پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024
مجله ویستا

مونولوگ سیلویاپلات


مونولوگ سیلویاپلات

هنگامی كه قرار است براساس زندگی شخصیت خاص اثری نوشته شود, نویسنده می باید به همه آثاری كه از او باقی مانده یا همه آثاری كه درباره او نوشته شده است رجوع كند تا با مطالعه دقیق آن آثار بتواند به همه وجوه شخصیتی او پی ببرد و براساس این شناخت و مطالعه, اثری هنرمندانه خلق كند و در قالب فیلمنامه یا نمایشنامه یا رمان و داستان بلند به مخاطبان و علاقه مندان جهان صحنه و تصویر و متنی عرضه كند

چهره‌ها و تاریكی، میان ما فاصله می‌اندازد...

«سیلویا پلات»

هنگامی كه قرار است براساس زندگی شخصیت خاص اثری نوشته شود، نویسنده می‌باید به همه آثاری كه از او باقی مانده یا همه آثاری كه درباره او نوشته شده است رجوع كند. تا با مطالعه دقیق آن آثار بتواند به همه وجوه شخصیتی او پی ببرد و براساس این شناخت و مطالعه، اثری هنرمندانه خلق كند و در قالب فیلمنامه یا نمایشنامه یا رمان و داستان بلند به مخاطبان و علاقه‌مندان جهان صحنه و تصویر و متنی عرضه كند. از این رو، هر چه نویسنده براساس بیوگرافی یا اتوبیوگرافیهایی كه از یك نویسنده یا شاعر یا هر هنرمند دیگری باقی مانده به آنها دسترسی پیدا و آنها را مطالعه كند یا در صورت امكان از نظریات نزدیكان آن شخص هم، بهره‌مند شود؛ اثر او می‌تواند زوایای پنهان یا نقاط برجسته و مه‍ّم زندگی آن شخص را، بهتر تصویر كند. البته اگر قرار است براساس زندگی شاعر یا نویسند‌ه‌ای، اثر دراماتیكی خلق، و مثلاً در قالب فیلمنامه یا نمایشنامه عرضه شود، نویسنده (یعنی فیلمنامه‌نویس یا نمایشنامه‌نویس) ناگزیر است از قواعد و اصول درام و تصویر، تبعیت كند تا آن اثر در مواجهه با مخاطب یا تماشاگر به ارتباط درستی برسد؛ این ارتباط اگر چه ممكن است با عناصر نشانه‌شناسی شنیداری و دیداری به پیچیدگیهایی هم منجر شود اما آنچه مهم است كشف زوایای اثر به وسیله همین نشانه‌هاست كه ارتباط را برای او (مخاطب) جذاب و دلنشین می‌سازد. نمایشنامه «یك شب دیگر هم بمان، سیلویا» براساس زندگی پرفراز و نشیب «سیلویا پلات» شاعرهٔ آمریكایی نوشته شده و چیستا یثربی پس از چندین سال دوری از كارگردانی تئاتر آن را به روی صحنه آورده است. آنچه در وهله اول مخاطب با روبه‌رو شدن با این اثر انتظار دارد، این است كه «پلات» و زندگی كوتاه او چقدر دراماتیك بوده كه یثربی، این شخصیت را دستمایهٔ كار نمایشنامه‌نویسی و كارگردانی خود قرار داده است. نویسنده و كارگردان این اثر در بروشور نمایش خود به این مسئله اشاره می‌كند كه مرگ زودهنگام سیلویا در ۳۱ سالگی، زندگی پرفراز و نشیب و عاشقانه و ناكام سیلویا با همسرش تدهیوز و جدایی آنها یك سال قبل از خودكشی‌اش، امكان تفسیرهای دراماتیك گوناگونی را بر زندگی، اشعار و مرگ او پدید آورد. از همین رو، یثربی نیز در این نمایشنامه‌ تمامی توش و توان خود را به كار گرفت تا شخصیت سیلویا پلات را به شكل موجز و جذابی، تصویر كند و نقاط مه‍ّمی از زندگی او را روی صحنه نشان دهد. او با به كارگیری عناصر صحنه‌ای، تلاش می‌كند سیلویا پلاتی را روی صحنه ارائه دهد كه تماشاگر ایرانی بهتر او را بشناسد و به علایق شخصی او بهتر پی ببرد. اینكه شعر در زندگی او همواره مهم‌تر از خود زندگی بوده و واژه‌ها و تركیب و چینش آنها در كنار یكدیگر، چگونه می‌تواند عواطف و احساس چنین آدمی را نشان دهد و چقدر او را از هستی زندگی دور سازد، چقدر او را در عوالم خیال و زندگی مجازی و عاشقانه او نگه دارد. یثربی با مطالعه آثار او یا مطالبی كه درباره او نوشته شده، فقط «برداشتی آزاد و متفاوت» از زندگی این شاعره می‌كند و می‌كوشد علایق، سلایق و خلاقیتهای او را آن‌گونه كه بوده و نه آن‌گونه كه باید می‌بوده ارائه دهد و این درست همان انتظاری است كه می‌توان داشت: تحریف نكردن واقعیت زندگی او. اما حال ببینیم تصویر زندگی شخصی به نام سیلویا پلات در روی صحنه و در قالب اثری دراماتیك از زبان یثربی، نویسنده و كارگردان، چقدر از قواعد درام تبعیت كرده است و چقدر توانسته جذابیتهای دراماتیكی را حفظ كند؟! آنچه در وهله اول توجه تماشاگر را به خود معطوف می‌كند این است كه این شخصیت مهم و شخصیتهای فرعی دیگر در اثر یثربی، چگونه انتخاب شده‌اند و آیا بازیگران توانسته‌اند تا شخصیتی درست و واقعی از پلات شاعر و اطرافیانش (همچون همسر و مادرش) ارائه دهند یا خیر؟ به گمان نگارنده، یثربی انتخاب خوبی برای بازیگر این نقشها كرده اما انتخابهای بهتری هم برای ایفا كردن این نقشها وجود داشت. مهسا مهجور، اگر چه بازیگر توانایی است و در نشان دادن و تصویر كردن شخصیت و شاعرهٔ مطرحی چون سیلویا پلات، همه توانایی خویش را به كار گرفته اما از نظر میمیك چندان مشابهتی با سیلویا پلات واقعی پیدا نمی‌كند. او اگر چه به وسیله طراحی گریم خاص، از شكل همیشگی یا واقعی خود بسیار دور شده اما این چهره‌آرایی با شخصیت زنی چون پلات نزدیكی واقعی پیدا نمی‌كند. با این همه، اگر بازیگر خل‍ّاقی همچون مهجور، در این اثر حضور نمی‌یافت، نمایش بیشترین آسیب را می‌دید و از كمترین جذابیت صحنه‌ای هم، برخوردار نمی‌شد. در واقع با تلاش، خلاقیت و انرژی هنرمندانهٔ اوست كه تماشاگر تا پایان اجرا صبورانه روی نیمكتهای سالن می‌نشیند و ماجرای داستان زندگی این هنرمند را دنبال می‌كند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.