جمعه, ۲۱ دی, ۱۴۰۳ / 10 January, 2025
به کمی <هوای تازه> نیازمندیم!
به مناسبت چاپ دوم <ملاح خیابانها>؛
انتشار هر دفتر شعر تازهای از شمس لنگرودی، چیزی را که به عنوان یک اصل تردیدناپذیر شناخته شده است، نقض میکند: بحران در شعر معاصر ایران. اگر شعر امروز ایران دچار بحران است، چرا کتابهای شمس لنگرودی خوانده و خریده میشود و در قفسه کتابفروشیها چرت نمیزند؟ البته که بخش عمدهای از شاعران و شعرهای امروز مخاطب ندارند و در نهایت زندانی کمدهای شاعران میشوند اما وقتی <ملاح خیابانها> درآمد این عبارت بین خیلی از شعردوستان رد و بدل میشد و هنوز هم میشود: <راستی کتاب جدید شمس درآمده.>
چرا چاپ <ملاح خیابانها> اهمیت دارد و جلب توجه میکند؟ چون بر خلاف آنها که به شعور و ذائقه مخاطب احترام نمیگذارند و سعی میکنند با تمرین جنون و بازیهای زبانی، بحرانی کاذب در شعر امروز ایجاد کنند، شمس لنگرودی بیآنکه خود را به سلیقه عامه مخاطبان تنزل دهد، دست آنها را میگیرد و جهانی تازه را فرارویشان به نمایش میگذارد. شعر شمس لنگرودی که روزگاری دور، با جلوههای پررنگ سیاسی و تاثیر انکارناپذیر زبان شاملویی، راه افتاده بود، آرام آرام از آن فضاها فاصله گرفت. هر چه زمان گذشت زیبا شمس پالودهتر و پختهتر شد و اثرات اتفاقهای روزمره و سیاسی در آن کمرنگتر شد تا اینکه او به <ملاح خیابانها> رسید؛ دفتر شعری که ماحصل سالها تجربه و تامل و تعمق شاعر در شعر و جهان درون و بیرونش بوده است. شمس لنگرودی در <ملاح خیابانها> از عشق سخن میگوید اما این عشق، تنها به روابط عاطفی دو انسان، محدود و معطوف نمیشود بلکه نشانگر نگاه عاشقانه او به انسانها و دنیاست.
شمس در این کتاب با لحنی مرسلانه ادبیاتی را خلق میکند که رنگ و بویی معنوی و مذهبی دارد و این از آن رو نیست که کلماتی چون <جبرئیل مقدس> و <وضو> و <رستخیز> به شعرش راه یافته است بلکه به این دلیل است که او به نرمی و آرامش یک راهبر یا معلم معنوی، در این دفتر شعر، به کار تبشیر و انذار مخاطب خود است و به امت شعرش میگوید که جهان گذراست و تنها عشق است که مایه رستگاری است.
همه اینها گفته شد تا گفته شود که اگر در شعر امروز ایران، چند شاعر مانند شمس لنگرودی - البته با اثر انگشت و امضای خود - وجود میداشت، دیگر حرفی از بحران به میان نمیآمد؛ چراکه شعر او خوانده و دیده میشود و نشان میدهد که شعر خوب هنوز هم خریدار دارد. از سوی دیگر، آنچه شمس لنگرودی به زبان شعر میگوید، در این زمانه عسرت و حسرت، میتواند سایبانی زلال و امن فراهم کند؛ هر چند که جهان به راهی دیگر برود.
این هشتمین شعر از کتاب <ملاح خیابانها> است:
<دوستت دارم / و عشق تو از نامم میتراود/ مثل شیره تکدرختی مجروح / در حیاط زیارتگاهی.>
<ملاح خیابانها> را انتشارات آهنگ دیگر درآورده؛ همان ناشری که ۵۳۳ ترانه عاشقانه> را به چاپ چهارم و <باغبان جهنم> را به چاپ سوم رسانده است.
محسن فرجی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست