاهش به سینما واینکه از بازیگری چه میخواهد مشخص شده. سیر فیلمبرداری فیلم «حکم» و پشت صحنه خیلی با خودش کار میکرد و اصلا وارد ماجراهای پشت صحنه نمیشد و حسابی توی لاک خودش بود و به شکلی جدی و متعصب روی نقش خودش کار میکرد، اما به هرحال اینها کافی نبود و باید با او کار میشد تا قابهایی که برایش گذاشتهایم شکل بگیرد و اصلا دیالوگها و گفتوگوهایی که داشت را باور کند، چون اگر این گفتوگوها را درک نمیکرد نمیتوانست آنها را بازی کند و تا زمانی که خوب این دیالوگها را نمیفهمید آنها را بازی نمیکرد، باید میفهمید که اینحرفها چه معنایی دارند تا بتواند آنها را خوب و باورپذیر ادا کند.
آقای کیمیایی به خاطر دارم اوایل پیش تولید «حکم» شما یک جور مقاومت داشتید برای اینکه این نقش را به پولاد بدهید، شاید هم تردیدتان برای این بود که دوست نداشتید بگویند چرا این نقش محوری را به پسرش داده است و حرفهایی از این دست، چطور شد که سرانجام تصمیم قطعی گرفتید که نقش «محسن» را به پولاد بسپارید؟
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست