سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
وقتی بگومگوهای خانوادگی تمامی ندارد
اول فروردین بچهها با لباس نو نشسته و منتظرند هرچه زودتر بروند خانه پدربزرگ و مادربزرگ. زن و مرد هم دارند آماده میشوند اما با هم بحث هم میکنند، زن میگوید ناهار باید خانه مادرش باشند و عصر سری به مادرشوهرش بزنند، ولی مرد مخالفت میکند و میگوید مادر او هم ناهار منتظرشان است و چون خواهر و برادرهایش هم اول فروردین از صبح میروند آنجا، آنها هم باید بروند.
از صبح، برنامهشان همین است؛ زن میگوید و مرد خودش را به نشنیدن میزند، بعد مرد میگوید و زن توجهی به حرفهایش نمیکند. بچهها حرفهایشان را میشنوند و اصلا انگار نه انگار که روز اول عید است و سال نو شروع شده. این مشکل فقط مختص روز اول سال نیست و تا بوده، همین بحثها و دلخوریها هم بوده؛ فقط در این روزها و تعطیلاتی که زمان دید و بازدیدهای نوروزی است، این مسائل هم بیشتر از قبل به چشم میآید و بیش از پیش زن و شوهرها را اذیت میکند. در صورتی که برقراری روابط با خانواده همسر هم قوانینی دارد که اگر رعایت نشود، زندگی مشترک زن و مرد را هم با مشکل روبهرو میکند و برعکس، اگر این رابطه به درستی پیش برود، زندگی زوج هم بهتر و پایدارتر خواهد بود.
خانواده من، خانواده تو
چه فرقی میکند اگر اول به خانه مادر من برویم یا مادر او؟ اصلا مگر دید و بازدید هم اول و دوم دارد؟! من که نمیگویم خانه مادرش نمیروم، فقط میگویم حالا که همه خواهر و برادرهایم در خانه پدری جمع شدهاند، من هم دوست دارم کنارشان باشم، بعد از ظهر هم همه با هم میرویم خانه پدر و مادر او اما همسرم دوست ندارد با من همراهی کند و همیشه با من مخالفت میکند.
این مشکل خیلی از زن و شوهرهاست؛ همانهایی که اصل موضوع را فراموش کردهاند و اینقدر درگیر جزئیات شدهاند که اصلا یادشان رفته هدف دید و بازدیدهای نوروزی یا دور هم جمعشدنهای خانوادگی چیست. کم هم نیستند کسانی که عیدشان با این جر و بحث و مشاجرهها گذشته است و فقط خاطره تلخی از این روزها برایشان مانده. البته زن و شوهرهایی که عادت کردهاند سر این موضوعات با هم بحث کنند، فقط به تعطیلات عید هم راضی نمیشوند و به بهانه هر مهمانی و دور هم جمع شدنی، بحثهای بیفایده را شروع میکنند. در حالی که براساس نظر کارشناسان خانواده، فرقی نمیکند اول به دیدن خانواده خودتان بروید یا همسرتان؛ همین که سری به آنها بزنید و حالشان را بپرسید، کافی است. پس اینقدر درگیر جزئیات نشوید و روزگار را به خودتان سخت نگیرید.
احترام بگذارید، پشیمان نمیشوید
سپاسگزاریکردن برایش مفهومی ندارد؛ نه اینکه آدم بیادبی باشد و ارزش این کار را نداند، فقط فکر میکند اگر خیلی از دیگران تشکر کند، دیگر صمیمیتی بینشان نمیماند. چون چنین طرز فکری دارد، هیچ وقت هم از کلمههایی مانند لطفا، خواهش میکنم و... استفاده نمیکند یا کسی را با ضمیر جمع نام نمیبرد. او چنین رفتاری را در پیش میگیرد که رابطهاش با خانواده همسرش نزدیکتر شود، اما خانواده همسرش میگویند او رفتار درستی ندارد و او را شخص بیادبی به حساب میآورند. البته آنها هم حق دارند، ولی مشکل اینجاست که او میخواهد محبت کند و به خانواده همسرش نزدیکتر شود، در حالی که چنین برخوردی فقط آنها را از هم دورتر میکند. پس به نظر میرسد او راه اشتباه را انتخاب کرده و در این مسیر غلط هم پیش میرود و اگر بخواهد تغییری در این روابط ایجاد کند، هرچه زودتر باید دست به کار شود و رفتارش را اصلاح کند.
چشم و همچشمی ممنوع
«امان از این عید و تعطیلات؛ تا قبل از اینکه روزهای تعطیل از راه برسد، نشستهایم و زندگیمان را میکنیم اما همین که سال نو شروع میشود، دردسرهای جدید هم خودشان را نشان میدهد. در طول تعطیلات میرویم خانه دوست و آشنا و آن وقت است که باید زندگیمان را هم براساس زندگی آنها تغییر دهیم. خواهرم مبل نو میخرد، پس ما هم باید یک دست مبل جدید بخریم، سرویس چایخوری مادرم نو شده و همسر من که عروسش است هم باید یک سرویس بهتر از او داشته باشد. برادر همسرم برای تعطیلات به کشور دیگری میرود و ما که در شهر خودمان میمانیم، میشویم مایه خجالت او و دهها موضوع دیگر که اگر بخواهیم دربارهشان بحث کنیم، تا پایان تعطیلات هم وقت کم میآوریم.»
امان از این همه چشم و همچشمی که باعث میشود نه تنها از مهمانیها و دور هم جمعشدنها لذت نبریم که حتی تصمیم میگیریم آنها را به حداقل برسانیم ، اما یادتان باشد چشم و همچشمی بهانه خوبی برای تعطیل کردن دید و بازدیدها نیست و به جای آن باید رفتار و روش زندگیمان را عوض کنیم. پس اینقدر شرایط و زندگی مشترکتان را با زندگی اعضای خانواده خود یا همسرتان مقایسه نکنید. البته چشم و همچشمی در هر صورت اشتباه است، ولی مقایسه کردن زندگی خودتان با خانواده همسر کار را سختتر هم میکند.
تعطیلات، روزهای پرتنش همسران
شاید باور نکنید اما کارشناسان حوزه خانواده میگویند روزهای تعطیل یکی از پرتنشترین دورههای زندگی است. برای همین هم طبیعی است همسران در این روزها بیش از روزهای دیگر با یکدیگر جر و بحث داشته باشند و دعوا کنند. حالا اگر این تعطیلات طولانیتر شود، طبیعی است که بحثها و مشاجرات هم بیشتر به چشم بیاید. تعطیلات نوروز هم یکی از همین دورههاست که موجب میشود بحثهای خانوادگی افزایش یابد اما حالا که این روزها تمام شده و دوباره زندگی به روال عادیاش برگشته، خوب است زود دست به کار شوید و اختلافها را حل کنید. یادتان باشد نباید خیلی دست روی دست بگذارید و منتظر بمانید گذشت زمان این اختلافها را حل کند. از همین امروز شروع کنید و تا دیر نشده، رابطهتان را با همسر و خانواده او بهبود ببخشید.
من که بد تو را نمیخواهم
ـ میگوید بد من را نمیخواهد، اما دائم در کارهایم دخالت میکند. پشت سر هم میگوید این کار را بکن و آن کار را نکن. میگوید دوستم دارد و میخواهد زندگی خوبی داشته باشم اما نمیداند همین حرفها و نصیحتهایش، زندگی را برایم زهر کرده است.
ـ عروسم است اما مثل دخترم دوستش دارم. نمیخواهم زندگیاش خراب شود و برای همین نصیحتش میکنم، اما حیف که گوش شنوا ندارد. میگویم شوهرت که میآید برایش یک لیوان چای بیاور، کنارش بنشین و به حرفهایش گوش کن اما ناراحت میشود، من که پسرم را بهتر از او میشناسم اما حیف که حرفهایم خریدار ندارد.
نه مادر شوهر میخواهد زندگی عروس و پسرش را خراب کند و نه دختر دوست دارد با شوهرش مشکل پیدا کند، اما حالا هر دو نفر اذیت میشوند؛ دختر جوان فکر میکند مادر شوهر در زندگیاش دخالت میکند و مادر شوهر هم فکر میکند حرفهایش فقط نصیحت است و به حفظ زندگی آنها کمک میکند. حالا که هیچکدام از آنها حرف بدی نمیزنند و هدف بدی هم ندارند، پس چرا دلسوزیهایشان نتیجه نمیدهد و حتی گاهی برعکس هم عمل میکند؟ مشاوران خانواده برای کاهش اینگونه مشکلات میگویند همسران نباید اجازه دهند خانوادههایشان در زندگی مشترک آنها دخالت کنند و از طرف دیگر، خانوادهها هم به هیچ عنوان نباید راه و رسم زندگی خودشان را به فرزندان تحمیل کنند. شاید به این شیوه، مشکلات میان زن و شوهرها هم کمتر شود و به حداقل برسد.
رازهایتان را فاش نکنید
«من و مادرم نداریم که؛ فرقی بین ما نیست. اگر همسرم با من درد و دل میکند، من هم میتوانم به مادرم بگویم. او که بهتر از من میداند راه درست چیست و چطور باید راه را رفت.»
اگر شما هم فکر میکنید راز همسرتان را به همین راحتی میتوانید با پدر و مادرتان در میان بگذارید، باید بدانید برملا کردن رازهای همسر یکی از بزرگترین اشتباهاتی است که زن و شوهرها مرتکب میشوند. متاسفانه خیلی وقتها دختر و پسری که با مشکل مواجه میشوند، با پدر و مادرشان درد و دل میکنند، در حالی که پدر و مادر و دیگر اعضای خانواده، احساسات عمیقی نسبت به فرزندشان دارند و به همین دلیل ممکن است ناخواسته واکنش نامناسبی از خودشان نشان دهند. همین واکنش نادرست هم موجب ناراحتی عروس یا داماد خواهد شد. پس توصیه میشود زن و شوهرها رازدار باشند و رازی را که میان خودشان دو نفر است به هیچ عنوان با دیگران در میان نگذارند. اگر مشکل خیلی شدید باشد هم بهتر است از فردی غریبه مانند مشاور یا روانشناس کمک بگیرند تا مشکلشان بدون دردسر حل شود.
همسرتان را با اعضای خانواده خود مقایسه نکنید
زن: «من چیز زیادی از همسرم نمیخواهم؛ فقط میگویم این قدر خودش را در خانه زندانی نکند و با من به مهمانیهای خانوادگی بیاید اما او زیر بار نمیرود و حاضر نیست با من همراه شود.»
مرد: «اگر این رفت و آمدها را به او بسپارم، هر روز باید به خانه یکی از دوستان و آشنایان برویم. هر کس دعوتش میکند، بدون هیچ بهانهای دعوت را میپذیرد و آماده میشود تا به خانه آنها برود.»
زن: «هرکس دعوتمان میکند، بهانهای میآورد و میماند خانه. اگر هم من خیلی اصرار کنم، میگوید تنها بروم. با اینکه دوست ندارم هیچ وقت تنها و بدون او در جمع حاضر شوم، اما یکی دو بار به اجبار این کار را کرده و او را تنها گذاشتهام، ولی فکر میکنم این کارم هم او را خوشحال کرده است و حالا دیگر اصلا به اینکه با من به مهمانی بیاید، فکر هم نمیکند.»
مرد: «میگویم اگر دوست دارد برود، خودش برود و کاری به من نداشته باشد. من نه فرصت این مهمانی رفتنها را دارم و نه حوصلهشان را.»
زن: «من در خانوادهای بزرگ شدهام که تقریبا هفتهای یک بار همه اعضای خانواده دور هم جمع میشوند، اما همسرم هیچوقت دوست ندارد در این مهمانیها باشد. میگوید این مهمانیها برای آدمهای بیکار است.»
مرد: «او نمیفهمد من چقدر کار دارم و اصلا حاضر نیست قبول کند من با این مهمانیها ارتباطی ندارم. من از بچگی همین طور بزرگ شده و عادت کردهام کاری را انجام دهم که اذیتم نکند.»
زن: «میدانم که مهمانی دادن و مهمانی رفتن در خانواده آنها چندان معنایی ندارد، اما نمیتوانم قبول کنم با خانواده من هم همین برخورد غلط را داشته باشد. خانواده آنها هیچ وقت مهمانی نمیگیرند و هیچکس را هم دعوت نمیکنند. از طرف دیگر، خودشان هم خیلی به مهمانی نمیروند، اما خانواده من درست برعکس آنها هستند؛ هر هفته مهمانی داریم و همه دور هم جمع میشویم. وقتی هم که من میگویم همسرم کار دارد، همه با تمسخر نگاهم میکنند و میگویند مگر ما کار نداریم. رفتار همسرم باعث شده من هم از جمع خانوادهام دور بشوم.»
این زن و شوهر انگار یادشان رفته خودشان هم خانوادهای تشکیل دادهاند و حالا جدا از پدر و مادرهایشان زندگی میکنند. زن دائم همسرش را با برادر و پدر و عموی خودش مقایسه میکند و مرد او را با مادر و خواهر خودش؛ در صورتی که هیچ یک از این مقایسهها درست نیست و آنها باید بدانند خودشان زندگی جداگانهای دارند که نباید با خانوادههای پدریشان مقایسه شود. بهترین راهحل هم این است که از فردی متخصص که نسبتی با آنها ندارد، کمک بگیرند و این مشکلات را با کمترین دردسر حل کنند.
دوری و دوستی
«من به خانه آنها نمیروم و در نتیجه توقعی هم ندارم آنها به دیدنم بیایند؛ از قدیم گفتهاند دوری و دوستی و من هم همین شیوه را انتخاب کردهام.» کسانی که تصمیم میگیرند هیچ ارتباطی با خانواده همسرشان نداشته باشند، کم نیستند اما روشی که آنها در پیش میگیرند، اشتباه است. دکتر لیلا اژدهفر، مشاور خانواده نیز این موضوع را تائید میکند و به جامجم میگوید: کسانی که تصمیم میگیرند ازدواج کنند و زندگی مشترک تشکیل دهند، باید این نکته را هم در نظر داشته باشند که ازدواج فقط به معنای ارتباط یک زن و یک مرد به تنهایی نیست و شامل ارتباط میان دو خانواده نیز میشود.
بنابراین نمیتوان نقش خانوادهها را در ازدواج جوانان نادیده گرفت. حالا کسانی که فکر میکنند هرچه ارتباط کمتری با خانواده همسرشان داشته باشند، به نفعشان است و خوشبختی آنها را تضمین میکند باید نظر این مشاور خانواده را بدانند که میگوید: اگر دختر یا پسری برای مشاوره پیش از ازدواج مراجعه کنند و مشخص شود با خانوادهشان مشکل دارند، لازم است بررسیهای بیشتری در مورد آنها صورت بگیرد و قبل از ازدواج، مشکلاتی که فرد با آنها روبهروست حل شود. بنابراین یکی از نکات مهم برای انتخاب همسر توجه داشتن به شیوه برقراری ارتباط او با خانوادهاش است، به این ترتیب که انتظار میرود روابط خوب و مناسبی با خانوادهاش داشته باشد تا بتواند به عنوان همسری ایدهآل هم انتخاب شود.
پس از ازدواج هم همسران باید به این موضوع اهمیت دهند و بدانند فردی که با او ازدواج کردهاند، جزئی از خانوادهاش است و در نتیجه نمیتوان به کلی خانواده او را نادیده گرفت.
مرزهایتان را مشخص کنید
دیدهاید بعضیها ازدواج میکنند و زندگی مشترکشان را تشکیل میدهند، ولی همچنان در قید و بندهای زندگی در خانه پدری میمانند و زندگی جداگانهای برای خودشان تصور نمیکنند؟ فکر نکنید این اتفاقی عجیب و غریب است؛ چون خیلیها همینطور هستند و نمیتوانند مرز مشخصی برای زندگی خودشان تعیین کنند. دکتر اژدهفر، اما میگوید: با توجه به اینکه یکی از حمایتهای مهم اجتماعی، حمایتهای خانوادگی است باید در مشاورههای پیش از ازدواج به همسران آموزش دهیم نحوه برقراری رابطه با خانواده خودشان را به درستی مدیریت کنند تا زندگی زناشوییشان تحتتاثیر قرار نگیرد. بنابراین نباید فراموش کنیم زن و مردی که با هم ازدواج میکنند، از خانوادههایشان جدا شده و خودشان خانواده کوچکی را تشکیل میدهند. این جدا شدن هم به محدوده و مرز مشخصی نیاز دارد تا بتواند میان زن و شوهر و دیگر اعضای خانوادهشان فاصله مشخصی ترسیم کند.
وی برای روشنتر شدن مطلب توضیح میدهد: ازدواج و رابطه زن و شوهر مانند تخممرغی است که زرده و سفیده آن، همان زن و شوهری هستند که با یک پوسته مشخص از محیط بیرون فاصله گرفتهاند. بنابراین تخممرغی که بشکند، دیگر خراب شده و نمیتوان از آن استفاده کرد و زن و شوهر هم پس از ازدواج، ابتدا باید جایگاهشان را پیدا کنند و بدانند خودشان خانوادهای دارند که به کمک همان پوسته از دیگران جدا شده است. وی یادآور میشود: مهمترین چیزی که کمک میکند ارتباطات خانوادگی پایدار و بدون مشکل باشد، همین مرزبندیها و تعیین حدود خانواده است.
عروس، عروس است و داماد، داماد
«مثل دخترم دوستش دارم.»، «داماد و پسر که با هم فرقی ندارند؛ هر دو عزیزند و دوستداشتنی»، «دختر ندارم اما عروسم مثل دخترم است» و... این جملهها خیلی برای ما ناآشنا نیست. در فرهنگمان و میان خانوادهها زیاد میبینیم و میشنویم که مادر زن و مادر شوهر یا پدر زن و پدر شوهر، عروس و داماد را با دختر و پسرشان یکی میکنند و هیچ تفاوتی میانشان قائل نمیشوند. البته خیلیها هم فکر میکنند این طرز حرف زدن نشانه محبت است و به بهبود روابط کمک میکند، اما دکتر اژدهفر خیلی هم با این موضوع موافق نیست و در اینباره توضیح میدهد: هر فردی در خانواده نقش خاصی دارد و بر همین اساس، اسم همان نقش را هم به خودش گرفته؛ به همین دلیل هم کسی که نقش پسر خانواده را دارد با داماد تفاوت پیدا میکند و نباید نقشهای آنها را به اشتباه به کار برد.
وی ادامه میدهد: مهمترین نکته این است که نباید نقشپذیریها را با یکدیگر اشتباه بگیریم و به شیوهای نادرست از آنها استفاده کنیم، زیرا وقتی پای عمل به میان میآید، دیگر شرایط مانند حرف زدن نخواهد بود و به همین راحتی دختر و عروس یا داماد و پسر در یک جایگاه قرار نخواهند گرفت.
به عبارت دیگر، چه بخواهیم و چه نخواهیم، دختر و عروس یا داماد و پسر با یکدیگر فرق دارند و هیچ وقت نمیتوانند جای همدیگر را بگیرند.
محدود کردن دیدارها
هر وقت دوست داشته باشند، بلند میشوند و راه میافتند طرف خانه پدر و مادرشان؛ اصلا هم برایشان فرقی نمیکند آنها آماده پذیرایی هستند یا نه. خیلی هم که به آنها ایراد بگیرید، میگویند خانه مادر و پدرمان که لازم نیست خبر بدهیم و بعد برویم؛ سرزده رفتن هم حال و هوایی دارد! در حالی که این دیدارهای مکرر و بدون برنامه میتواند در طولانی مدت مشکلآفرین شود. گاهی ممکن است میان اعضای خانواده مشکلاتی وجود داشته باشد که سطح هیجانات منفی اعضای خانواده را بالا میبرد. در نتیجه زمانی که زن و مرد بدون هماهنگی و سرزده وارد خانه آنها میشوند، ممکن است تصور کنند این عصبانیت و تنشی که در خانه وجود دارد، به دلیل حضور آنهاست .
نیلوفر اسعدیبیگی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست