چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

احسان و رحمت به خلق راهی به سوی کمال انسانی


احسان و رحمت به خلق راهی به سوی کمال انسانی

بررسی نیکوترین رفتارهای اجتماعی از دیدگاه امام باقر ع به مناسبت اول رجب میلاد پنجمین امام هدایت

امام باقر(ع) همانند دیگر معصومان خاندان پیامبر گرامی(ص) اسوه نیک و کاملی برای همه زمانها و همه انسان هاست. مبنا و سبک زندگی آنان بر مکارم اخلاقی بنیان گذاشته شده است، لذا برازنده ستایش خداوندی «خلق عظیم» هستند. عظمت خلق و خوی ایشان این است که همه مکارم اخلاقی را در کمال و تمام دارا می باشند و همین ویژگی است که نیکان و خوبان را گرد شمع وجود نازنین آنان جمع کرده و آنان مقتدا و پیشوای نیکان و خوبان شده اند.

اخلاق فردی و کمالات شخصی آنان غیرقابل توصیف است و تنها خداوندگار عالم و محیط به حقایق است که می تواند به توصیف ایشان بپردازد؛ در اخلاق اجتماعی، به گونه ای هستند که دوست و دشمن را به شگفتی وامی دارد و دشمن را وادار به ستایش می کند.

نویسنده در این مطلب نگاهی گذرا به برخی از هنجارها و رفتارهای اجتماعی امام باقر(ع) دارد که با هم آن را از نظر می گذرانیم.

● از کوزه همان برون تراود که در اوست

بی گمان شناخت انسانها سخت و دشوار است. پیچیدگی ذاتی انسان اجازه نمی دهد تا همنوع خویش را بشناسد؛ چرا که ظرفیت انسانی، این اقتضا را دارد تا بتواند در دو سوی کمال مطلق خوبی هاو بدی ها قرار گیرد. چنین ظرفیتی به معنای بی نهایت بودن سعه وجودی انسان است. وسعت بی پایان و بی مانندی که موجب می شود در مقام تدنی تا قاب قوسین او ادنی (نجم، آیه ۹) بالا رود و در مقام سقوط تا درک اسفل من النار نزول کند به گونه ای که هیچ چیزی پست تر از او نباشد و از سنگ خارا یا چارپایان نیز پست تر شود. (انعام، آیه ۱۷۹)

همین پیچیدگی و ظرفیت بی پایان آدمی است که انسان را موجودی ناشناخته کرده و امکان داوری نسبت به دیگران را از هر انسانی سلب کرده است. به این معنا که هر فرد انسانی با آن که در کلیت، مشابهت بسیاری با دیگر افراد همنوع خویش دارد، با این همه آن چنان تفاوت های میان دو فرد انسانی بسیار زیاد است که قدرت فهم و درک این تفاوت ها را ندارد و همین مسئله و مسائل دیگر موجب می شود تا داوری از دیگر افراد همنوع دشوار باشد.

از آن جایی که در زندگی اجتماعی نمی توان بی داوری درباره همنوع گامی در جهت نزدیکی و یا دوری از شخص یا اشخاص برداشت، انسان، نیازمند معیارها و ملاک هایی برای داوری است. این جاست که انسان ناچار است به جای آن که به ذات و ذاتیات انسان و اشخاص بپردازد و به شکلی جنس و فصل وی را به دست آورد، ناچارمی شود تا به لوازم و نشانه های آن توجه و دقت نماید.

از سوی دیگر، هر فرد انسانی به یک معنا نوع منحصر به فردی است، هر چند که به ظاهر همه انسانها را نوع انسان می دانیم ولی به سبب همان ظرفیت وجودی بی پایان، از این قابلیت برخوردار است که هر فرد انسانی خود یک نوع منحصر به فردی باشد که دومی برای آن نیست. همین انحصار در فردیت نوعی نیز موجب می شود تا شناخت هر فرد انسانی و داوری نسبت به وی نیز سخت تر شود.

در این جا لازم است که برای شناخت هر فرد انسانی و داوری نسبت به وی، به سراغ روش های دیگری برای شناخت برویم که از جمله آنها توجه به لوازم شخصی هر فرد انسانی است. بنابراین، برای درک شخصیت حقیقی انسان و یا دست کم رسیدن به یک شناخت اجمالی درباره هر فرد و شخص انسانی، لازم است تا به نشانه های وی توجه شود تا معلوم گردد این شخص از نظر وسعت وجودی و مقامات انسانی در کدام مرحله و مرتبه نشسته است تا بتوان بر اساس آن، روابط اجتماعی را با وی سامان داد.

نشانه های شخصیت وجودی هر فرد انسانی در گفتارها و رفتارهای وی آشکار است؛ چرا که از کوزه همان برون تراود که در اوست. بنابراین، داوری نسبت به دیگران همواره مبتنی بر گفتارها و رفتارهای شخص است و همین نیز مبنا و معیار داوری در اسلام معرفی شده و انسان ها مامور و مکلف هستند تا براساس همین ظواهر رفتاری و گفتاری، قضاوت کنند و روابط خویش را با دیگران تنظیم کنند.

در این میان رفتارهای اجتماعی، مهمترین نشانه شخصیت شناسی است. به این معنا که هر چه ظرفیت و وسعت وجودی شخص بیش تر یا کم تر باشد، در رفتارهای اجتماعی به خوبی بروز و ظهور می کند و انسان هر چند که بازیگر معروف و توجیه گر خوبی باشد، نمی تواند در یک مدت طولانی نقشی را بازی کند که برخلاف شخصیت باطنی و حقیقت وجودی اوست. از این رو گفته اند: تا مرد سخن نگفته باشد، عیب و هنرش نهفته باشد؛ زیرا با نشانه شناسی می توان شخصیت معیوب و یا کامل شخص را تشخیص داد و حقیقت وجودی او را تحلیل و توصیف کرد. بر همین اساس است که خداوند می فرماید: کل یعمل علی شاکلته؛ هر کسی بر اساس شاکله و شخصیت وجودی اش عمل می کند. (اسراء، آیه ۸۴) پس برای شناخت حقیقت وجودی هر کسی می بایست به رفتارش به عنوان آینه افکار و اندیشه ها و ظرفیت های وجودی اش توجه داشت.

● تأثیر متقابل شخصیت و رفتار

براساس آموزه های قرآنی، ظاهر در باطن و نیز باطن در ظاهر تاثیر می گذارد. پس همان گونه که شخصیت وجودی و ظرفیت ها و وسعت وجودی هر کسی در رفتار شخص تجلی و ظهور می یابد، همچنین رفتار شخص می تواند تأثیراتی در باطن شخص به جا گذارد؛ هر چند که تاثیر رفتار در شخصیت، کمتر و در یک فرآیند طولانی تر صورت می گیرد، ولی این تأثیر در هر حال اتفاق می افتد. از این رو بر حفظ ظاهر و مراعات ظاهری شریعت و اخلاق تاکید شده تا در یک فرآیند باطن شخص نیز تغییر یابد و به جای تقابل ظاهر و باطن، تطابق پدید آید.

از این جاست که گفته اند، میان ظاهر و باطن و اندیشه و رفتار تأثیرات متقابلی است و لازم است که اشخاص همان گونه که به باطن توجه دارند به رفتارهای ظاهری خود نیز توجه کنند؛ زیرا هر گونه رفتار ظاهری می تواند در یک فرآیندی باطن را دگرگون سازد. این که در برخی از روایات، دروغ حتی به عنوان شوخی نهی شده یا از برخی از رفتارهای ظاهری هر چند به قصد مزاح و شوخی پرهیز داده شده است از آن روست که این رفتارها می تواند به یک خصلت و اخلاق باطنی در شخص تبدیل شود.

● تاکید بر اخلاق اجتماعی از سوی امام باقر(ع)

پاکسازی انسان از رذایل اخلاقی و زشتی های خلق و خوی، نیازمند خودسازی است. به این معنا که هر کسی می بایست برای بسترسازی پاکسازی که خداوند انجام می دهد، گامی بردارد که از آن به خودسازی یاد می شود.

به سخن دیگر، انسان به کمال نمی رسد مگر این که خداوند او را پاکسازی کند و رسیدن به مقامی که خداوند او را پاکسازی و تزکیه نماید، نیازمند خودسازی و ایجاد بستر لازم است. این بستر نیز با رفتارهای پسندیده اجتماعی و مانند آن اتفاق می افتد.

خداوند می فرماید: ولو لا فضل الله علیکم و رحمته ما زکی منکم من احد ابدا و لکن الله یزکی من یشاء و الله سمیع علیم؛ پس اگر فضل و رحمت خداوند بر شما نبود هرگز هیچ یک از شما تزکیه و پاک سازی نمی شدید ولی خداوند هر که را خواهد تزکیه و پاکسازی کند و خداوند شنوا و داناست.(نور، آیه۲۱)

اما این پاکسازی و تزکیه الهی نیازمند یک بستری است که خودسازی انسان مقدمه آن است. گام هایی که انسان در تهذیب ظاهر اخلاقی و بویژه رفتارها و هنجارهای اجتماعی برمی دارد، در ایجاد این بستر تزکیه کمک می کند. از این رو آموزه های وحیانی از جمله سخنان معصومان(ع) و سنت و سیره ایشان بر این مسئله تأکید ویژه دارند تا این گونه شرایط برای کسب مکارم اخلاقی و رسیدن به تمامیت در کمال فراهم آید.

مشکل انسان این است که در تشخیص حق و باطل و مفید و بی فایده، گاه به خطا و اشتباه می رود و گاه نیز به ظاهر امر بسنده می کند و بر چیزی حرص می ورزد که خلاف نیاز واقعی اوست.

امام باقر(ع) می فرماید: چه بسا شخص، بر امری از امور دنیا که بدان دست یافته و باعث نافرجامی و بدبختی او گردیده حریص است و چه بسا کسی که برای امری از امور آخرت کراهت داشته و بدان رسیده، ولی به وسیله آن سعادتمند گردیده است. (بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج۷۵، ص ۱۶۶)

این معنا را خداوند در قرآن این گونه بیان کرده است؛ عسی ان تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی ان تحبوا شیئا و هو شر لکم؛ چه بسا چیزی را ناخشنود می دارید در حالی که خیر شماست و چه بسا چیزی را دوست می دارید که برای شما شر و بدی است. (بقره، آیه ۲۱۶)

ما در رفتارهای اجتماعی گمان می کنیم که تقاص و مقابله به مثل کار خوبی است؛ چون فلانی فخرفروشی کرد و یا تهمت و غیبت کرد، پس باید مقابله به مثل کنم و آبرویش را ببرم یا این که چون به من ستم کرد باید حقش را کف دست وی بگذارم. این گونه رفتار هر چند که به ظاهر دل آدمی را خنک می کند و از هیجان و فشار روحی می کاهد، ولی در بلندمدت شخصیت آدمی را دگرگون می سازد و آثاری زیانبار چون کاهش آستانه تحمل و حلم و صبر و تندخویی و خشونت طلبی و ستم گرایی و مانند آن را به دنبال خواهد داشت.

از این رو امام باقر(ع) سفارش می کند که به جای مقابله به مثل و ادای حق و عدالت، احسان و رحمت را پیشه کنیم. آن حضرت می فرماید: تو را به پنج چیز سفارش می کنم: اگر مورد ستم واقع شدی ستم مکن، اگر به تو خیانت کردند خیانت مکن، اگر تکذیب کردند خشمگین مشو، اگر مدحت کنند شاد مشو و اگر سرزنشت کنند، بیتابی مکن. (بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج۷۵، ص۱۶۷)

از نظر آن حضرت(ع) انسان می بایست عالم به حقیقت زندگی باشد و حکیم آن است که زندگی اش را براساس حقیقت علم به زندگی سامان دهد و آن را در اخلاق اجتماعی به حلم بیامیزد تا در مسیر درست، کمالات وجودی خویش را افزایش و وسعت بخشد. از نظر آن حضرت(ع) چیزی با چیزی نیامیخته است که بهتر از حلم با علم باشد. (همان، ص ۱۷۲) چرا که علم و حلم اگر به هم آمیزد، انسان در رفتار عملی خویش چنان خواهد بود که در حقیقت علم آن را شناخته و دانسته است. بسیاری از عالمان به چیزی که می دانند عمل نمی کنند و به بسیاری از امور خوب که از آن آگاه هستند دعوت می کنند، ولی خود در مقام عمل آن کار دیگر می کنند. خداوند در آیه ۲ سوره صف این گونه افراد را نکوهش می کند.

