جمعه, ۲۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 17 May, 2024
مجله ویستا

خودخواهی ریشه خیلی از معضلات


خودخواهی ریشه خیلی از معضلات

بدون شک خیلی از مسائل و معضلات فرهنگی سیاسی، اجتماعی و خانوادگی جامعه ما ریشه در پدیده خودپرستی و خودخواهی دارد. مبارزه با نفس یکی از اصول نظام تربیتی اسلام است، خودخواهی به مفهوم خواستن خود که مستلزم نفی افراد دیگر است همان چیزی است که از نظر منطق اسلام و اغلب منطق‌های اخلاقی دیگر امری مذموم است.

بدون شک خیلی از مسائل و معضلات فرهنگی سیاسی، اجتماعی و خانوادگی جامعه ما ریشه در پدیده خودپرستی و خودخواهی دارد. مبارزه با نفس یکی از اصول نظام تربیتی اسلام است، خودخواهی به مفهوم خواستن خود که مستلزم نفی افراد دیگر است همان چیزی است که از نظر منطق اسلام و اغلب منطق‌های اخلاقی دیگر امری مذموم است. مفهوم خودخواهی و خودپرستی در اصطلاح امروز هم هست، مثلا می‌گوییم که فلان کس آدم خیلی خودپرستی است، یا خودخواه است و این خود غیراز آن خود انسانی و ملکوتی هر شخص است. بلکه به اصطلاح خود طبیعی و خود ملکی انسان است.انسان دارای دو نوع من است؛ یکی من ملکوتی، یعنی همان که قرآن در آیه ۲۹ سوره حجر از آن به نفخت فیه من روحی تعبیر می‌کند و در حیات و بقای خود نیازمند به طبیعت نیست.

ولی انسان یک موجود دارای مراتب است. خصوصیت انسان همین است که یک موجود صاحب مقامات و مراتب است. اینکه می‌گویند انسان یک ملک حیوانی نباتی جمادی است درست است، نه به این معنا که هم ملک است، هم حیوان و هم نبات بلکه یک چیز بیشتر نیست ولی این یک چیز یک وجود صاحب مراتب است. انسان موجودی صاحب مراتب و درجات است که در عالی ترین درجه خود یک فرشته است و بلکه بالاتر از فرشته، ولی وقتی که به درجات دانی و طبیعی خود می‌رسد، به حکم ضیق و تزاحمی که در طبیعت هست خود به خود برای حفظ و بقای خویش کوشش می‌کنند و طبعا دیگران را نفی می‌نماید که مسئله تنازع بقا و غیره پیش می‌آید.من هر کسی در مقابل من‌های دیگر قرار می‌گیرد و گویی حفظ من هر کس مستلزم نفی من‌های دیگر است. یعنی حالت انحصار طلبی و فقط خود را دیدن و غیررا ندیدن که لازمه من طبیعی است. در مبارزه با نفس با اینها مبارزه می‌شود و اینهاست که باید خرد شود.

این دیوار است که باید شکسته شود، دیوار من طبیعی با من‌های دیگر.اینکه گفته می‌شود انسان باید از لاک خودپرستی خارج شود مقصود خود طبیعی است و همه این را قبول دارند. خارج شدن از لاک خودپرستی مراتب و مراحلی دارد. اولین مرحله‌اش غیردوستی است. در واقع مثل این است که من انسان توسعه می‌یابد. انسان در رابطه با دیگران از لاک خودپرستی بیرون می‌آید. اینکه در اجتماع بتواند از حصار خودخواهی بگذرد و خود را بسازد. البته شکستن این دایره قدرت روحی زیادی می‌خواهد که از خودسازی و ممارست برای نفی خود نفسانی به دست می‌آید.یکی از معضلات بشری خودپرستی و خودخواهی افراد در تمام سطوح است. متاسفانه در موقعیت‌های مختلف از سوار شدن در مترو و اتوبوس و تاکسی گرفته تا ریختن زباله در معابر و نهرها و خیلی از جاهای دیگر رفتار خودخواهانه و خود پرستی مشهود است. البته این امر در این مسائل به ظاهر ساده و پیش پاافتاده بروز ندارد، بلکه در مسائل کلان تر جامعه و حتی در درون خانواده‌ها نیز وجود دارد.بدون شک خیلی از مسائل و معضلات فرهنگی سیاسی، اجتماعی و خانوادگی ریشه در پدیده خودپرستی و خودخواهی دارد که به نوعی آسیب سبک زندگی ماست و روز به روز بغرنج‌تر و بحرانی‌تر می‌شود.