شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
مجله ویستا

تمام روزهای سخت یک خبرنگار


تمام روزهای سخت یک خبرنگار

به مناسبت روز خبرنگار

روزهای هفته برای هر کس معنی خاص خود را دارد.

جمعه برای بیشتر مردم روز تعطیل است و شنبه آغاز یک روز کاری. اما برای یک خبرنگار جمعه و روز تعطیل معنی ندارد. جمعه تعطیل نیست چون دنیای خبر تعطیل نیست و صبح روز شنبه مردم، در کیوسک روزنامه فروشی عجولا نه عناوین اخبار را دنبال می کنند; بیآنکه بیندیشند که چند نفر به خاطر دیده شدن یک روزنامه در کیوسک، جمعه ای نداشته اند، از میان انبوه روزنامه ها یک روزنامه برمی دارند و به راه خود ادامه می دهند.

شاید خوانندگان روزنامه ها و شنوندگان اخبار هیچ گاه به این مساله فکر نکنند که خبرنگارانی که اخبار را در اختیار آنها قرار می دهند نه تعطیلا ت رسمی را تعطیل هستند و نه اعیاد و نه حتی روز عاشورا و سیزده بدر!

روز کاری یک خبرنگار برعکس همه مردم از شنبه آغاز نمی شود. شاید اگر از یک خبرنگار و روزنامه نگار در مورد آغاز هفته اش بپرسی پاسخ درستی نداشته باشد.

آغاز یک روز کاری برای هرکسی معنی خاصی دارد و این معنی برای یک خبرنگار تعریف خاص تری دارد.

«دوشنبه» شاید برای مردم عادی یک روز معمولی باشد. یک روز در وسط هفته!

اما برای یک خبرنگار این روز یک روز خاص است. یکروز شبیه روز شروع کار.

روزهای دوشنبه، جلسات هفتگی هیات نظارت بر مطبوعات برگزار می شود و آن وقت است که خبرنگاران و روزنامه نگاران فارغ از مسائل و مشکلا ت زندگیشان باید گوش به زنگ باشند تا ببینند که آیا تذکر یا توبیخی شامل حال روزنامه و یا خبرگزاریشان شده یا نه!

روزهای دوشنبه برای خیلی از خبرنگاران روزهای پراسترسی است. چرا که بسیاری از خبرنگاران در چنین روزی خبر توقیف روزنامه شان را شنیده اند و خاطره تلخ دوشنبه همیشه در ذهنشان باقی مانده.

تلخ است درست مثل مرگ ناگهانی شغلی که روی آن حساب کرده ای.

فرقی نمی کند که یک روز دوشنبه خبر توقیف روزنامه خودت را بشنوی یا روزنامه دوست و همکارت را!

آن وقت است که استرسی پنهان به سراغت میآید که نکند دوشنبه بعدی، هیات نظارت بر مطبوعات روزنامه ما را توقیف کند و خبر داغش تیتر یک سایر روزنامه ها شود.

اصولا مرگ سخت است. مرگ یک انسان تا مدتها اطرافیانش را تحت تاثیر قرار می دهد. مرگ یک روزنامه هم همین قدر دردناک است. وقتی روزنامه ای می میرد تمام پرسنل آن روزنامه از مدیر مسوول گرفته تا آبدارچی عزادار می شوند.

عزاداری آنها فقط به خاطر بیکار شدن نیست که آن یکی از مشکلا ت است.

بسته شدن روزنامه تبعات پنهانی را در پی دارد که شاید اگر تک تک آنها بیان شود، مسوولین حاضر در جلسه هیات نظارت بر مطبوعات، نظری غیر از توقیف روزنامه ها پیدا کنند، آنچه مسلم است، خطا در هر شغلی امکان پذیر است چرا که اصولا انسان جایزالخطاست. اما این خطا در روزنامه نگاری تبعات دردناکی را برای روزنامه نگاران در پی دارد که واقعا منصفانه نیست.

خیلی وقت ها پیش میآید که یک روزنامه به خاطر یک عکس نابه جا و یا یک جمله غیرقابل قبول بسته می شود. این در حالی است که خطای عکس و یا آن جمله از جانب یک نفر سرزده و حال باید تمام پرسنل آن روزنامه چوب اشتباه آن فرد را بخورند و از کار بیکار شوند.

تصورش را بکنید در این آشفته بازار کار با بسته شدن یک روزنامه چند نفر به دنیای بیکاران می پیوندند و چندخانواده از بیکار شدن آنها تحت تاثیر قرار می گیرند.

حال اگر موضوع برعکس این باشد و آن خبرنگار یک خبر خوب را مخابره کند کمتر مورد تشویق هیات نظارت بر مطبوعات قرار نمی گیرد این یعنی دوشنبه ها روز تنبیه خبرنگاران است.

کسانی که روز و شب و جمعه و شنبه و عید و عزا سرکار میآیند تا مبادا دنیای خبر خالی بماند.

آنها خوب می دانند قلمشان چه ارزشی دارد. خط قرمزها را هم خوب می شناسند که اگر نشناسند در دنیای بی رحم خبر جایی برای ماندن ندارند.

آنها همه را خوب می شناسند، مسوولین و مردم را! مردم و مشکلا تشان را، مشکلا ت و راه حل هایشان را! راه حل ها و موانعشان را.

موانع و دردسرهایشان را. دردسرها و تبعاتشان را. اما هیچ کس آنها رانمی شناسد. هیچ کس خبر از مشکلا تشان ندارد. هیچ کس خبر مشکلا تشان را در جایی نقل نمی کند. آنها عادت کرده اند خبر دیگران را نقل کنند و مشکلا ت دیگران را مطرح کنند.

آنها همیشه در متن خبر هستند اما به خودشان که می رسد در حاشیه می مانند. در حاشیه ای که زیاد هم امن نیست. امن نیست چون امنیت شغلی ندارند. امنیت ندارند چون دنیای خبر ناامن است.

با این همه در میان این همه ناامنی می مانند. چون آمده اند تا بمانند، آمده اند تا از همه دوشنبه های خطرناک عبور کنند و بمانند.

امروز روز خبرنگار است. روزی که می شود یادی از آنها کرد. از آنها که همیشه به یاد بقیه هستند.

امروز اما، کم نیستند تعداد خبرنگارانی که از آن دوشنبه های خطرناک عبور نکرده اند و با بسته شدن روزنامه هایشان به عالم بیکاری روی آورده اند.

بیکاری برای همه دردناک است اما برای یک خبرنگار که تمام روزهای هفته و تمام ساعت های روز را دویده و فعالیت کرده تا خبری از دستش در نرود، خانه نشینی و بیکاری چیزی در حد مرگ است.

سخت است که در پی مرگ یک روزنامه، خبرنگارش هم با درد بیکاری بمیرد. کاش مسوولین این را می دانستند.

منصور-م یک خبرنگار است. او که بارها تجربه کار در روزنامه های توقیف شده را داشته می گوید: شنیدن خبر بسته شدن روزنامه ای که در آن کار می کنی مانند ضربه پتک درسر است. محکم و غیرمنتظره.

او می گوید: نبود امنیت شغلی و نگرانی از آینده، کمی دستمزد، نداشتن بیمه و بی توجهی برخی مسوولا ن به رسالت و جایگاه خبرنگار از مهمترین مشکلا ت خبرنگاران است.

این خبرنگار معتقد است، خبرنگاری درزمره کارهای سخت و زیانآور است با این حال خبرنگاران هیچ گاه مورد حمایت ویژه مسوولا ن قرار نمی گیرند.

او می گوید: بعضی از مسوولا ن هنوز به نقش اطلا ع رسانی و رسالت خبرنگار پی نبرده اند لذا همکاری لا زم را با این قشر ندارند.

به گفته او خبرنگاران آزاد با عشق و علا قه وارد عرصه خبرنگاری می شوند اما به علت دستمزد کم و مشکلا ت معیشتی بعد از مدتی از این کار رویگردان شده و جذب دیگر کارها می شوند که این امر موجب بروز مشکلا تی برای روزنامه و خبرنگار می شود.

وی برخوردار شدن روزنامه ها و رسانه ها از یک پشتوانه مالی برای پرداخت حقوق مکفی و متناسب با کار خبرنگار و برگزاری دوره های تخصصی را از جمله راهکارها برای ارتقای کیفیت کار خبری و رفع بخشی از مشکلا ت خبرنگاران ذکر کرد.

این خبرنگار معتقد است: خبرنگاران رمز موفقیت یا شکست هر طرحی هستند که با افکار عمومی جامعه سروکار دارد.

به گفته او، خبرنگاری همانند هر حرفه ای یک تخصص است که افرادی که وارد این عرصه می شوند باید صلا حیت های لا زم را با طی دوره های آموزشی به دست آورند.

اما به علت ورود آسان افراد غیرمتخصص که معمولا به حداقل هم راضی می شوند، امنیت شغلی خبرنگار به خطر افتاده است.

از طرفی خبرنگاران معمولا با تهدیدها و فشارهای مختلف از سوی افراد و دستگاه هایی که مورد انتقاد قرار می گیرند، مواجه می شوند و در صورت بروز مشکلا ت از جایی حمایت نمی شوند و ترس از دست دادن شغل، آنها را از انجام رسالت حرفه ای خود باز می دارد.

علی-ط هم یک خبرنگار است، او که ۱۰ سال از فعالیت خبری اش می گذرد بر این باور است که مشکلا ت معیشتی و اقتصادی مانعی در مسیر عملکرد حرفه ای خبرنگاران است.

او می گوید: مهمترین مشکل و دغدغه ای که خبرنگاران در حال حاضر با آن مواجه هستند، مشکلا ت اقتصادی است; خبرنگاری جزو مشاغل سخت و زیانآور محسوب می شود اما روال پرداخت هایی که در رسانه ها برای خبرنگاران وجود دارد در مقایسه با بسیاری از مشاغل دیگر جامعه، بسیار نازل و پایین است.

وی ادامه داد: در حال حاضر پرداخت ها در مشاغل دولتی در سطح کارشناسی به صورت میانگین ۹۰۰-۸۰۰ هزار تومان است اما همین پرداخت در حوزه رسانه به صورت متوسط حدود ۴۰۰-۳۰۰ هزار تومان است که واقعا با این سطح از پرداخت ها خبرنگاران نمی توانند امورات جاری زندگی خود را تامین کنند و این درحالیست که حساسیت و سختی کار حرفه ای خبرنگاری قابل مقایسه با بسیاری از مشاغل دیگر نیست.

او گفت: در مجموع این مسائل باعث می شود آن گونه که از خبرنگاران توقع وجود دارد که به صورت حرفه ای عمل کنند و در حوزه خبر و اطلا ع رسانی در صرفا دید حرفه ای داشته باشند، محقق نشود و خبرنگاران و روزنامه نگاران در چنین شرایطی اگر بسیار با شرافت باشند، تنها به سراغ شغل دوم می روند اما در مواردی نیز ممکن است این مشکلا ت باعث جذب یک سری فعالیت های خاص و تجاری در حوزه خبر شوند.

به گفته او، بخشی از آنچه تحت عنوان نشریات زرد شاهد آن هستیم و تولید خبر آگهی و برخی ازروابط نامناسب ماحصل مشکلا ت اقتصادی است که در حوزه خبرنگاری و فعالیت خبرنگاران وجود دارد.

این خبرنگار گفت: با این حال اکثر خبرنگاران ایرانی، خبرنگارانی بسیار نجیب هستند که با بسیاری از مسائل و مشکلا ت مادی کنار میآیند و دولت می تواند به لحاظ اجتماعی برای ارتقای سطح خبرنگاران اقدامات متعددی انجام دهد و برای رسیدن به جایگاه رفیعی که خبرنگار باید در سطح جامعه داشته باشد تلا ش هایی انجام دهد.

به گفته این خبرنگار، اداره یک زندگی بادرآمد ناشی از شغل خبرنگاری چیزی در حد غیرممکن است و با افزایش سرسامآور قیمت اجاره خانه ها و نرخ تورم نمی توان از یک خبرنگار انتظار داشت با چنین درآمد پایینی زندگی خود را به راحتی اداره کند.

این مشکلا ت شامل حال خبرنگاران شاغل می شود حال تصور کنید چنانچه یک خبرنگار به دلیل توقیف روزنامه یا تعدیل شدن از محیط کار از کار بیکار شود چگونه می تواند برای اداره زندگی خود به این شغل بی ثبات کم درآمد تکیه کند؟!

او گفت: این روزها فشار مالی بر مدیران مسوول روزنامه های خصوصی و حذف آگهی های دولتی، بسیاری از مدیران مسوول را ناچار به تعدیل نیروهایشان می کند که از آنجایی که اکثر خبرنگاران از بیمه بی بهره اند بعد از تعدیل شدن دستشان به جایی بند نیست.

البته این مشکل مدیران مسوول نیست، مشکل دولت است که حمایتی از روزنامه های خصوصی نمی کند و یارانه کاغذ و آگهی های دولتی آنان را کاهش داده و به صورت گزینشی عمل می کند. اینجاست که دود این بی توجهی به روزنامه های خصوصی به چشم خبرنگاران آنها می رود و آنها را با چندین سال سابقه کار به دنیای بیکاری سوق می دهد.

یک خبرنگار دیگر با اشاره به سریال های صداوسیما می گوید: اصولا در سریال ها و فیلم های تلویزیونی، خبرنگار به عنوان یک فرد فضول که در هر کاری سرک می کشد معرفی می شود.

در این سریالها، شان خبرنگار حفظ نمی شود و شخصیت خبرنگار در حد یک آدم هرج و مرج برانگیز پایین میآید. این رفتار از صداوسیما که جمع کثیری از خبرنگاران را در سازمان خود جای داده رفتاربعید و دور از انصافی است و توقع می رود رسانه ملی که به نوعی معرف حرفه ها و شخصیت ها به جامعه است در نوع معرفی شخصیت ها واقع بینانه تر رفتار کند و با جنبه طنز و فکاهی شخصیت شغلی یک قشر را زیر سوال نبرد.

او معتقد است: خبرنگاری یک عشق است نه یک شغل چرا که اگر فردی عاشق این حرفه نباشد نمی تواند در دنیای پرهرج و مرج خبر دوام بیاورد.

پس آنان که آمده اند و تاکنون با هر شرایطی ساخته اند و مانده اند عاشقند نه شاغل!

به گفته او شاغل بودن در این حرفه مشکلا ت فراوانی را به همراه دارد چرا که علی رغم سایر حرفه ها، حرفه خبرنگاری فاقد یک سندیکا و یا اتحادیه صنفی هستند.

به گفته این خبرنگار همه حرفه ها از جوشکار و قناد و صافکار و نجار و قهوه خانه دار گرفته تا بنا و قصاب، دارای اتحادیه خاص خود هستند این درحالیست که خبرنگاران علی رغم این که جمع مهم و قابل توجهی از جامعه را به خود اختصاص داده اند از داشتن یک اتحادیه و سندیکای خاص محروم هستند و هنوز هم دولت فکری به حال این وضع نکرده است.

ک- ش یک خبرنگار با سابقه در حوزه سیاست است. این خبرنگار که در عالم خبری مویی سپید کرده می گوید: متاسفانه دنیای خبر در ایران به گونه ای شده است که یک خبرنگار با بالا رفتن سنش به این نتیجه می رسد که در دنیای خبر جایی برای ماندن ندارد و باید کوله بارش را ببندد و جا را برای جوانترها باز کند.

این درحالیست که در سایر کشورهای دنیا یک خبرنگار با بالا رفتن سن و تجربه اش ارج بیشتری پیدا می کند و شناخته شده تر است و اصولا برای مصاحبه های مهم و اساسی از تجربه خبرنگاران مسن استفاده می شود اما متاسفانه در ایران وضع به گونه ای است که دیگر تجربه حرفی برای گفتن ندارد.

ط-ر یک خبرنگار یک روزنامه غیردولتی است.او می گوید این روزها وضعیت به گونه ای شده که خبرنگاران را به حزب و جناح خاص نسبت می دهند و به محض ورود خبرنگار به یک روزنامه، جناح آن روزنامه را به خبرنگار نسبت می دهند و روزنامه های جناح مقابل دیگر حاضر نمی شوند با آن خبرنگار همکاری کنند.

این در حالیست که اصل حرفه خبرنگار به بی طرفی است و مسوولین روزنامه ها باید با این دید یک خبرنگار بنگرند نه با دید جناحی!

به گفته او در همه جای دنیا خبرنگاران یک حقوق ثابت دارند و خیالشان بابت گذراندن زندگیشان راحت است. آن وقت با این پیش زمینه می توانند برای تهیه یک گزارش ماه ها وقت بگذارند و مزد کارشان را علا وه بر حقوق ثابتشان دریافت کنند. این در حالیست که خبرنگاران ایرانی موظفند در یک روز چندین خبر و گزارش تولید کنند و دستمزد اضافه ای جهت این کار دریافت نمی کنند.

طبیعی است که این مساله بر راندمان کاری خبرنگاران اثر می گذارد و کیفیت کار را پایین میآورد.

● حرف آخر

با همه اینها که گفته شد، مشکلا ت خبرنگاران همچنان باقی است و تنها بخش کوچکی از آنها مطرح شد.

در آستانه روز خبرنگار شنیده می شود که وزیر ارشاد قرار است خبرهای خوبی را برای خبرنگاران در روز خبرنگار مطرح کند. آرزوی همه خبرنگاران این است که این خبر خوب این باشد «بعد از این هیچ خبرنگاری بیکار نخواهد شد».

نویسنده : مرجان حاجی حسنی