چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

خونخواهی از خونخواران


خونخواهی از خونخواران

یکی از ابعاد قیام حضرت مهدی عج ـ افزون بر جنبه های اصلاحگری, انسان سازی, عدالت گستری, کمال بخشی و احیاگری دین خداوند ـ خونخواهی از دشمنان خداوند, پیامبر اعظم ص , اهل بیت ع و همه ستمدیدگان تاریخ است در این میان, خونخواهی از سیدالشهدا ع از ویژگی خاصی برخوردار است

یکی از ابعاد قیام حضرت مهدی(عج) ـ افزون بر جنبه‌های اصلاحگری، انسان‌سازی، عدالت‌گستری، کمال‌بخشی و احیاگری دین خداوند ـ خونخواهی از دشمنان خداوند، پیامبر اعظم(ص)، اهل‌بیت(ع) و همه ستمدیدگان تاریخ است. در این میان، خونخواهی از سیدالشهدا(ع) از ویژگی خاصی برخوردار است.

با استفاده از روایات به طور عمده از دو گروه انتقام گرفته می‌شود. این دو گروه عبارتند از:

۱ ـ دشمنان خداوند

رسول گرامی اسلام(ص) در حدیث معراج، پس از بیان دیدن نور پیشوایان معصوم(ع) و آخرین جانشین خود در میان آنها ‌فرمود: ... عرض کردم: «پروردگارا! اینان چه کسانی هستند؟» خداوند فرمود:

ایشان پیشوایانند و این قائم است؛ همو که حلال مرا حلال می‌کند و حرام مرا را حرام می‌سازد و از دشمنان من انتقام می‌گیرد... .۲

احمدبن اسحاق گوید: بر امام عسکری(ع) وارد شدم و خواستم از جانشین پس از وی پرسش کنم؛ او آغاز سخن کرد و فرمود: ای احمدبن اسحاق! خدای تعالی از زمان آدم(ع) زمین را خالی از حجّت نگذاشته است و تا روز قیامت نیز خالی از حجت نخواهد گذاشت. به واسطه اوست که بلا را از اهل زمین دفع می‏کند و به خاطر اوست که باران می‏فرستد و برکات زمین را بیرون می‏آورد.

گفتم: ای فرزند رسول خدا! امام و جانشین پس از شما کیست؟ حضرت شتابان برخاست و داخل خانه شد و سپس برگشت، در حالی که بر شانه‏اش کودکی سه ساله بود که صورتش مانند ماه شب چهارده می‏درخشید. فرمود: ای احمدبن اسحاق! اگر نزد خدای تعالی و حجت‌های او گرامی نبودی، این فرزندم را به تو نمی‏نمودم. او هم‌نام و هم‏کنیه رسول‌خدا(ص) است؛ کسی است که زمین را آکنده از عدل و داد می‏کند، همچنان که پر از ظلم و جور شده باشد... .

احمدبن اسحاق گوید: گفتم: ای مولای من! آیا نشانه‏ای هست که قلبم به آن مطمئن شود؟

آن کودک به زبان عربی فصیح به سخن درآمد و فرمود: ای احمدبن اسحاق! منم بقیه‌الله در زمین خداوند و انتقام‌گیرنده، از دشمنان او؛ پس از مشاهده، جستجوی نشانه مکن! ۳

۲. قاتلان امام حسین(ع)

گرچه قاتلان امام حسین(ع) جز دشمنان خداوند نیستند، اما به‌طور ویژه به آنها اشاره شده است. امام صادق(ع) درباره انتقام از قاتلان امام حسین(ع) می‌فرماید: چون کار حسین(ع) چنان شد (اصحاب و جوان‌هایش کشته ‏شدند و خودش تنها ماند) که فرشتگان به سوی خدا شیون و گریه کردند و گفتند: با حسین برگزیده و پسر پیغمبرت چنین رفتاری کنند؟ پس خدا سایه حضرت قائم را به آنها نمود و فرمود: با این انتقام او را می‌گیرم.۴

در پاره‏ای از روایات نیز آمده است: آن حضرت انتقام‌گیرنده خون تمامی امامان(ع) و مظلومان تاریخ است. فرات‌بن أحنف از امام صادق(ع) روایت کرده که به نقل از پدران خود علیهم‌السلام فرمود:

در زمان خلافت امیرالمؤمنین(ع) آب فرات بالا آمد، پس آن حضرت و دو فرزندش حسن(ع) و حسین(ع) سوار شدند. چون گذرشان بر طایفه ثقیف افتاد، آنان گفتند: علی آمده است آب را به جای خود بازگرداند. (فرو نشاند) پس حضرت فرمود: بدانید به خدا قسم! من و این دو فرزندم یقینا کشته خواهیم شد و بدون تردید خداوند مردی از فرزندان من را در آخرالزمان برمی‏انگیزاند که خونخواهی ما خواهد کرد.۵

علاوه بر منتقم، یکی از القاب آن حضرت «مَوْتور» است. «مَوْتور» از نظر لغت به کسی گویند که یکی از خویشاوندانش کشته شده؛ ولی خونبهای او گرفته نشده است.۶ در برخی روایات، از حضرت مهدی(عج) با عنوان «موتور بوالده»۷ یا «موتور بابیه»۸ یاد شده است؛ یعنی کسی که پدرش کشته شده و از خون او مطالبه و خونخواهی نشده است. مراد از پدر در این روایت، ممکن است امام حسن عسکری(ع) یا امام حسین(ع) باشد یا این‌که جنس پدر است که شامل همه امامان معصوم(ع) باشد.

در روایاتی چند، این انتقام به اراده خداوند و به دست آن حضرت و در بعضی به آن حضرت نسبت داده شده است. در هر حال، تفاوتی نمی‌کند خداوند به دست او از دشمنانش انتقام بگیرد یا این‌که خود حضرت از دشمنان خود و خاندانش انتقام بگیرد، این وعده‌ای است که خداوند در قرآن فرموده است.

در کامل الزیارات‏ از امام صادق(ع) نقل کرده که درباره آیه وَ مَنْ قُتِلَ مَظْلُوماً فَقَدْ جَعَلْنا لِوَلِیِّهِ سُلْطاناً فَلا یُسْرِفْ فِی الْقَتْل۹ فرمود: او قائم آل محمد است؛ قیام می‌کند و به انتقام از خون حسین‌بن علی، دست به کشتار می‌زند... . ۱۰

در اینجا مناسب است به جهت اهمیت بحث انتقام، به مفهوم و انواع آن اشاره‌ای کنیم.

نکته: «حس انتقام‌گیری» یک اصل حیاتی است که خداوند آن را در وجود همه انسان‌ها به ودیعه نهاده است؛ لیکن بهره‏وری از آن به تناسب مورد و کیفیت، احکام و وجوه گوناگونی دارد که می‏توان آن را به انتقام پسندیده مباح و ناپسند تقسیم کرد

انتقام گاه به انسان نسبت داده می‏شود و گاه به خداوند. تفاوت این دو در این است که انتقام‌های بشری، بیشتر در پی زیانی است که فرد بر اثر ناتوانی از ناحیه دشمن دیده و به این وسیله می‏خواهد ناکامی و شکست خود را جبران کند! ازاین‏رو، گاه ضمن گرفتن انتقام، از حد میانه‌روی بیرون رفته، مرتکب کارهای ناروا و خلاف حق می‏شود. اما انتقام الهی بر اثر آسیب‌دیدن خداوند یا برای تشفّی خاطر نیست؛ زیرا خداوند آسیب‏پذیر نیست و تشفی خاطر در او راه ندارد، بلکه انتقام او به معنای کیفردادن گناهکاران براساس حق و عدالت است.

● اقسام انتقام

«حس انتقام‌گیری» یک اصل حیاتی است که خداوند آن را در وجود همه انسان‌ها ـ حتی برخی حیوانات ـ به ودیعه نهاده است؛ لیکن بهره‏وری از آن، به تناسب مورد و کیفیت احکام و وجوه گوناگونی دارد که می‏توان آن را به انتقام پسندیده، مباح و ناپسند تقسیم کرد:

الف ـ انتقام پسندیده و لازم: اسلام با هرگونه ظلم و تعدی به فرد یا جامعه مخالف است؛ ازاین‏رو مقابله با ستمگران و گرفتن حق مظلومان را امری ممدوح و گاه واجب می‏شمارد. قرآن کریم در آیات ۱۴و ۱۵ سوره توبه به مسلمانان فرمان می‏دهد با کافران و مشرکان نبرد کنند تا ضمن رفع شرک و کفر از روی زمین، خشم مؤمنان ستمدیده فرو نشسته و دل‌های آنان تشفی یابد.

شاید پسندیده بودن و وجوب انتقام در این موارد، به این سبب باشد که اگر از ستمگران انتقام گرفته نشود، موجب گستاخی آنان و پایمال‌شدن حقوق دیگران گشته و فساد و ناامنی در جامعه گسترش می‏یابد.

ب ـ انتقام مُجاز: اگر ستم و تجاوز، متوجه خود انسان باشد و انتقام‌گرفتن او پیامدی برای دیگران نداشته باشد، این کار جایز و روا خواهد بود. به این معنا که انسان در این‏گونه موارد، بین گرفتن انتقام از ظالم یا عفو او مخیّر است. البته گرفتن انتقام به طور مطلق و در همه موارد، روا نیست؛ بلکه در مواردی جایز است که اسلام اجازه آن را داده باشد.

ج ـ انتقام مذموم و ناروا: انتقام، اگر برخاسته از تعصب‌های جاهلانه، دشمنی‌های نابجا و همراه با تجاوز و تعدی باشد، ناروا و ناپسند است؛ زیرا در این انتقام‌ها نه‌تنها حقی به دست نیامده و ظلمی برطرف نمی‏گردد، بلکه خود موجب پایمال‌شدن حقوق دیگران و منشأ ظلم و فساد می‌شود و این امر مذمومی است. اما انتقامی که در قیام جهانی حضرت از آن یاد می‌شود، انتقام پسندیده و لازم است.

پانوشت‌ها:

۱ . عضو هیات علمی پژوهشگاه علوم و فرهنگ اسلامی.

۲ . شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۱، ص۲۵۲، ح۲؛ نعمانی، الغیبه؛ ص۹۳.

۳. شیخ صدوق، کمال الدین و تمام النعمه، ج۲، ص۳۸۴، ح۱.

۴. محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۴۶۵، ح۶؛ طوسی، الامالی، ج۲، ص۳۳.

۵. نعمانی، الغیبه، ص۱۴۰، ح۱؛ نک: محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج۲، ص۸، ح۱.

۶. طریحی، مجمع‏البحرین، ج۳، ص۵۰۹.

۷. نعمانی، الغیبه، ص۱۷۸، ح۲۲.

۸. همان، ص۱۷۹؛ محمدبن یعقوب کلینی، الکافی، ج۱، ص۳۲۲.

۹. «و هر کس مظلوم کشته شود، به سرپرست وی قدرتی داده‏ایم، پس [او] نباید در قتل زیاده‏روی کند»: اسراء (۱۷)، آیه ۳۳.

۱۰. ابن قولویه قمی، کامل الزیارات، ص۶۳.

خدامراد سلیمیان