حافظه خوب بایدت در این كار

تا چند وقت پیش یعنی بیست, سی سال قبل كمتر كسی با واژه ای به نام سوپرماركت آشنا بود فروشگاه هایی كه مواد غذایی می فروشند اغلب به نام دكان, مغازه یا بقالی شناخته می شدند

تا چند وقت پیش یعنی بیست، سی سال قبل كمتر كسی با واژه‌ای به نام سوپرماركت آشنا بود. فروشگاه‌هایی كه مواد غذایی می‌فروشند اغلب به نام دكان، مغازه یا بقالی شناخته می‌شدند. اما با گذشت زمان و احتمالاً شیك شدن این مغازه‌ها و بالاتر رفتن كلاس مردم! نام بقالی به سوپرماركت تبدیل شد و همین كلمه نیز به مدل‌های مختلف ایجاد شد مثلاً ‌مینی‌سوپر، سوپر فرهاد و...

● پاتوق مولوی

برای كسانی كه تا چندین سال قبل در كار سوپرماركت فعلی یا همان بقالی هستند روش كار به این صورت بود كه براساس نیاز مشتریان كه اغلب محلی هستند جنس تهیه می‌كردند و حواسشان بود كه هر چیزی در حال تمام شدن است دوباره جایگزین می‌كردند. در آن دوره‌ها اغلب خریدها از بازار مولوی صورت می‌گرفت، جایی كه اغلب فروش‌ها به صورت عمده‌ای صورت می‌گیرد اما با گذشت زمان و گسترش شركت‌های تولیدی مدل كار عوض شد.

● فقط با یك تلفن

افزایش شركت تولیدی و رقابت بین آنها باعث شد تا خدمات آنها به مصرف‌كنندگان بیشتر و بیشتر شود. درخصوص مواد غذایی نیز اوضاع به همین صورت است. مغازه‌دارها یا سوپرماركتی‌ها كه تا قبل از این برای تهیه مواد مورد نیاز باید ساعت‌ها در مولوی یا بازار می‌چرخیدند حالا با یك تماس تلفنی به سرعت مواد مورد نیاز آنها ارسال می‌شود. در عین حال هر روز ویزیتورهای شركت‌های مختلف به صورت حضوری یا تلفنی با صاحبان سوپرماركت‌ها تماس می‌گیرند و نیازمندی‌های آنها را پیگیری می‌كنند و احتمالاً جنس‌های جدید خودشان را نیز معرفی می‌كنند و با وضعیت جدید ایجاد شده صاحبان سوپرماركت‌ها یا مغازه‌های خواربارفروشی لنگ جنس نیستند.

● رقابت با دیگران

یكی از شغل‌هایی كه طی چند سال گذشته خیلی‌ها به آن پرداخته‌اند سوپرماركت‌داری است. قبلاً نظیر همان حدود بیست، سی سال قبل هر محلی برای خودش حداكثر دو، سه تا بقالی داشت. صاحبان بقالی‌های آن دوران معمولاً برای اغلب هم‌محله‌‌ای‌ها كاملاً با اسم كوچك شناخته شده بودند. مثلاَ جوادآقای سركوچه! اما به مرور، تعداد اینگونه مغازه‌ها در هر محل افزایش یافت به صورتی كه شاید بتوان در یك محله بیش از ۶ سوپرماركتی با عناوین مختلف دید. در این میان گرچه هر كدام مشتری‌های خودشان را دارند و لیكن بین آنها رقابت‌هایی هم وجود دارد.

● هر چه با كلاس‌تر بهتر

شیك بودن مغازه، تكمیل بودن جنس، مودب و خوش‌برخورد بودن فروشنده از جمله مواردی هستند كه باعث می‌شوند مشتری‌های بیشتری سراغ آنجا بروند. البته بعضی از سوپرماركت‌ها ویژگی‌های بسیار خاص و متفاوتی دارند و آن هم به خاطر بزرگی محل آنهاست. در چنین سوپرماركت‌هایی مشتریان تقریباً تمام نیازمندی‌های خود را حتی گوشت، مرغ، ماهی و میوه را نیز می‌توانند، تهیه كنند كه البته برای راه‌اندازی اینگونه سوپرها، سرمایه زیادی لازم است.

● ابتكارهای جدید

با توجه به اینكه تعداد سوپرماركت‌ها و مغازه‌های خواربار فروش در هر محل زیاد شده است كسانی كه سراغ این شغل می‌روند، باید صاحب ابتكار شوند. به عنوان مثال ارسال مواد غذایی توسط پیك موتوری یا دادن جایزه و برپایی جشنواره می‌توانند از این دسته باشند.

● یك كار سخت

گرچه شاهد افزایش تعداد سوپرماركت‌ها طی سال‌های اخیر هستیم و گرچه به نظر می‌رسد این شغل دارای درآمد نسبتاً خوبی هم باشد اما ظاهراً‌ كاری بسیار سخت است كه به راحتی انجام نمی‌شود. برای راه‌اندازی یك سوپرماركت قطعاً باید بیش از دو نفر درگیر كار شوند. دو نفری كه حتماً می‌بایست به هم اعتماد داشته باشند. نكته دیگری كه درخصوص سوپرماركت‌ها باید به آن اشاره كرد زمان طولانی كار آن است، اگر بخواهیم راحت‌تر بگوییم این است: سوپرماركت یا مغازه به هیچ عنوان تعطیلی ندارند و همیشه باز هستند و به قول معروف این شغل پنجشنبه و جمعه ندارد. صاحبان سوپرماركت‌ها از صبح زود بیدار می‌شوند و تا آخر شب مشغول به كار هستند. كنار هم كار كردن چند نفر در یك سوپرماركت گاه این فرصت را می‌دهد كه یك نفر بتواند اندكی سر كار نیاید.

● حرف آخر

برای راه‌اندازی یك سوپرماركت پرفروش وجود محلی مناسب و بزرگ مهم‌ترین عامل است و بعد از آن هم سرمایه مناسب بسیار ضروری است اما باید گفت با آن سرمایه قطعاً می‌توان كارهای جالب‌تری انجام داد كه هم وقت آزاد بیشتری وجود داشته باشد و هم درآمد مناسب‌تری.