شنبه, ۱۵ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 4 May, 2024
مجله ویستا

چگونه آل سعود بر حجاز مسلط شد


چگونه آل سعود بر حجاز مسلط شد

بازخوانی نقش انگلیس در فرآیند شکل گیری عربستان سعودی

«همیشه دست انگلیس در کار است» برای ما ایرانی‌ها و البته بسیاری از ملل دیگر منطقه خاورمیانه جمله‌ای آشناست. چرا که به قدرت‌رسیدن بیشتر خاندان‌های سلطنتی و رئیس‌جمهور‌های مادام‌العمر در این منطقه برگرفته از حمایت بریتانیا و توطئه‌های انگلیسی بوده است.

خاورمیانه پس از جنگ جهانی اول و سقوط امپراتوری عثمانی با تحولات ساختاری مهمی روبه‌رو شد، اما شاید مهم‌ترین تغییر در جغرافیای سیاسی خاورمیانه تشکیل دولت‌های کوچک با ساختارهای متفاوت و مبتنی بر ویژگی‌های قومی، قبیله‌ای و دینی بود.

استعمار پیر که خود را نقطه اتکای دنیا می‌دانست و بخش‌های مختلف آسیا را بر مبنای دوری و نزدیکی به خود نامگذاری کرده بود در شرق و جنوب منطقه موسوم به خاورمیانه، به همراه دیگر پیروز اصلی جنگ جهانی اول یعنی فرانسه، امپراتوری عثمانی را میان خود تقسیم کردند و هرکدام قیمومیت یک یا چند کشور به ظاهر مستقل را برعهده گرفتند.

فیصل در عراق و عبدالله در اردن دو فرزند حسین‌بن‌علی بودند که شریف اماکن مقدسه مکه و مدینه بود و سالیان متمادی با حمایت بریتانیا بر مناطق وسیعی از شبه‌جزیره عربستان تسلط داشت.

در این میان، محمد عبدالعزیز بن‌سعود یکی از روسای قبایل نجد که رقیب حسین بن‌علی بود و قبیله‌اش در رقابت درونی قبایل نجد، سالیان دراز از رهبری و ریاست مراکز مهم تجاری و سیاسی نجد و حجاز محروم شده بود حوادث و تحولات ابتدای قرن بیستم را مغتنم شمرد و برای احیای قدرت قبایل نجد را متحد کرد. او به طور اتفاقی در منطقه‌ای از نجد و در اردوگاهی به نام «ارطاویه» به گروهی برخورد که ویژگی متفاوتی نسبت به قبایل و عشایر عرب داشتند. این گروه که به «اخوان» معروف بودند، اساس ارتباط میان خود را به جای روابط عشیره‌ای، خونی و قبیله‌ای، اعتقادات دینی قرار داده و به همین علت از توان و قدرت بسیاری برخوردار بودند.

اخوان‌ها پیرو شخصی به نام محمد بن‌عبدالوهاب بودند که وی نیز از پیروان احمدبن حنبل و شاگردش ابن‌تمیمه بود. آنان اعتقادات خاصی داشتند که عامل تمایز آنها از دیگر فرق اسلامی اهل سنت بود. محمد بن‌عبدالعزیز در سال ۱۹۱۷ کتاب اصول دین محمد بن‌عبدالوهاب را با هزینه خود در هندوستان تکثیر کرد و خود را در زمره پیروان اخوان‌ها قرار داد. در پی این اقدام بود که عبدالعزیز ۲۲۰ پایگاه مشابه ارطاویه در مناطق نجد و حجاز تاسیس کرد و همین امر او را در رقابت با رقیب دیرینه‌اش حسین بن‌علی در وضعیت مطلوبی قرار داد. بروز اختلاف میان حسین بن‌علی، شریف مکه و مدینه با انگلیسی‌ها بر سر فلسطین موجب شد تا توجه بریتانیا به عبدالعزیزبن‌سعود و جنبش اخوان جلب شود.

عبدالعزیز بن‌سعود در سال ۱۹۲۱ با تصرف منطقه حائل در شمال جزیره‌العرب ـ که حد فاصل اماکن مقدس مکه و مدینه با عراق و اردن است ـ رابطه حسین بن‌علی را با پسرانش فیصل و عبدالله در عراق و اردن قطع کرد. وی پس از حمله به طائف و کشتار مردم این منطقه باعث به وجودآمدن رعب و وحشت در میان قبائل نجد و حجاز شد و زمینه را برای حمله به مکه و مدینه فراهم ساخت. شورش اخوان‌ها در سال ۱۹۲۷ گسترش یافت و دردسرهای فراوانی برای عبدالعزیز داشت. ارتش بریتانیا در حمایت از عبدالعزیز اردوگاه‌های گروه اخوان‌ را با حملات هوایی مورد تهاجم قرار داد و زمینه را بری اقدامات بعدی عبدالعزیز فراهم ساخت.

در سال ۱۹۲۸، عبدالعزیز از علما و سران قبایل خواست تا تجمعی برگزار کنند و درباره اختلافات درون وهابیون تصمیم بگیرند. عبدالعزیز در این نشست توانست بیعت دوباره علمای وهابی را به‌دست آورد و سپس با تطمیع سران قبایل در سال ۱۹۲۹، توانست اخوان‌های شورشی که رهبری آنها را فیصل الروش سلطان بن‌بجاد و زیدان بن‌حثلین برعهده داشتند، قلع و قمع کند. در این جنگ، فیصل الروش زخمی و سپس عفو شد. سلطان بن‌بجاد زندانی و درآنجا کشته شد و زیدان بن‌حثلین نیز در سال ۱۹۳۲ به قتل رسید.

با سرکوب جنبش اخوان‌های شورشی از پیوند وهابیون و اخوان‌ها با قبیله عبدالعزیز کشور عربستان‌سعودی رسما تشکیل شد و او خود را پادشاه عربستان سعودی نامید. عبدالعزیز در اولین گام کوشید تا بین وهابیت به عنوان دین رسمی دولت و نظام قبیله‌ای تلفیق و همراهی کامل به وجود آورد تا هم بتواند بر قبایل عرب تسلط داشته باشد و هم از عامل دین برای حفظ و تقویت حکومت خود بهره‌برداری کند.

عبدالعزیز درمدت حیات خود به منظور تحکیم قدرت خویش از طریق ایجاد پیوند خانوادگی با قبایل مختلف کشور کوشید. به هیمن دلیل،اولین و موثرترین گروه قدرتمند در عربستان سعودی را «خانواده سلطنت» تشکیل می‌دهد. خانواده سلطنت یا همان آل‌سعود دارای شاخه‌‌های متعددی است.

اگر بخواهیم خاندان ۲۰ هزار نفری (به روایتی) آل‌سعود را در چند خانواده جمع کنیم چهار خانواده در عربستان‌سعودی قابل شناسایی هستند.

این چهار خانواده آنچنان که تصور می‌رود زندگی مسالمت‌آمیزی با یکدیگر ندارند و با وجود تلاش‌های بزرگان خاندان برای ایجاد اتحاد میان آنها گاه به صورت کشمکش‌های سیاسی نیز سربرمی‌آورد.

اصلی‌ترین زیرشاخه آل‌فیصل است که نوادگان فیصل بن‌عبدالعزیز هستند و تعداد اعضای آن بیش از ۴۰۰۰ نفر را شامل می‌شود. این خاندان، دیپلماسی کشور را در دست دارد.

سعودالفیصل در حال حاضر وزیر امور خارجه است و برادرش ترکی فیصل پیش از این رئیس دستگاه اطلاعات امنیتی عربستان و سفیر این کشور در آمریکا بود و در حال حاضر نیز مشاور ملک عبدالله است. مشکل این خانواده آن است که سرشاخه خاندان همسران متعددی اختیار کرد که از هرکدام از این همسران فرزندانی متولد شد. از آن زمان به بعد در خانواده آل‌فیصل اصطلاحاتی نظیر برادران تنی و ناتنی شکل گرفت و سرچشمه بسیاری از اختلافات درون خانوادگی شد.

پس از به قدرت رسیدن فهد در سال ۱۹۸۲ با نفوذترین شاخه آل‌فیصل، آل‌سدیری بود. این خانواده همانی است که فهد متعلق به آن بود.

فهد علاوه بر برادران تنی خود هفت برادر ناتنی دیگر داشت. این برادران ناتنی عموما از زنانی است که پدر فهد از خانواده سدیری اختیار کرده بود.

پس از ملک فهد، عبدالله بن‌عبدالعزیز برادر ناتنی او به پادشاهی رسید و امیرسلطان بن‌عبدالعزیز، وزیر دفاع نیز به مقام ولیعهدی ارتقا یافت. با مرگ او در سال جاری میلادی، بردارش سلمان به این مقام رسید.

البته حتی الان هم مخالفت‌هایی با پادشاهی عبدالله و حتی ولیعهدی سلمان در میان اعضای خانواده سلطنتی وجود دارد. براساس قوانین عربستان‌سعودی تنها فرزندان ذکور عبدالعزیز می‌توانند به مقام پادشاهی این کشور برسند و پادشاه از میان مسن‌ترین آنها انتخاب می‌شود.

ملک عبدالله که فاقد برادر تنی است، سعی کرده روابط نزدیکی با برادران ناتنی و خواهرزاده‌ها و برادرزاده‌هایش برقرار کند. وی شبکه‌ای گسترده از روابط با شیوخ، مراکز مذهبی و روسای قبایل و دیگر مذاهب ایجاد کرده و این امر باعث شده قدرت را کنترل و آن را مدیریت کند.

سومین خاندان مهم آل‌سعود، آل‌ثنایان است. این خاندان از آنجا که نزدیک به آل‌سدیری است، از جایگاه مهمی در ساختار سیاسی عربستان‌سعودی برخوردار است. چهارمین خاندان با نفوذ در آل‌سعود، آل‌جیلاوی است. اینان از نسل برادر فیصل بن‌ترکی، پدر بزرگ عبدالعزیز هستند. به‌طور کلی در میان هزاران شاهزاده عربستان‌سعودی ۵۰۰ نفرشان پست‌های کلیدی این کشور را در اختیار دارند. این شاهزاده‌ها تقریبا برهمه شئون زندگی مردم عربستان مسلط و صاحب پست و مقام هستند و همین مساله هرگونه تلاش برای تزلزل در سلطنت را دشوار ساخته است. از سوی دیگر هرچه بر تعداد این شاهزادگان اضافه شود، از یکپارچگی و اطاعت پذیری از خانواده سلطنت نیز کاسته می‌شود. گزارش‌های متعددی درباره فساد و رفتارهای غیراخلاقی شاهزاده‌های سعودی منتشر می‌شود که بدنامی بیشتر این شاهزاده‌ها را به دنبال دارد. بعضی مراکز مذهبی و اجتماعی در عربستان‌سعودی، خواهان کوتاه شدن دست شاهزادگان از مسائل مختلف کشور و برگزاری انتخابات هستند. مسافرت مداوم شاهزادگان آل‌سعود به ایالات‌متحده از سویی ورود نسل دوم شاهزادگان به رقابت‌های جاری برای رسیدن به قدرت و از دیگر سو شکل‌گیری ائتلاف‌های نوظهور بین جوان‌تر را رقم زده که احتمال چنددستگی را بسیار بالا برده است.