چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
به پاخیزید
۲۵ مهر روز جهانی ریشهکنی فقر بود و سازمان ملل متحد شعار <بپاخیزید> را برای تاکید بر اهمیت این موضوع انتخاب کرد. جامعه ما هم مثل بسیاری از کشورهای در حال توسعه با چهره کریه این پدیده مواجه است و این مسأله مختص دیروز و امروز نیست و لذا اگر در، همچنان بر همان و همین پاشنه بچرخد، باز هم کماکان شاهد آن خواهیم بود.
در جامعه ما مشکل فقط به وجود فقر محدود نمیشود. شاید مسأله مهمتر دیگری هم در این میان وجود دارد. اگر به اطراف خود توجه کرده باشیم، حتماً کسانی را دیدهایم (اگر خود هم از آنها نباشیم) که وضع چندان نامطلوبی ندارند، و حتی به عبارتی جزو طبقه متوسط محسوب میشوند، اما در عین حال فاقد آرامشخاطر نسبت به وضعیت معیشت خود هستند و در این زمینه نوعی التهاب و حتی عصبانیت از خود بروز میدهند. به عبارت دیگر میتوانم بگویم که ما در جامعه خود با دو نوع فقر مواجه هستیم یک فقر بالفعل و دیگر فقر بالقوه (این دو اصطلاح را صرفا برای توضیح نکته مورد نظرم استعمال کردهام و فاقد اعتبار علمی است.) منظور از فقر بالفعل، نداشتن درآمد کافی نزد عدهای از مردم برای گذران حداقلی از زندگی آنان است به نحوی که در زندگی شرمنده نباشند، که معمولاً این شکل از فقر با عدد و رقم مشخصی بیان میشود. اما فقر بالقوه احساس بیاعتمادی نسبت به آینده است. این احساس ممکن است حتی نزد کسانی که الان فقیر محسوب نمیشوند شدیدتر از افراد فقیر باشد. احساس اینکه مبادا در آینده دچار فقر و ناداری شویم میتواند به همان اندازه احساس فقر فعلی و حتی بیشتر از آن، مسألهساز باشد.این دو فقر در ذیل اعتقاد به یک گزاره دیگر که ناعادلانه بودن فقر در جامعه ایران است، موجب بروز روحیه ناآرام و مستأصل در میان افراد جامعه ما شده است. در این یادداشت میکوشم در مورد هر یک از موارد فوق توضیح مختصری ارائه کنم.
فقر بالفعل در جامعه ایران را میتوان از آمارهای هزینه خانوار به روشنی دید. در سال ۱۳۸۴ که (آخرین آمار موجود، مربوط به این سال است)؛ نزدیک به ۱۸ درصد خانوارهای شهری دارای هزینه ماهانه کمتر از دویست هزار تومان بودهاند. این وضع برای خانوارهای روستایی به گونهای است که نزدیک به ۳۰ درصد آنان ماهانه زیر یک صد هزار تومان هزینه داشتهاند. از آنجا که همه ما به صورت عادی با هزینههای جاری سروکار داریم، به خوبی میدانیم که زندگی با چنین مبالغی به ویژه برای خانوادههایی که فاقد مسکن هستند (و عموماً هم این اقشار در شهرها سکونت دارند) تا چه حد مشکل و حتی غیرقابل تصور است. فراموش نکنیم که این اقشار به دلایل متعدد بیش از طبقه متوسط و مرفه در معرض بیماری و حتی حوادث ناخوشایند هستند و کمتر نیز از سازوکار بیمههای درمانی مناسب برخوردارند و کافی است که یک بیماری یا حادثه چون جرقهای به خرمن زندگی فقیرانه آنان زده شود و اوضاع را بدتر کند. ابعاد این فقر به دلیل افزایش شدید در هزینه مسکن و اجاره آن طی دو سال اخیر احتمالا بدتر هم شده است و حتی مقامات رسمی هم این واقعیت را به ناچار اعلان کردهاند.نگرانی از فقر بالقوه گریبان بخش مهمی از جامعه را گرفته است. منشاء این فقر نیز در درجه اول تورم است. کسانی که زندگی را در دهه چهل به یاد دارند، میتوانند آن را با دهه پنجاه مقایسه کنند. در دهه پنجاه رژیم گذشته، درآمدهای نفتی و رشد اقتصادی موجب افزایش درآمدهای مردم نسبت به دهه چهل شده بود اما آن آرامشی را که در دهه چهل میشد نزد مردم دید و لمس کرد در دهه پنجاه نبود، چرا که در آن دهه تورم در برخی سالها حتی نزدیک به صفر بود و کل تورم در دهه چهل حتی کمتر از تورم ۲۵ درصدی سال۱۳۵۶ بود.کل تورم در دهه چهل یعنی طی ده سال فقط ۲۳ درصد بود اما فقط طی ۶ سال از سال ۵۰ تا ۵۶ بیش از ۱۲۰ درصد تورم داشتهایم. این رقم برای سالهای ۷۰ تا ۷۶ به بیش از ۴۰۰ درصد رسید!وضعیت تورم در ایران از حدود سال ۱۳۵۳ آغاز شده است و اکنون پس از سه دهه نیز ادامه دارد و به صورت عادتی درآمده که کلیه وجوه زندگی جامعه را تحت تأثیر خود قرار داده و ترس و نگرانی از فقر بالقوه را به عنوان عنصری مهم در زندگی بسیاری از مردم وارد کرده است.
شاید در میان کشورها، کمتر کشوری را بتوان یافت که تا این حد طولانیمدت دچار تورم مزمن شده باشد، گرچه ارقام تورم در ایران هیچگاه به اندازه تورم در برخی سالهای کشور ترکیه یا برخی کشورهای آمریکای لاتین و نیز وضع امروزی تورم در زیمبابوه نبوده و بیشترین رقم آن حدود صددرصد در مجموع دو سال ۱۳۷۳ و ۱۳۷۴ است اما تداوم این تورم آثار بسیار مخربی را بر تشدید و مزمن شدن احساس فقر بالقوه که احتمالاً اثرات مخربتری نسبت به فقر بالفعل دارد، برجای میگذارد.گزاره اعتقاد به ناعادلانه بودن وجود فقر در ایران نیز مسأله مهمی است. اگر به زندگی مردم در برخی کشورها مثل هند نظری بیندازیم، میبینیم که وضع زندگی مردم ما نه تنها از آنجا بهتر است، بلکه چهره فقر در ایران به کراهت آن در جامعه هند نیست اما به دلایل متعددی روحیه مردم آنجا برای زندگی و شادابی و نشاط، بیشتر از جامعه ماست. بخشی از این امر معلول فقدان ارقام بالای تورم در جامعه هند و نبود زمینه نگرانی از فقر بالقوه در آنجا، در مقایسه با ایران است. اما بخش دیگری هم معلول طبیعی دانستن این نابرابری در آنجا و <رضا به داده> دادن است که موجب <گره گشودن از جبین> میشود.
اما در ایران و به درستی چنین رضایتی داده نمیشود و علت آن نیز درآمدهای وسیع حکومت از منابع نفتی است. دولت در ایران به جز منابع نفتی، منابع بسیار دیگر و نیز کارخانجات متعدد و... دارد که مردم انتظار دارند سهمی از آن را به دست آورند چون آنها را مال خود میدانند و این انتظار کاملاً منطقی است. اگر در همان سال ۱۳۸۴ فقط درآمدهای نفتی دولت را لحاظ کنیم (بدون مالیات، بدون درآمدهای شرکتها و...) حداقل ۵۰ میلیارد دلار بوده است که اگر بر تعداد خانوارهای ایرانی تقسیم کنیم، به هر خانواده حداقل سالانه ۳۰۰۰ دلار که همان دویست هزار تومان در ماه میشود تعلق میگیرد.
وقتی که نزدیک به۳۰ درصد جامعه با تمام کوشش و کار خود نه تنها سهمی از این درآمدها نمیبرند، بلکه با کمتر از این رقم باید زندگی کنند، طبعاً نوعی ظلم و حقخوری را حس میکنند که موجب برافروخته شدن آنها در درون و بیرون از خود میشود و اینجاست که به وضوح میبینیم، جامعه ما فاقد حداقلهای نشاط و شادابی برای یک زندگی معمولی است و فقر بالفعل و فقر بالقوه و نیز احساس بیعدالتی ناشی از توزیع ناعادلانه منابع مشترک جامعه عامل مهمی در بروز چنین وضعی است. فقر را چگونه میتوان از میان برد؟ با پرداختهای انتقالی از دولت یا مردم به فقرا و سیاستهای خیریه نمیتوان فقر ساختاری را ریشهکن کرد، حتی اگر در کوتاهمدت بتوان آن را تخفیف داد. این کار مثل ریختن آب دستی به درون چاه بیآب است. بیشتر آبی که به درون چاه ریخته میشود هرز میرود و اندکی از آن قابل استحصال است.
همچنان که جامعه فقیر و توسعهنیافته هم نمیتواند با بهرهجویی از منابع زیرزمینی و مصرف آن، عقبماندگی و فقر خود را برطرف کند. این کارها نوعی مسکن برای تخفیف درد هستند و نقشی در درمان بیماری فقر ندارند. مطالعات و تجربیات گستردهای در کشورهای فقیر و حتی ثروتمند وجود دارد و نشان میدهد که حتی راهبردهای سرمایهگذاری در سرمایه انسانی فقرا (مثل آموزش) و نیز استفاده موثر از نیروی کار هم به خودی خود مشکل فقر را حل نمیکند، چه رسد به اینکه فقط به پرداختهای انتقالی بسنده شود.
اکنون فقر را نتیجه تعامل فرآیندهای سیاسی، اقتصادی و اجتماعی میدانند. از نظر سازمانهای معتبر بینالمللی و ذیربط در این مساله باید فرصتها را بیشتر، توانمندسازی را تسهیل و امنیت را بیشتر کرد. به طور خلاصه منظور از افزایش فرصتها، ایجاد چشمانداز روشن در بازار کار برای اشتغال فقرا و نیز بهبود دریافتهای آنها از طریق رشد اقتصادی است. در این راه باید بازار را از طریق مقرراتزدایی به نفع فقرا اصلاح نمود. منظور از توانمندسازی، ارتقای قابلیتهای فقرا برای چانهزنی با موسسات دولتی که عملکردشان بر زندگی آنها تأثیر دارد، است. (به نقل از گزارش بانک جهانی) و این کار از طریق تقویت مشارکت در تصمیمگیریهای محلی و فرآیندهای سیاسی صورت میگیرد، که در نهایت منجر به واداشتن دولت برای بهبود وضع فقرا خواهد شد و در ذیل بخشی از برنامه حاکمیت خوب و پاسخگویی موسسات دولتی قابلیت اجرایی دارد.
و اما منظور از امنیت، حفظ فقرا و کاهش آسیبپذیریهای آنان در برابر تکانههای اجتماعی و طبیعی مثل سیل، زلزله، قحطی، بیماری، تورم و... است و این کار از طریق پوششهای موثر بیمهای امکانپذیر میشود. راهبرد حذف فقر در جامعه، راهبردی صرفاً انساندوستانه و کمک به فقرا یا با هدف جلب رأی مردم نیست، بلکه راهبردی مبتنی بر اداره بهتر و جامعتر جامعه و حکومت است که باید سرلوحه تمام فعالیتهای سیاسی باشد و این کار مستلزم بهپاخاستنی جدی است.
عباس عبدی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست