دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

به خدا ما خودمان خارجی هستیم


هر وقت كه خواستیم خودمان را تحقیر كنیم, گفتیم خارجیها فلان كاررا انجام میدهند و ما عاجزیم از انجام آن كارها هر زمان كه خواستیم قیاس كنیم شنیده ها و دیده ها را قضاوت كردیم, و همین كه بین شنیده ها و دیده ها قضاوت آغاز میشود, معانی بسرعت تغییر میكند

هر وقت كه خواستیم خودمان را تحقیر كنیم، گفتیم خارجیها فلان كاررا انجام میدهند و ما عاجزیم از انجام آن كارها هر زمان كه خواستیم قیاس كنیم شنیده‌ها و دیده‌ها را قضاوت كردیم، و همین كه بین شنیده‌ها و دیده‌ها قضاوت آغاز میشود، معانی بسرعت تغییر میكند. شكی نیست كه ما از فرهنگ جهانی تئاتر عقبیم.هیچ گناه و تقصیری هم بر گردن ما نیست؛ دیار ما هم مثل دیار خارجیها به تناسب نیاز و ضرورت و هزار مسئلهٔ سیاسی، اجتماعی، و فرهنگی پذیرای هنرهای متفاوت شده است. بحث ما از این‌جا به بعد است. بعد از میزبانیمان برای هنرهائی مثل تئاتر یا سینما، چه كرده‌ایم؟! آیا برای پاسخ دادن به این «چه كرده‌ایم؟!» حتماً باید قیاس صورت گیرد تا پاسخ شفاف داده شود؟ ـ نه ـ مهم از خود كردن هر هنری است.ما هر پدیدهٔ علمی و صنعتی دیگری را هم دریافت كرده‌ایم و مورد استفاده قرار داده‌ایم تا زمانی كه بعضاً خودمان هم تولیدكنندهٔ آن شده‌ایم، ولی بحث چیز دیگری است... اصلاً به اعتقاد من هیچ جامعه‌ای ـ از جوامع متمدن و غیرمتمدن بشری ـ در هیچ كجای دنیا عاری از فرهنگ و پیشینهٔ نمایشی نیست اما وقتی از تئاتر به‌عنوان یك هنر حرف میزنیم، حتماً منظور و قیاسمان یونان باستان با پیشینه و حضور كسی مثل «ارسطو» در تدوین هنر تئاتر است. تئاتر در ذات خود ارتباط و گفت‌وگو دارد. این ذات در همهٔ هنرها هویداست، اما جاندارتر و پرتكاپوتر از هنر تئاتر ـ هنری كه در زایش لحظه‌ای خود با مرگ دست و پنجه نرم میكند ـ هنری وجود ندارد. شكی نیست كه نظامهای سیاسی در طول تاریخ نخستین مانع را برای رشد فرهنگی تئاتر در این دیار ایجاد كرده‌اند، و هر زمان رابطهٔ هنرمند داخلی با هنرمند خارجی برقرار شده، تكاپوی تازه‌ای در این هنر به وجود آمده است. شكی نیست كه سالهای سال رابطهٔ ما با خارج از مرز ایران به صورتی گسترده قطع بود. وقتی میگویم قطع بود منظورم تنها قطع رابطهٔ من و شما نیست كه در این سوی مرز زندگی میكردیم حتی آن بخشی از ایرانیها كه بعد از انقلاب، از ایران مهاجرت كردند و حالا گاهی اخباری از آنها میشنویم یا فیلمی از تئاترشان میبینیم، عدم ارتباط را با خود دارند. عدم ارتباط آنها با دنیای جهانی تئاتر بخوبی آشكار است و با فاكتور گرفتن بخش محدودی از این هنرمندان در نگاه وسیع، آنها از ما هم داخلیترند. از سال ۷۶ به بعد، قرار شد رابطهٔ ما با جهان تئاتر گسترده شود (طی داد وستدی فرهنگی تئاتر خارجی را به ایران بیاوریم و تئاتر ایرانی را به خارج اعزام كنیم. آن‌قدر این پدیده ریشه دواند كه امروزه تنها جشنواره‌های استانی ما، عاری از تئاتر بین‌المللی‌اند. امروزه دیگر معنای «ما و خارجیها» با دیروز كمی تفاوت كرده است. دیروز تئاتر روز خود را با تئاتری خارجی مقایسه میكردیم كه میدیدیم. نتایجی كه دیروز از این قیاس حاصل میشد با نتایج امروز كاملاً متفاوت است ـ منظورم از متفاوت حتماً رضایتبخشتر است ـ بخشی از این تفاوت نتیجه، به پیشرفت تئاتر داخلی مربوط میشود و بخشی هم حتماً مربوط به نمونه‌های خارجی است كه ما در داخل شاهد آنیم. این آثار در قیاس با آثار داخلی، برای هنرمندان موفق داخلی، از سوئی اعتماد به نفس را به همراه دارد و از سوئی دیگر موجب تضعیف ارتباط ما با خارجیها میشود. البته دلائل سیاسی و اقتصادی و فرهنگی را نیز در این راستا نمیتوان نادیده گرفت، اما ما پس از تماشای یك تئاتر خارجی انتظار داریم به پیشنهادهای جدید اجرائی برسیم و بس...

از سوی دیگر در خصوص تئاتر داخلی بر این اعتقادم بر خلاف شعار انتزاعی «ما تئاتر را برای جهان كار میكنیم و هنر تئاتر هنر جهانشمول است»، باید بتوانیم در سرزمین خودمان شاهد گسترش و ارتباط تئاتر با مخاطب باشیم. ما نباید اجازه بدهیم تولیدات تئاترمان مثل برخی از تولیدات سینمائی صرفاً برای آن سوی مرز باشد و به مخاطب داخلی به اندازهٔ پشیزی اهمیت ندهیم. به هرحال گمان میكنم امروز ـ ما خودمان داخل و خارج هستیم. هر گلی هم كه بزنیم بر سر خودمان زده‌ایم. هنوز هم هستند نقاطی و تماشاگرانی در ایران كه برای ما «خارجی»اند ـ خارجی به معنای فاصله داشتن از ما ـ و خارج از جهان كوچك تئاتری زندگی میكنند كه ما ساخته‌ایم و اگر ما بتوانیم با این خارجیهای داخلی ارتباط برقرار كنیم، خیلی خارجی هستیم...

علی‌اصغر دشتی