بنابراین، بهترین شخص کسی است که بتواند علم را در مقام عمل با حلم خویش نشان دهد و آن چه را دانسته و آموخته در شرایط سخت با حلم و بردباری به نمایش گذارد. از این رو در فرهنگ قرآنی گاه حلم به معنای خردمندی آمده است، چرا که خردمند واقعی کسی است که حلیم باشد و در شرایط سخت و بحرانی براساس دانش واقعی و حقیقتی عمل کند.

البته این بدان معنا نیست که انسان سخن عالمانه و نیک غیرحلیم و غیرعامل را نپذیرد؛ زیرا پذیرش سخن نیک از هر کسی حتی کسی که برخلاف آن عمل می کند، خوب است؛ چنان که امام باقر(ع) می فرماید: سخن نیک را از هر کسی، هر چند به آن عمل نکند، فراگیرید. (همان، ص ۱۷۰) زیرا اگر کسی سخن نیک را از هر کسی بپذیرد و در فهم دین که شناخت حقیقت هستی و مسیر کمال آن است، بکوشد و اهل حلم و صبر باشد، به نهایت کمال دست خواهد یافت؛ چنان که امام می فرماید: نهایت کمال، فهم در دین و صبر بر مصیبت و اندازه گیری در مخارج زندگانی است. (همان، ص۱۷۲) کسی که بر سخن نیک دیگران عمل می کند، دانشمندی است که از علم خویش سود برده و چنین کسی از هفتاد هزار عابد و زاهد بهتر است. (همان، ص ۱۷۳)

● هنر خوبی کردن در مقابل بدی

به هر حال، مقابله به مثل کار خوبی نیست و انسانی که در جست وجوی کمال و وسعت بخشی به ظرفیت وجودی خود از طریق اخلاق است، می بایست به جای عدالت و حقوق، به فراتر از آن یعنی رحمت و احسان بنگرد و بدان عمل نماید و به یک معنا سادگی کند و اذن خیر دیگران باشد. امام باقر(ع) در جایی دیگر با تاکید بر نقش رحمت و احسان به عنوان راه دست یابی به کمال می فرماید: سه چیز از خصلتهای نیک دنیا و آخرت است: از کسی که به تو ستم کرده است گذشت کنی، با کسی که از تو بریده است رابطه برقرار کنی و هنگامی که با تو به نادانی رفتار شود، بردباری کنی. (همان، ص ۱۷۳)

آن حضرت در جایی دیگر می فرماید: چه بسیار خوب است نیکی ها پس از بدی ها و چه بسیار بد است، بدی ها پس از نیکی ها. (کافی، ج۲، ص۴۵۸)

برای این که خود را بشناسیم می بایست در عمل و رفتارهای خود توجه و دقت کنیم؛ زیرا این رفتارها آینه شخصیت و حقیقت وجودی ماست و اعمال ما بازتاب حقیقت ماست. امام می فرماید: هیچ بنده ای عالم نیست، مگر اینکه نسبت به بالادست خود، حسادت نورزد و زیردست خود را خوار نشمارد. (همان) پس اگر مدعی علم و دانش واقعی هستیم می بایست این گونه باشیم.

انسان اگر مورد ستم قرار گرفت، اگر ستم به شخص او شده می تواند گذشت کند و با عفو و گذشت اجازه دهد تا جامعه به سوی صلح و صفا رود و همگرایی افزایش یابد، زیرا گذشت از ستم کسی که ستمگری، خوی او نیست، می تواند او را متنبه سازد و به انسانیت بازگرداند، اما اگر ستمگری خوی و خلق اوست می بایست کاری کرد که دیگر هوس ستمگری نکند. در صورتی که انسان نتواند ستمگران را بر جای خود نشاند او را به خدا واگذار کند که خداوند سخت و بد و سریع انتقام می گیرد. امام باقر(ع) درباره کسانی که ستمگری را خوی خود کرده اند می فرماید: سه خصلت است که دارنده اش نمی میرد تا عاقبت شوم آن را ببیند: ستمکاری، قطع صله ارحام و قسم دروغ که نبرد با خداست. (کافی، ج۷۵، ص۱۷۴)

در این روایت بر صله رحم و ارزش و جایگاه آن نیز تأکید شده و هشدار داده شده قطع کننده رحم در همین دنیا مجازات عمل و رفتار زشت خویش را می بیند؛ چرا که صله رحم نشانه و بیانی از رحمت الهی است و انسان با قطع رحم، قطع پیوند با ربوبیت خداوندی نموده است. آن حضرت(ع) در جای دیگر در بیان جایگاه و ارزش صله رحم و پیوند با خویشان می فرماید: پیوند با خویشان، عملها را پاکیزه می نماید، اموال را افزایش می دهد، بلا را دور می کند، حساب آخرت را آسان می نماید و مرگ را به تأخیر می اندازد. (بحارالانوار، دار احیاء التراث العربی، ج۷۱، ص۱۱۱)

آن حضرت همچنین می فرماید: هرکس با خانواده اش خوشرفتار باشد، بر عمرش افزوده می گردد. (همان، ص۱۷۵)

● رفتار توأم با احسان بجای رفتار به عدالت

به هر حال، انسان اگر می خواهد شخصیت و ظرفیت وجودی اش کمال یابد، می باید فراتر از حقوق و عدالت نسبت به مردم رفتار نماید و در حق ایشان احسان و ایثار نماید و مظهر ربوبیت و رحمت الهی شود. از این رو امام باقر(ع) توصیه می کند که شخص همواره برترین حالات را در نظر بگیرد و بهترین و نیکوترین کارها را در میان کارهای نیک انتخاب کند و انجام دهد. پس اگر خوبی ها و نیکی ها را می سنجید و بهترین ها را برای خود کنار می گذارید، همان بهترین ها را در نیکوترین ها انتخاب و به دیگران هدیه کنید. آن حضرت می فرماید: بهترین چیزی را که دوست دارید درباره شما بگویند، درباره مردم بگویید. (همان، ج۶۵، ص۱۵۲)

این خود جلوه ای از تواضع و فروتنی است که خداوند بسیار دوست می دارد و ظرفیت وجودی بشر را چنان افزایش می دهد که قابل وصف نیست؛ زیرا هرگز نخورد آب زمینی که بلند است. از این رو امام باقر(ع) بر تواضع و فروتنی به عنوان راهی مهم در رسیدن به کمالات و افاضات الهی تأکید می کند و در تبیین واقعی معنا تواضع می فرماید: تواضع، راضی بودن به نشستن در جایی است که کمتر از شأنش باشد و اینکه به هر کس رسیدی سلام کنی و جدال را هر چند حق با تو باشد، ترک کنی. (همان، ص۱۷۶)

عقل و علم و عمل سرمایه وجودی انسان است و خداوند در روز قیامت در حساب بندگانش، به اندازه عقلی که در دنیا به آنها داده است، دقت و باریک بینی می کند. (بحارالانوار ج۷، ص۲۶۷) عقل انسانی او را به سوی کسب علم می برد و علم، وی را به سوی عمل سوق می دهد. عمل نیز بهترین و نیکوترین کارهایی خواهد بود که عقل و علم شناخته و معرفی کرده است و بهترین کارها در زندگی انسان نیز احسان و رحمت به دیگران است که برجسته ترین صفت الهی است و خداوند خود را رحمان و رحیم معرفی کرده و همه هستی را براساس آن آفریده و براساس آن نعمت داده و ربوبیت نموده است. پس هر کسی این گونه باشد، متاله شده و در مقام مظهریت ربوبی نشسته و در کمالات وجودی در نهایت تمامیت و کمالیت خواهد بود.

باشد با بهره گیری از آموزه های وحیانی و سنت و سیره امامان معصوم(ع) از جمله امام محمدباقر(ع) در مسیر کمالات وجودی خود به درستی گام برداریم و در مقام مظهریت ربوبیت به مهر و رحمت بنشینیم.

خلیل منصوری



همچنین مشاهده کنید