جمعه, ۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 24 January, 2025
مجله ویستا

استقبال از توطئه ای بزرگ تر


استقبال از توطئه ای بزرگ تر

چگونه «میراث بورن» به بازیگر و کارگردانی دیگر رسید

نه مت دیمون بازیگر دلش می‌خواست فیلم «بورن» دیگری بسازد و نه پل گرینگرس کارگردان. وقتی هم که بازیگر مرد نقش اصلی شما و فیلمسازی که برای خودش یک پا ستاره محسوب می‌شود، هر دو از سودآورترین زنجیره فیلم‌هایتان کنار بکشند دیگر تکلیف‌تان معلوم است. اما در هالیوود امروز، هیچ‌کس به این آسانی از میدان به در نمی‌رود.

«میراث بورن» که روز جمعه (۲۰ مرداد) اکران می‌گیرد، راه‌حل جسورانه‌ای است که یونیورسال پیکچرز برای رفع سرگردانی خود در مورد ادامه دادن این مجموعه جاسوسی پیدا کرده. استودیو به جای آنکه بازیگر دیگری را برای ایفای نقش قبلی دیمون در نظر بگیرد –مثل موردی که هریسون فورد در نقش جک رایان مجموعه داستان‌های تام کلنسی جایگزین آلک بالدوین شد یا بازیگران نقش جیمز باند که یکی پس از دیگری آمدند- تصمیم گرفت پیرنگی موازی خلق کند که در آن بازیگری دیگر، جرمی رنر فیلم «صندوقچه رنج» و کارگردانی تازه، تونی گیلروی سازنده «مایکل کلایتون» به کار گرفته شده‌اند. دونا لانگلی، از مدیران یونیورسال، درباره سه فیلم «بورن» که در مجموع ۹۴۴ میلیون دلار در سراسر دنیا فروش بلیت داشتند، می‌گوید: «این پرمنفعت‌ترین مجموعه فیلم‌های ما بود. بنابراین لازم بود که راهی پیدا کنیم.» البته گفتن این حرف آسان‌تر از انجام دادنش است.

یونیورسال و کپتیو انترتینمنت که موفق به خرید حق امتیاز تولید فیلم بر اساس رمان‌های «بورن» رابرت لادلام فقید شده بودند، پیش از انتخاب داستان و بازیگران فعلی در نظر داشتند دنباله‌ای بسازند که داستانش پیش از قسمت‌های قبلی می‌گذشت و بازیگر جوان‌تری را می‌شد در نقش جیسن بورن گماشت. گیلروی در ابتدا کار روی این پروژه را نپذیرفت چون مطمئن نبود که داستان ارزش آن همه کار را داشته باشد. حتی بعد از تثبیت این داستان هم استودیو و فیلمسازانش در مورد بازیگرانی غیر از رنر فکر می‌کردند و نام افرادی مثل رایان گازلینگ و تام هاردی در فهرست‌شان بود. بعدا در زمان تولید فیلم مدام نیش و کنایه‌هایی از جانب گرینگرس که معتقد بود فیلم چهارم باید «اطناب بورن» نامیده شود و دیمون که توانایی‌های گیلروی را دست کم می‌گرفت، به گوش می‌رسید.

در تابستانی که «رزمناو» یونیورسال با صد میلیون دلار فروش قافیه را باخته است و «سفیدبرفی و شکارچی» آن تقلا می‌کند که خرجش را دربیاورد، این استودیو نیاز مبرمی به این دارد که «میراث بورن» ۱۳۰میلیون‌دلاری با تماشاگران ارتباط برقرار کند. این داستان جاسوسی هوشمندانه که پر از توطئه‌ها و رودست زدن‌هاست، برخلاف بسیاری از مجموعه‌های موفق، نقدهای خوبی گرفته و مورد توجه سینماروهای سالخورده‌تری است که به بیشتر فیلم‌های پرخرج بازاری تابستان اعتنای چندانی ندارند. استودیو می‌خواهد این فیلم علاوه بر آنکه روی پای خود بایستد، راه ورود به مجموعه فیلم‌هایی تازه باشد. یونیورسال تلاش کرده است تا هویت مستقلی برای «میراث بورن» بسازد که داستانش پیرامون برنامه‌ای مخفی برای ساختن سربازان ابرانسان دور می‌زند. با این حال، رنر می‌گوید برخی از دوستانش هنوز به اشتباه فکر می‌کنند که او نقش شخصیتی را ایفا می‌کند که قبلا دیمون بازی کرده بود. «هویت بورن» را داگ لیمن در سال ۲۰۰۲ ساخت و بعد، دیمون و گرینگرس در «برتری بورن» سال ۲۰۰۴ و «اولتیماتوم بورن» ۲۰۰۷ همکاری کردند. فیلم اخیر بهترین نقدها را در آن سه‌گانه دریافت کرد، پرفروش‌تر از همه بود و برنده سه جایزه فنی اسکار شد. جاسوس مبتلا به فراموشی در آن فیلم نه فقط همه معماهای مربوط به هویت خود را حل کرده بود بلکه دولتی‌های فاسد را نیز به سزای کارشان رسانده بود. دیمون و گرینگرس که بعدا فیلم «منطقه سبز» را ساختند، اعلام کردند که نمی‌خواهند فیلم «بورن» دیگری را بدون همکاری یکدیگر بسازند و وقتی گرینگرس به نظرش رسید که فیلمنامه فیلم چهارم ارزشی ندارد، کار مجموعه تمام‌شده به نظر می‌رسید. با این حال فرانک مارشال، تهیه‌کننده همه فیلم‌های «بورن» می‌گوید: «همه هیجان داشتند که یک فیلم دیگر بسازند، فقط این سوال مطرح بود که با کدام داستان؟» در سال ۲۰۰۸، هنگامی که دیمون و گرینگرس سرگرم ساختن درام «منطقه سبز» درباره عراق جنگ‌زده بودند، یونیورسال نویسنده‌ای به نام جورج نولفی را برای این کار استخدام کرد که روی فیلمنامه «اولتیماتوم بورن» کار کرده بود- و بعدا «دایره مقدرات» را نیز با بازی دیمون نوشت و کارگردانی کرد. استودیو تصمیم داشت فیلم تازه «بورن» در تابستان ۲۰۱۰ به روی پرده بیاید اما هیچ‌کس از فیلمنامه نولفی خوش‌اش نیامد و جاشوا زیمر (نویسنده فیلم تازه «روبوکاپ») تلاشی جداگانه و به همان اندازه از نظر تهیه‌کنندگان ناموفق انجام داد. چند نویسنده دیگر نیز ایده‌هایی را مطرح کردند که به گفته مارشال «هیچ کدام واقعا کلیک نخورد.»

با آنکه ایده انتخاب مجدد بازیگر برای یک نقش قبلا در مورد فیلم‌های جیمز باند جواب داده بود –احتمالا به استثنای جورج لازنبی و پیرس برازنان- چنین حرکتی در تضاد با ذات فیلم‌های «بورن» به نظر می‌رسید. برخلاف فیلم‌های باند، فیلم‌های بورن ریشه در نوعی واقعیت دارند و انتخاب یک بازیگر دیگر در آنها غیرطبیعی به نظر می‌رسد. از طرف دیگر، چطور ممکن است دو بازیگر نقش یک نفر را بازی کنند که به فراموشی دچار شده است؟ کدام‌یک از آنها نمی‌تواند به یاد بیاورد؟ مارشال درباره انتخاب بازیگری دیگر برای این نقش می‌گوید: «من می‌گفتم هیچ‌کس آن را باور نمی‌کند.»

گیلروی یکی از اعضای گروه نگارش فیلمنامه در فیلم‌های قبلی «بورن» بود ولی حرفه خود را در خارج از این مجموعه و با کارگردانی فیلم‌هایی مانند «مایکل کلایتون» و «ریاکاری» تثبیت کرده بود. گیلروی در نیویورک به سر می‌برد و پیش از آن به نحوه کارگردانی «برتری بورن» توسط گرینگرس اعتراض کرده بود. در مقابل، دیمون هم در مصاحبه‌ای درباره فیلمنامه «اولتیماتوم بورن» گفته بود: «غیر قابل خواندن است... اگر این چیزهایی که او نوشته است را در eBay بگذارم، کارش تمام است.»

بنابراین وقتی دو مدیر تولید فیلم به در خانه گیلروی رفتند، توقع زیادی نداشتند و او هم تمایل چندانی نشان نداد. اما چند هفته بعد، او تماس گرفت و این ایده را مطرح کرد: «چه می‌شود اگر متوجه شویم که توطئه‌ای بسیار بزرگ‌تر در جریان بوده است؟» چه می‌شود اگر سازمان سیا یک برنامه مخفی موسوم به «تریدستون» داشته باشد و وزارت دفاع برنامه‌ای دیگر و به همان اندازه مخفیانه که «آوتکام» نام دارد؟ گیلروی که فیلمنامه را با کمک برادرش دن نوشت، این را در ذهن داشت که دولت آمریکا از داروهایی برای تغییر دادن شیمی بدن سربازها –از جمله جرمی رنر در نقش آرون کراس- به منظور بالا بردن کارایی عضلانی، تجدید قوای عصبی و عدم احساس درد استفاده می‌کند.

وقتی دولت تصمیم می‌گیرد که برنامه را از میان ببرد، کراس از یک پژوهشگر (ریچل وایز) کمک می‌گیرد تا به گروهی از ماموران مخفی به سرکردگی اریک بایر (ادوارد نورتن جونیور) که آزمایش‌های وزارت دفاع را اداره می‌کنند، حقه بزند. چند نفر از بازیگران کهنه‌کار که در فیلم‌های قبلی «بورن» نقش داشتند، از جمله جوآن آلن، آلبرت فینی، اسکات گلن و دیوید استراترن نیز در صحنه‌هایی کوتاه حضور دارند. به این ترتیب، روایتی که کراس محور آن است به جریان می‌افتد بدون آنکه در را به روی روایت قبلی ببندد.

گیلروی که در مورد این موضوع بسیار تحقیق کرده و نهایتا تصمیم گرفته بود پروژه ۱۳۰میلیون‌دلاری را کارگردانی کند، احساس می‌کرد که چنین موضوعی مناسب و منطقی است و می‌تواند فیلم‌های بعدی «بورن» را به پیش ببرد. وی درباره اقدام برای ابرانسان ساختن از سربازان می‌گوید: «فیلم ما علمی-تخیلی نیست. این واقعا دارد اتفاق می‌افتد. صرفا یک موضوع مهندسی ژنتیک یا مهندسی دارویی نیست.»

برای نقش اصلی چند بازیگر دیگر مثل اسکار آیزاک (که در فیلم فعلی نقش دیگری دارد)، گرت هادلاند، جوئل اجرتن و کالین فارل در نظر گرفته شده بودند. در ابتدا رنر را برای این نقش خیلی پیر می‌دانستند اما سازندگان فیلم بعد از ملاقات با این بازیگر –که اکنون ۴۱ سال دارد- در برلین و سر صحنه «هنسل و گرتل: شکارچیان جادوگر» به این نتیجه رسیدند که گزینه مناسب ایفای این نقش خود اوست.

فیلم گیلروی برخلاف دو فیلم گرینگرس خیلی از حرکات سرگیجه‌آور و تند دوربین بهره‌مند نیست. فیلم اندکی رسمی‌تر و روشنفکرانه‌تر است و اگر با دقت نگاه کنید، متوجه می‌شوید که گیلروی درصدد رفع و رجوع بعضی از اشتباه محاسبه‌های فیلم‌های قبلی «بورن» است. مارشال، تهیه‌کننده‌ای که همیشه خوشبین است، می‌گوید اگر «میراث بورن» با مخاطبان ارتباط برقرار کند، گزینه‌های متعددی برای ساختن فیلم‌های بیشتر «بورن» مهیاست. «اینکه مجموعه به کجا می‌رود و چه کسی به آن بازمی‌گردد، موضوعی است که هنوز در موردش تصمیم نگرفته‌ایم. در خیلی از جهات می‌توانیم حرکت کنیم.»

منبع:‌ لس‌آنجلس تایمز

جان هورن

ترجمه: پریا لطیفی‌خواه

عکس: CinemaBlend