دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
عدالت, حقوق بشر و چالش های آن در حقوق بین الملل
مقاله حاضر با نگاهی علمی و با ارائه شواهد و نشانههای كاربردی در روابط و عملكرد كشورهای معینی به تجزیه و تحلیل چالشهایی می پردازد كه مفاهیم عدالت و حقوق بشر غالباً با آنها در حقوق بینالملل مواجه هستند. دغدغههای جهانی اخیر كه نسبت به چالشهای مزبور در موضوعات مهم و حساس حقوق بینالملل وجود دارد، مخصوصاً مسائلی از قبیل تضمین صلح و امنیت بینالمللی و حق وتو در شورای امنیت؛ مداخلات بشردوستانه و یا آرمانی در امور داخلی كشورها؛ جنگ همه جانبه علیه تروریسم بینالمللی؛ محدودیتهای صلاحیتی دیوان كیفری بینالمللی و اعمال نفوذهای متعدد غرب در آن؛ تنظیم و كنترل مناسبات اقتصادی بینالمللی مخصوصاً كشورهای جهان سوم؛ تحریمهای اقتصادی و یا اعمال فراسرزمینی قوانین داخلی؛ حاكمیت رفتارهای دو گانه و متضاد در جامعه بینالمللی به بهانه عدالت خواهی و یا حمایت از حقوق بشر نظیر آنچه كه امروزه در سرزمین های اشغالی فلسطین، افغانستان و عراق اتفاق میافتد؛ همگی از موضوعاتی است كه نویسنده در این مقاله به بررسی و تحلیل آن میپردازد. نویسنده در این مقاله شواهد و نشانههایی ارائه میكند مبنی بر آنكه در سالهای اخیر، جامعه بینالمللی با چهره درست و مثبتی از اصول عدالت، انصاف و حقوق بشر مواجه نبوده، بلكه پیوسته شاهد نقض و تعدی مكرر اصول مقدس مزبور بوده است. متاسفانه اصول مزبور معمولاً دستاویزی برای حفظ منافع و مصالح یكجانبه كشورهای ابرقدرت شده، و رفتارهای دو گانه و یا اعمال استانداردهای دو جانبه آنان در غالب تدوین مقررات و قواعد بینالملل و همچنین كنوانسیونها و معاهدات بینالمللی، توجیهگر بیعدالتیها، ظلم و ستمها و رفتار ضد بشری آنها گردیده است. بنابراین در این مقاله، نقش كشورهای ابرقدرت و تأثیر گذار مطلق نظامی، اقتصادی و سیاسی در روابط بینالملل مخصوصاً ایالات متحده آمریكا بیشتر مورد تأكید قرار میگیرد. در خاتمه نویسنده بر این باور است كه ضرورت حتمی اقتضا میكند كه در راستای تحقق نظم نوین مقبول جهانی، مفهوم حقیقی عدالت، انصاف و حقوق بشر با رویكردی جدید تبیین و شفاف سازی شده، و مصادیق واقعی آن كه منطبق بر وجدان بیدار بشری، تأكید بر درك مشترك جامعه بینالملل، ملاحظه اوضاع و احوال حاكم بر جامعه بینالمللی، و تأمین نیازها و درخواستهای جمعی كشورهای در حال توسعه و جهان سوم است، شناسایی و تعیین گردد.
مقدمه
در سالهای اخیر وقایع مهمی در صحنه جهانی رخ داده است؛ از آن جمله است حمله به ساختمان WTO و واقعه ۱۱ سپتامبر سال ۲۰۰۱ میلادی در آمریكا كه بهانهای برای حمله به افغانستان و سپس عراق گردید. به خوبی روشن است كه قطعنامههای سازمان ملل، از جمله ۱۴۴۱، مجوّز حمله نظامی به خاك كشور عراق را صادر نكرده است. از سوی دیگر، جرج بوش، رییس جمهور آمریكا، مدّعی مبارزه یكجانبه با تروریسم و حمایت از حقوق بشر در خاورمیانه شده است. اكنون این پرسش مطرح میشود كه آیا اقدامات یكجانبه آمریكا در اینگونه حوادث، با مصادیق و مبانی عدالت، به عنوان آرمانی جهانی برای بشریت، هماهنگی و سنخیت دارد یا خیر؟ اگر ندارد، مكانسیم جلوگیری از این واقعیتهای عینی را در كدام رشته از مطالعات كلاسیك حقوق بینالملل باید دنبال كرد. نوشته حاضر، ضمن بررسیِ نظری و عملیِ موضوع «عدالت در حقوق بینالملل»، این موضوع را نخست در اسناد بینالمللی و سپس در روابط میان كشورها، با تأكید بر موضوع افغانستان و عراق و كشورهای صاحب حقّ وتو و نیز كشورهای اروپایی در ارتباط با كنوانسیون رفع تبعیض علیه زنان دنبال كرده است.
عدالت از جهات نظری و عملی
عده ای از حقوقدانان بین الملل{۱} برای نظام بینالمللی هیچ موجودیتی قائل نبوده و به طور كلّی معتقد بودند روابط میان دولتها هیچگاه نمیتواند تابع قواعد الزامآور منطقی و مبتنی بر عدالت باشد؛ زیرا آنچه بر روابط بینالمللی میان كشورها حاكم شده، زور و استبداد است. به همین سبب، حقوق بینالملل بیآنكه دارای ارزش و اعتبار نظامی دستوری{۲} باشد، ابزاری گردیده برای اعمال سیاستهای زورمآبانه.{۳} البته تنزّل مقام حقوق بینالملل تا این حد، درواقع پیروی از همان اندیشهای است كه در اعصار گذشته، حقوق را تا حد زور تنزل میداد. در عهد باستان، سوفسطائیان یونانی همواره از حقوق قویتر سخن میگفتند.**
دسته ای از صاحبنظران{۴} قواعدی را كه بر روابط میان دولتها حاكم است، اخلاقی یا نزاكتی توصیف كردهاند. یكی از صاحبنظران مجارستانی، كه حقوق بینالملل را مقرّراتی مخصوص به خود دانسته،{۵} اگر چه الزامی بودن معاهده بینالمللی را در مفاهیم اخلاق جستجو كرده است، با این حال قواعد بینالمللی را اخلاقی ندانسته است؛ زیرا اعتقاد داشته كه قواعد اخلاقی برخلاف قواعد رفتاری بینالمللی، كه قواعدی تابع به شمار میآیند، قواعدی مستقل هستند.{۶}
در بررسی اصول عدالت و انصاف در حقوق بینالملل، خواه معتقد باشیم كه حاكمیت عدالت و انصاف نسبت به تمام بشر به طور یكسان دیده شده و تفسیر میگردد،{۷} و باید مقررات و قواعدی وضع گردد كه عدالت و انصاف را برای بنی آدم، در همه نقاط دنیا به ارمغان آورد، بدون آن كه ملیت، جنسیت و تابعیت و یا طبقه بندیهای دیگر مطمح نظر قرار گیرد، و خواه بر این باور باشیم كه اصول عدالت و انصاف بر اساس هر ملت و هر تابعیتی به صورت جداگانه تفسیر و اعمال شده و بر اساس آن قواعد و مقررات تعریف و تدوین میگردند؛{۸} لازم است نسبت به ابعاد پلورالیستی نظامهای حقوقی و روابط بینالمللی توجه كافی داشته و اصول و قواعد حقوقی بینالمللی بتواند به اقتضای آن، وضع و تدوین گردد.{۹}
عدالت و حقوق بشر در حقوق بینالملل
در خصوص مسائل مربوط به حقوق بشر، مسأله به صورت دیگری است؛ زیرا در اینجا بشر به خودی خود موضوعیت داشته و مصداق آرمان مشترك و غایت تنظیم روابط میان كشورها و دولتهاست. بر این اساس است كه همگان بر این باور هستند كه منزلت و كرامت انسانی نباید در هیچ وضعیت و موقعیتی مخدوش شود. اما آیا ساختارهای نهادینِ حمایت بینالمللی از حقوق بشر در عمل منطبق با عدالتاند یا خیر؟ برای پاسخ به این پرسش، لازم است به بررسی برخی از تشكّلهای نهادینه شده حمایت بینالمللی از حقوق بشر، كه در اسناد سازمانهای بینالمللی تجلی یافته است، پرداخته شود. حاصل تحولات پس از ۱۹۶۷ میلادی، در كمیسیون حقوق بشر سازمان ملل، پیدایش دستورالعملها و رویههایی در زمینه حمایت از حقوق بشر میباشد. مجمع عمومیسازمان ملل از كمیسیون حقوق بشر خواسته است تا راهها و ابزارهایی را كه برای بهبود نقش سازمان ملل در پایان دادن به نقض حقوق بشر در جهان مؤثر است، مورد بررسی فوری قرار دهد. رهآورد این تلاش، پیدایش دستورالعملهای هماهنگیِ زیر بوده است:{۱۰}
- دستورالعمل هماهنگی ۱۲۳۵: این رویه یا دستورالعملِ هماهنگی، از سوی شورای اقتصادی - اجتماعی، جهت بررسی وضعیت حقوق بشر بر طبق قطعنامه شماره ۱۲۳۵ در سال ۱۹۶۷ میلادی تدوین گردید. شورای اقتصادی - اجتماعیِ سازمان ملل، ضمن استقبال از تصمیم كمیسیون حقوق بشر برای بررسی سالانه وضعیت حقوق بشر، به این كمیسیون و نیز كمیسیون فرعی اجازه میدهد تا اطلاعات مربوط به نقض گسترده حقوق بشر و آزادیهای اساسی را بررسی كند. این اجازه كه از سوی شورای اقتصادی - اجتماعی، برای كمیسیون حقوق بشر و كمیسیون فرعی صادر میشود، از سویی به دلیل آن كه در انتخاب اعضای شورای اقتصادی، اجتماعی و اعضای مجمع عمومیسازمان ملل متحد، كه نمایندگان دولتها (حاكمیتها) هستند، نقش داشته حائز اهمیت است و از سوی دیگر، اهمیت و جایگاه رفیع این حقوق را به آن دلیل آشكار میسازد كه جامعه جهانی خواهان بررسی سالانه و مستمر حقوق بشر در قلمرو داخلی كشورها است، این امر با تصمیم شورا مبنی بر ارسال موارد مقتضی از سوی كمیسیون به شورا و بررسی وضعیتهای خاص و نیز وضعیتهایی كه دولتها و سازمانهای بینالمللیِ غیر دولتی مطرح میسازند، نمایان میگردد. بر این اساس، كمیسیون در بررسی خود ضمن درخواست اطلاعات از موضوع و احیاناً دیدار از محل، وظیفه خویش را، كه همانا بررسی سالانه وضعیت حقوق بشر و ارسال گزارش به شورا است، انجام میدهد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست