پنجشنبه, ۲۰ دی, ۱۴۰۳ / 9 January, 2025
گزارش جلسه جنبش وال استریت در انجمن جامعه شناسی ایران(1)
این گزارش و سخنرانی های آن در چندین بخش از امروز در انسان شناسی و فرهنگ منعکس می شوند. در این بخش گزارش عمومی و خلاصه جلسه و مقاله رحمان بوذری منتشر می شود و سپس مقالات هر یک از سخنرانان به تفکیک. سایر مقالات منتشر شده در این ویژه نامه به صورت جداگانه در سایت منتشر می شوند.
بخش اول
تانیا تجلی
• تحلیل اجتماعی- اقتصادی جنبش ضد والاستریت در دانشکده علوم اجتماعی
• جنبش ضد والاستریت از نگاه کارشناسان ایرانی
دوشنبه هفتم آذر 1390 تاخیری چند دقیقهای برای حضور در نشست تحلیل اجتماعی-اقتصادی جنبش ضدوالاستریت کافی بود که حضار نهتنها صندلی که حتی جایی برای ایستادن و نشستن بر زمین هم پیدا نکنند. نشست «بررسی و تحلیل اجتماعی-اقتصادی جنبش ضد والاستریت» دوشنبه هفته گذشته در حالی در تالار انجمن جامعهشناسی ایران در دانشکده علوم اجتماعی برگزار شد که به گفته برگزارکنندگان آن، پیش از این قرار بود این نشست در تالار شریعتی این دانشکده برگزار شود، اما امکان این کار فراهم نشد و ناگزیر در تالاری کوچک با فضایی محدود جلسه به انجام رسید. با این همه فضای کوچک تالار هم مانع از آن نشد تا علاقهمندان به این جلسه نیایند. در این نشست که با حضور علیرضا ثقفی، محسن حکیمی، فریبرز رییسدانا، ناصر فکوهی و محمد مالجو برگزار شد، هر یک از سخنرانان حدود یک ربع به سخنرانی درباره جنبش ضد والاستریت، اهداف و چشمانداز آن پرداختند و درنهایت جلسه با پرسش و پاسخ دانشجویان و استادان به پایان رسید. پرسش و پاسخی که در آن عمدتا به دلیل شلوغی فضا و ازدیاد جمعیت حاضر، گاه حاشیهها بر متن غلبه داشت. در ادامه متن سخنرانی هر یک از استادان بهصورت جداگانه میآید و در اینجا به برخی از پرسش و پاسخها میپردازیم. پرسش و پاسخهایی که همچون خود سخنرانیها حاوی نکات مهمی درباره والاستریت و عواقب بحران جاری بود.
جنبه اثباتی جنبش هنوز شکل نگرفته است
یکی از حاضران از محسن حکیمی درخصوص نظام جایگزین سرمایهداری سوال کرد و حکیمی در پاسخ به وی گفت: من ضدسرمایهداری بودن را جنبه سلبی این جنبش میدانم و طبیعی است که جنبه اثباتی آن هنوز شکل نگرفته است. آنچه شما میگویید مربوط به جنبه اثباتی است. اکنون جنبش در مرحلهای است که مناسبات سرمایهداری را نفی میکند. براساس آنچه از سوال شما فهمیدم ظاهرا بر این باورید که سرمایهداری خودپو است و میتواند بحران را پشت سر بگذارد. برعکس، من هیچ مزیتی برای سرمایهداری قایل نیستم و امیدوارم جنبش هرچه زودتر بتواند از این نظام انسانکش و انسانستیز بگذرد. من به هیچیک از نظامهای بدیلی که تاکنون بهعنوان جایگزین سرمایهداری اشاره شده و از نظر تاریخی شکستخورده اعتقاد ندارم. البته افق سوسیالیستی پیشروی ماست اما سوسیالیسم باید از دل جنبش به وجود آید. من به نظام از پیش تعیینشدهای که تاریخ هم بطلان آن را نشان داده اعتقاد ندارم. از دل جنبش باید شکل جدیدی از سوسیالیسم بیرون آید.
اعداد و ارقام نمادین ولی واقعی هستند
در ادامه نشست، یکی دیگر از حضار با بیان اینکه در یک فضای آکادمیک شنیدن آمار و ارقام بدون ذکر منبع مایه تعجب است، پرسید ایندرصدها از کجا آمده است؟ محمد مالجو در پاسخ گفت: ایندرصدها در عین آنکه نمادین هستند ولی رگههایی از واقعیت را در خود دارند. مراد از 99درصد آن نیست که محاسبهای صورت گرفته باشد بلکه مراد از 99درصد اکثریت و منظور از یکدرصد اقلیت است. اکثریت بازنده نوعی از سازماندهی اجتماعی هستند که قاعدتا به اسم سرمایهداری میشناسیم. در سرمایهداری سود حرف اول را میزند و همه چیز را به کالا تبدیل میکند. اما نکته مهم آن است که سرمایهداری سه «ناکالا» را تبدیل به کالا میکند. سه چیزی که کالا نیستند اما سرمایهداری در مورد آنها دچار توهم کالاانگاری است: کار، طبیعت و پول. وقتی کار به کالا تبدیل میشود، هویت انسانهایی که صاحب نیروی کار هستند، لگدمال میشود. وقتی طبیعت در معرض فروش گذاشته میشود، محیطزیست همه انسانها در معرض خطر قرار میگیرد. وقتی پول تبدیل به کالا میشود، اگر از کارگران هم بگذریم امنیت صاحبان سرمایه به مخاطره میافتد. حتی سرمایهداران هم بازنده این نوع سازماندهی اجتماعی هستند. ما از آن نوع سازماندهی اجتماعی صحبت میکنیم که شأن انسانها را حفظ کند و کمر به نابودی محیطزیست نبندد. در ادامه، یکی از شرکتکنندگان که از ابتدا تا انتهای پرسش و پاسخ، نظام بدیل سخنرانان را جویا میشد بار دیگر سوال خود را از مالجو پرسید و او در پاسخ گفت: نظام بدیلی که من از آن صحبت میکنم عبارت است از کالازدایی از سه ناکالایی که نظام سرمایه درخصوص آنها دچار وهم کالاانگاری است. اراده اجتماعی جمهور مردم در نظام بدیل باید در نظر گرفته شود.
بدیل سرمایهداری در حال حاضر مساله اساسی نیست
به دنبال سخنان مالجو، ناصر فکوهی در پاسخ به فردی که نسبت به فضای غیرجدی و مزاحگونهای که در برخی از سخنرانیها و بهویژه سخنرانی خود او حاکم بود و همچنین نسبت بهدرصدها و آمار و ارقام ارایهشده از سوی سخنرانان اظهار تعجب کرده بود، گفت: جلسه سخنرانی و بهویژه با چنین موقعیتی لزوما کلاس درس نیست که انتظار سختگیری و خشکی کلاس درس را از آن داشته باشید. اگر تمایل به این موقعیت دارید میتوانید در کلاسها شرکت کنید. اما گمان میکنم نباید در یک محیط آکادمیک به افرادی که خود متعلق به آکادمی هستند، «علمی بودن» را براساس اعداد و ارقام تذکر داد. فکوهی در عین حال با اشاره به سخنان مالجو گفت: به گمان من مساله اعداد و ارقام این جنبش صرفا نمادین نیست، این درصدها را میتوان با نگاهی به مطبوعات و مجلاتی همچون «واشنگتنپست» و «نیوزویک» و «نیویورکتایمز» مشاهده کرد و در اقتصاد ضرایب و اعداد بسیاری برای اندازهگیری بحرانها و موقعیتهای نامطلوب وجود دارد. ایندرصدها در بحران کنونی نیز محاسبه شدهاند. ضریب جینی یکی از این مولفههاست که اقتصاددانان لیبرال نیز آن را میپذیرند، منظور نسبت پایینترین سطح درآمد با بالاترین سطح آن است. نگاهی به گزارش سازمان ملل و توسعه انسانی نیز عمق فاجعه را با اعداد و ارقام نشان میدهد. با این وجود، این نکته را نیز از یاد نبریم که در علوم انسانی و اجتماعی سادهترین روش برای دستکاری در افکار استفاده از اعداد و ارقام است. او در پاسخ به فردی که بر نظام بدیل تاکید میکرد، گفت: بدیلی هم که شما میخواهید نه ما و نه شما نمیتوانیم تعیین کنیم، همانگونه که دوستان گفتند این بدیل در خود فرآیند کنش مشخص خواهد شد. بنابراین بهتر است در رویکردی کاربردی به جای بدیلهای جهانی، موقعیتهای خود را در این نظام بشناسیم و تحلیل کنیم.
یکمیلیارد گرسنه و سهمیلیارد زیر خط فقر
در ادامه این نشست علیرضا ثقفی با بیان اینکه جنبش ضد والاستریت بنیان را بر انسان قرار داده است از همه خواست تا فضای کلی را با شاخصههای انسانی ببینند. این نویسنده تاکید کرد: مخالف و موافق باید بدانند که ما همه در درجه اول انسانیم. در هر چیز یک تعریف سلبی داریم و یک ایجابی. تعریف سلبی سرمایهداری روشن است. این نظام یکمیلیارد و 200میلیون نفر گرسنه و سهمیلیارد نفر زیر خط فقر دارد. این آمارها را سازمان ملل ارایه میدهد. هر انسانی که زندگی میکند حق زندگی، مسکن و شغل مناسب دارد. حالا با این تفاسیر به بخش ایجابی میرسیم که باید چیزی جایگزین این نظام شود.
--------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
رحمان بوذری
• داستانی از والاستریت
بیش از دو ماه از آغاز جنبش اشغال والاستریت میگذرد. جنبشی که در همین مدت کم سرتاسر آمریکا و اروپا را درنوردیده و خواب هواخواهان اقتصاد آزاد را برآشفته. خوابنمایان ولی میکوشند شرایط را عادی جلوه دهند و از «عبور» سخن گویند. ترجیعبند ایشان همانا «عبور از بحران» است، چنانکه بیوقفه به بحرانهای پیشین ارجاع میدهند وگذار فاتحانه سرمایهداری را از آنها به رخ میکشند. این همه، بیآنکه کمترین اشارهای به چگونگی آن عبورها، نابودیها، خرابیها، قربانیان، کارگران، لهشدگان و تودههای انبوهی شود که درنتیجه رکود و وضع اسفبار اقتصادی در طول بیش از یک قرن به پای اقتصاد آزاد آقای هایک و فریدمن و سپس عمله اکرههای سیاسی آن، تاچر و ریگان، قربانی شدند. معالوصف، کابوس اشغال دست از سر سرمایهداری برنمیدارد. بنیانهای آن را به پرسش گرفته و از شرایط موجود میپرسد و مینالد؛ از اینکه چه شد به اینجا رسیدیم، چرا و چگونه. بر بستر این اعتراضات آنچه بار دیگر سر برآورده شبح مارکس است. معترضان به دنبال بدیل میگردند و مدافعان سرود ناگزیری سرمایهداری سر میدهند: نبود هرگونه آلترناتیوی پیشروی مردمان. وجه کمیک- تراژیک ماجرا اما در جای دیگری نهفته است؛ آنجا که مدافعان وطنی نولیبرالیسم، دستافشان و پایکوبان، یگ گام به پس دو گام به پیش، اقتصاد آزاد را یگانه فرشته نجات عالم و آدم میخوانند و بیهیچ شرمی از چهره میلیاردها انسان گرسنه و بیخانمان، معترضان را چندهزار نفر بیبرنامه و بیهدف میدانند که خیابانها را بند آوردهاند، سد معبر کردهاند و مردم را از کار و زندگی انداختهاند. مردم البته خیلی وقت است از کار و زندگی افتادهاند و نولیبرالهای وطنی نمیدانند که همین نکته آنها را به خیابان کشانده. در یکی از این قبیل اظهارنظرهای مضحک در همین روزنامه فخیمه شرق، آقای نظریهپرداز برجسته در مذمت متحصنان والاستریت گفته بود «اینها دو سههزار نفر افراد بیکار و علافیاند که خیابان را بند آوردهاند و پلیس هم حق دارد با ایشان برخورد کند» (نقل به مضمون). ظاهرا اعاظم اقتصاد و سیاست غافلاند (یا تجاهل میکنند) که زدن انگ بیکاری و علافی بر معترضان نه ذم که مدح است. یعنی همان چیزی که معترضان هم میخواهند، چراکه دعوا بر سر همین بیکاری
(unemployment) و بیخانمانی است. جنبش متشکل از کسانی است که به معنای دقیق کلمه کارشان را از دست دادهاند و در نتیجه سیاستهای مالی مهارگسیخته و مقرراتزدایی، خانه و کاشانهای برای زندگی ندارند. مساله بر سر این نیست که سرمایهداری از بحران اخیر عبور میکند یا نه. هنوز کسی نه سخن از زوال سرمایهداری گفته و نه ادعای پیروزی نهایی بر آن کرده. مارکس خود پیشگوییهای پیامبرگونه نمیکرد. او تنها دست رد بر نظامی میزد که بحران «ذاتی» آن است، سازوکاری که جز تولید بحران و فلاکت افزاینده چیزی نمیشناسد. مساله آن است که در نزاع میان مردم و نظامی که فقر و فاقه روزافزون میآفریند روشنفکران وطنی ما جانب دومی را میگیرند و بیآن که نفس بحران را بپذیرند، به عبور ظفرمندانه از بحرانهای پیشین و رونق اقتصادی لرزان پس از آن بسنده میکنند. لیبرالهای قرن نوزدهم لااقل این قدر صبر و حوصله داشتند که واقعیت عینی را نادیده نگیرند. دههها بعد و فرسنگها اینطرفتر، شیفتگان جهانسومی بازار سودمحور و مطبوعات ما دست به کار میشوند تا مبادا کسی به این نظام خون و کثافت (به تعبیر احمد سیف) «چپ» نگاه کند. نقد درونماندگار جنبش اشغال والاستریت، بررسی کاستیها و نقصانهای آن بیتردید از نان شب واجبتر است، تنها پس از به رسمیت شناختن آن. جنبش بیکم و کاست نیست. اشکالها و ایراداتی دارد. هنوز نتوانسته خود را متعین کند، از قالب کارناوال و فستیوال بیرون بیاید و نیروهای خود را «سازماندهی» کند. خود نظام سرمایهداری را هدف بگیرد و نه تبعات و نتایج آن را. تنها هنگامی میتوان به جنبش ضد والاستریت دل بست که در روند تکوین آن چنین ژرفاندیشیهایی به چشم بخورد. این نه نفی که تعینبخشیدن به جنبشی است که میخواهد ساختارهای نظم نوین جهانی را به لرزه درآورد. نظم زلزلهزدهای که نقدا زیر و رو شده است.
آنچه در صفحات پیش رو میخوانید، تلاشی است برای تامل درباره ریشهها و عوامل شکلگیری این جنبش، در عین پرداختن به تاثیرات انکارناپذیر و روند محتملی که میتواند طی کند. از جمله گزارش کامل نشستی در همینباره در انجمن جامعهشناسی در دانشکده علوم اجتماعی تهران. درنهایت، بخشی از فصل دوم کتابتری ایگلتون میآید با عنوان «چرا مارکس راست میگفت.»
*عنوان نوشته برگرفته است از زیرعنوان داستان بارتلبی محرر اثر هرمان ملویل
پرونده ی «وال استریت» در انسان شناسی و فرهنگ
http://anthropology.ir/node/11522
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست