سه شنبه, ۱۴ اسفند, ۱۴۰۳ / 4 March, 2025
مشکل بزرگی به نام چین

هر کسی میداند که این روزها چین سریعتر از هر کشور بزرگ دیگری در طول تاریخ توانسته ثروتمندتر شود. در سال ۱۹۸۰ سهم این کشور از تولید جهانی رقم ناچیزی ۲/۲ درصد بود و حالا پیشبینی میشود ظرف یک دهه آینده چین با داشتن سهم حدود ۲۰ درصدی به بزرگترین اقتصاد دنیا تبدیل شود.
در سال ۱۹۸۰ چین همچنان در انزوا به سر میبرد و امروز این کشور در سراسر جهان به دنبال مواد اولیه است و در عوض کالاهای تولیدی خود را از هر نوعی به سراسر جهان صادر میکند. چین بزرگترین شریک تجاری کشورهای آسیایی است و به نظر میرسد پشتوانه دیپلماسی آن عرضه بیپایان قراردادهای میلیارد دلاری باشد. به گفته جفری سکز، اقتصاددان معروف، «اگر این به معنی تحول اقتصادی دنیا نباشد، نمیتوان تصور کرد چه چیز دیگری میتواند باشد.»
به هر حال، این تحول اقتصادی چین به این معنی است که دنیا به زودی به سمت دیگری متمایل خواهد شد. از میان ۳۹ کشوری که موسسه تحقیقاتی PEW امسال مورد بررسی قرار داده، بیشتر مردم ۲۳ کشور معتقد بودند که چین به زودی از آمریکا پیشی گرفته و قدرت برتر اقتصادی جهان خواهد شد. چین مظنون است به توطئهچینی صبورانه برای در اختیار گرفتن کلیه شغلها، ربودن همه اطلاعات سری و مخفیانه، تخریب اقتصاد دنیا، حمله به تایوان و خرید کل قاره آفریقا. سوالی که در این میان کمتر پرسیده میشود این است که این کشور دقیقا چگونه معجزه اقتصادی مغرورانه خود را به یک قدرت ژئوپلتیک تبدیل خواهد کرد؟
طبیعی است که چینیها به تدریج مدعیتر میشوند. افزایش ثروت، اشتها برای قدرت را بیشتر میکند. در این صورت، چین بیشتر متقاضی عزت و احترام است، آمادگی کمتری برای دریافت پاسخ منفی دارد و نیازها و تمایلات جدیدی را در خود میبیند. یک قرن احساس حقارتی که از طرف بیگانگان حس میشد، خشم و قوه تشخیص تحقیرهای بیشتر را برای چینیها به ارث گذاشته است. مراسم هفتگی بالا بردن پرچم و سخنرانیهای میهندوستانه در مدارس که بعد از اعتراضات واقعه میدان تیاآنمن در سال ۱۹۸۹ رواج یافت، روحیه ملیگرایی را به آنها القا کرده است.
● قدرت مانعتراشی
افزایش ثروت به داشتن یک ارتش بهتر نیز منجر میشود. چین که شاهد اثرات مخرب سلاحهای هدایت شوندهای بوده که آمریکا در جنگ اول خلیج فارس و کوزوو مورد استفاده قرار داده بود، به این نتیجه رسید که دیگر نمیتواند بر تعداد گسترده سربازان روستایی خود متکی باشد. تخریب مالی اتحاد جماهیر شوروی هم نشاندهنده خطر ورود به مبارزه تسلیحاتی با آمریکا بود. بنابراین چین منابع خود را به دو ماموریت مرتبط اختصاص داده است: توانایی تسخیر جزیره تایوان و جلوگیری از دسترسی ناوهای جنگی آمریکا به آبهای ساحلی خود. چین امید دارد با ترکیبی از زیردریاییها، موشکها و سلاحهای سایبری، پایگاههای خارجی و ناوهای هواپیما بر آمریکا را خنثی کند، روابط سیاسی حسنه چین با روسیه این روند را تکمیل میکند. ولادیمیر پوتین، رییس جمهور روسیه، همواره معترض برتری آمریکا بوده و عزم خود را جزم کرده تا نقش بینالمللی کشور خود را احیا و نفوذ آمریکا را محدود کند. وقتی چین و روسیه با هم متحد میشوند، این قدرت را در سازمان ملل دارند که تصمیمهایی مانند برکنار کردن بشار اسد از رژیم سوریه را وتو کنند.
این اتحاد اگرچه توانایی آمریکا را برای پیش بردن برخی اهداف محدود میکند، اما چالشی برای برتری سیاسی آن ایجاد نمیکند. نگاهی به قدرت اقتصادی، نظامی و دیپلماتیک چین این موضوع را مشخص میکند. در هر یک از این حوزهها، دامنه فعالیت چین برای رهایی از نظام آمریکایی هنوز محدود است و به نظر میرسد سالهای سال هم اینچنین خواهد بود. به علاوه، دلیل پیشرفت اقتصاد چین، اتصال آن به دیگر کشورهای دنیا بوده است. چین بدون آسیب رساندن به رشد اقتصادی خود که در واقع منبع مشروعیت داخلی حزب کمونیست محسوب میشود، نمیتواند آمریکا را به چالش بکشاند.
اگر این کشور تلاش میکرد داراییهای حدود ۳/۱ تریلیون دلاری خود به شکل اوراق خزانهداری آمریکا را به قیمت ارزان بفروشد یا شرکتهای چینی را مجبور کند، تا در این زمینه فعالیت کنند، نه تنها سرمایهگذاریهای خود را از دست میداد، بلکه از رکود اقتصاد جهانی هم دچار آسیب میشد و اعتبارش را به عنوان یک سرمایهگذار و عرضهکننده تخریب میکرد. برای اقتصادی که به واسطه تجارت قوی به شکوفایی رسیده، این کار مثل یک استراتژی متناقض بود.
البته تجارت به تنهایی صلح را تضمین نمیکند، اما چین هم موقعیت چندان قدرتمندی ندارد که تجارت را فدای افتخار ملی خود کند. در این صورت، نه تنها این کشور بزرگترین مشتریان خود را از دست میدهد، بلکه اقتصاد آن هم به طور کامل به واردات نفتی متکی خواهد بود که از تنگههای هرمز و مالاکا عبور میکند و هر دو آنها تحت کنترل آمریکا است.
یک راهکار برای چین این است که نیروی دریایی در آبهای آزاد تشکیل دهد، اما این کار هم چشماندازی بلند مدت است. میتوان گفت ارتش آمریکا از هر کشور دیگری جلوتر است، حتی اگر چین بودجه نظامی خود را همچنان افزایش دهد و آمریکا روند کاهشی را حفظ کند، هنوز هم فاصله زیادی باقی میماند. مهمتر اینکه نمیتوان از تجربهای که ارتش آمریکا در جنگ عملی به دست آورده، چشمپوشی کرد. اگر چین هماکنون وارد جنگی شود، سیستمها و دکترینهایی را وارد میدان میکند که هیچگاه در جنگ واقعی آزمایش نشده است.
روسیه فرصتی است که چین میتواند برای ناامید کردن و البته نه به چالش کشیدن آمریکا از آن استفاده کند. اقتصاد روسیه زمانی که قیمت انرژی افزایش مییابد قدرت میگیرد، اما قیمت انرژی هم ظرف ۱۵ سال گذشته پنج برابر افزایش یافته و بعید است در مدتی کوتاه دو یا چند برابر شود. بنابراین، دولت روسیه در آینده با کمبود بودجه مواجه خواهد بود.
اگر چین قصد داشته باشد واقعا آمریکا را به چالش بکشد، حتی روسیه هم از این اقدام دچار هراس خواهد شد. درست است که در حال حاضر دو کشور رایهای یکسانی در شورای امنیت سازمان ملل دارند و قراردادهای انرژی گستردهای امضا میکنند، اما فیونا هیل، از موسسه بروکینگز واشنگتن، معتقد است «مانعتراشیهای پوتین در سازمان ملل هم محدودیتهایی دارد.» او نمیخواهد دیپلماسی را از شورای امنیت دور کند، چون شورای امنیت مجمعی است که روسیه بیشترین قدرت را در آن دارد.
به هر حال، روسیه به مراتب مفیدترین متحد چین محسوب میشود. متحدان دیگر این کشور مانند کامبوج، لائوس، کره شمالی و پاکستان، برای به چالش کشیدن آمریکا کمک چندانی نمیکنند. در مقابل، بیشتر کشورهای دنیا حامی آمریکا هستند که اگر بودجه نظامی متحدان آمریکا را به بودجه خود این کشور بیفزاییم، چین حتی بیشتر از این عقب میماند. ژاپن، کره جنوبی و استرالیا از متحدان آمریکا و هند شریک آن محسوب میشود. چین نمیتواند از نظر نظامی آمریکا را به چالش بکشد، مگر اینکه حداقل یکی از این کشورها را با خود همراه کند.
چالش چین برای آمریکا بر سر برتری در دنیا نیست. اگر اینطور بود، چین هم از نظر نظامی و هم دیپلماتیک باید مانعی بزرگ را پشت سر میگذاشت. در عوض، چالش چین منطقهای و رویهای است؛ منطقهای یعنی روابط آمریکا با کشورهای اطراف مانند تایوان و نیز مناقشات ارضی در دریای جنوب و رویهای یعنی کارآیی این سیستم چگونه است و چقدر برای چین منفعت دارد.
چین بزرگترین نمونه از یک مشکل گسترده برای آمریکا است. کشورهای دیگری مانند هند، ترکیه، برزیل و اندونزی هم تمایل خود را برای کسب قدرت نشان دادهاند. به نظر میرسد این کشورها هم قصد دارند درون این سیستم به رقابت بپردازند، نه اینکه آن را از بین ببرند.
مترجم: مریم رضایی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست