جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

مانی و شاپور تجربه ای تاریخی از پلورالیزم التقاطی


مانی و شاپور تجربه ای تاریخی از پلورالیزم التقاطی

مانویت در اصل فرقه ای مزدایی بوده است و به همین سبب مانی را زندیك خوانده, زیرا اساس اندیشه وی بر زند یا تفسیر اوستا قرار داشته و یا به تفسیر تازه ای از اوستا قائل بوده است و سرانجام, برخلاف نظر برخی محققان خارجی, مانویت اصولاً دینی ایرانی بوده و این نكته روشنی است كه در ایران و جهان معاصر مانی به آن اذعان شده است

در این مقاله، دانشمندی گرانمایه چند مسئله مهم مربوط به اوایل عصر ساسانی را بررسی كرده است: نخست، علل نزدیكی شاهنشاه بزرگ ساسانی شاپور اول، و مدعی پیامبری عصر وی، مانی را به یكدیگر تجزیه و تحلیل نموده است. بر این مبنا، شاپور قصد ایجاد یك شاهنشاهی جهانی را داشته است، در حالی كه مانی هم كوشیده بود ضمن اقتباس برخی از عناصر ادیان پیشین، دینی به وجود آورد كه بتواند جای تمامی آن ها را بگیرد و به عنوان دین واحد جهانی پذیرفته شود. بنابراین، دین او بهترین گزینه در راه نیل شاپور به اهداف جهانگیرانه اش به شمار آمد. در عین حال، بنابر نظر نویسنده، مانویت در اصل فرقه ای مزدایی بوده است و به همین سبب مانی را زندیك خوانده، زیرا اساس اندیشه وی بر زند یا تفسیر اوستا قرار داشته و یا به تفسیر تازه ای از اوستا قائل بوده است. و سرانجام، برخلاف نظر برخی محققان خارجی، مانویت اصولاً دینی ایرانی بوده و این نكته روشنی است كه در ایران و جهان معاصر مانی به آن اذعان شده است.

درباره مانی، مانویت، رابطه مانی با شاپور اول شاهنشاه مقتدر ساسانی و دیگر مسائل و پیامدهای آیین نامبرده، تاكنون اظهارنظرهای متعدد، مختلف و حتی گاه متضادی، به ویژه توسط نویسندگان و صاحب نظران خارجی صورت گرفته و ظاهراً اهمیت و پیچیدگی موضوع مورد بحث به اندازه ای است كه باز برخی محققان مشهور بیگانه را هم چنان به خود مشغول داشته است، تا آن جا كه هر بار كتاب یا مقاله جدیدی در این باره به زیور طبع آراسته می گردد و برخی از این آثار جدید نیز در سال های اخیر به زبان فارسی ترجمه شده اند. پا به پای آن، محققان داخلی نیز گه گاهی به این مسئله پرداخته اند.

اهمیت موضوع، مترجم را بر آن داشت كه متن سخنرانی یكی از دانشمندان و صاحب نظران گران قدر ایرانی را كه سال ها پیش در خارج از كشور به زبان انگلیسی ایراد شده است، به فارسی برگرداند تا خوانندگان ایرانی هم از دیدگاه های قابل توجه این استاد گرامی مطلع و بهره مند گردند، زیرا ایشان با تسلط خاصی كه در زمینه "ملل و نحل" دارند، از زاویه تازه ای به مسئله نگریسته و نكته های پراهمیتی در این باره، بیان داشته اند كه بی شك خواننده علاقه مند را مفید خواهد افتاد.

● گذشته، رؤیای شاهنشاهی و چالش های پیش رو

بنیان گذاری شاهنشاهی ساسانی در شماری از جنبه های اساسی حیات ملی ایرانیان، رنسانسی با خویش به ارمغان آورد. پادشاهان ساسانی خود را از نسل هخامنشیان می دانستند و اردشیر و فرزند و جانشینش، شاپور، كوشیدند ضمن نادیده انگاشتن پنج قرن ونیم سلطه بیگانگان و حكومت غیر متمركز فئودالی، گذشته ایران را به زمان خویش پیوند دهند.

در دهه های اولیه حكومت ساسانی روح تازه ای در سرتاسر كشور عیان شد، همان گونه كه رمن گیرشمن اظهار می دارد: «در همه جنبه های زندگی به ملی گرایی توجه شد.»۴ این روح تازه در حكومت، سازمان های دولتی، هنرها و بهویژه در نهضت های دینی و سیاست خارجی متجلی شد.

هدف فعالیت های سیاسی پادشاهان بزرگ هخامنشی آن بود كه جهان شرق و غرب را تحت حكومتی واحد درآورند. در نمایشنامه مشهور آشیل، پارسیان (سطرهای ۱۹۰ ـ ۱۸۰) ، آتوسا یونان و ایران را همچون "دو خواهر در سرایی واحد "به خواب می بیند كه به سبب نوعی نزاع دو جانبه، با یكدیگر بیگانه شده اند و خشایارشا بینشان صلح برقرار می سازد و بار دیگر آنان را با یكدیگر متحد می نماید، اما خواهری كه "جامه دوریایی برتن دارد" نافرمانی اختیار می كند و از دیگری جدا می شود. بنا بر گفته هرودوت (كتاب ۱، ص ۲۰۹) ، كوروش، ضمن لشكركشی خود علیه ماساگت ها، شبی داریوش جوان را در حالی كه جفتی بال بر شانه هایش داشت، در خواب می بیند كه با یك بال بر آسیا و با بال دیگر بر اروپا سایه گسترده بود.۵

برای شاپور كه اقدامات و سیاست های كوروش و داریوش را سرمشق خود می دانست فكر ایجاد شاهنشاهی ای جهانی، امری طبیعی بود. وضعیت جهانی در زمان او به گونه ای استثنایی با اهداف وی موافق می نمود. حكومت كوشانی در شرق ایران انسجام خود را از دست داده بود، و بنا به گفته فرانتس كومون، امپراتوری روم به علت دسته بندی ها از هم گسیخته، تنها به صدور بیانیه ها دل خوش كرده و از لحاظ مادی و معنوی مضمحل شده بود.۶ فتوحات مسلم شاپور در قلمروهای كوشانی و پیروزی های چشم گیرش برگردین، فیلیپ و والرین، آشكار نمود كه آرمان های او رؤیای صرف نبود. وی به شاهنشاهی ای جهانی می اندیشید و در این جهت، دستاوردهای سیاسی و نظامی او قابل توجه بود، لكن، در همان زمان در اثر مسئله ای كه دو رویه داشت آرامش خود را از دست داده بود.

سلطنت شاپور یا به تعبیری شاهنشاهی جهانی تازه تأسیس او، تركیبی از ایرانیان و غیرایرانیان به شمار می آمد و تقریباً كلیه جوامع دینی (بوداییان و هندوها در شرق; مسیحیان، یهودیان و گنوسیان در غرب و همه ادیان و فرقه های ایرانی واقع در بین آنان) را در بر می گرفت. شاپور دریافته بود كه سلطنت وی به سختی می تواند بیش از یك واحد سیاسی لرزان باشد و آگاه بود كه یك شاهنشاهی با سنن متعدد و عقاید دینی مستقل، رقابت جو و ستیزه طلب، امكان بسیار اندكی برای وحدتی پابرجا دارد. این یك رویه مسئله محسوب می شد. رویه دیگر، این حقیقت بود كه آیین مزدایی كهن در اشكال گوناگونش توان خود را از دست داده و در اثر نیروهای در حال گسترش ادیان بودایی و مسیحی در خطر نابودی قرار گرفته بود.

● جانب داری از مانویت

شاپور به خاندانی تعلق داشت كه نمی توانست به امور دینی بی اعتنا باقی بماند. نیاكانش متولیان معبد آناهیتا در شهر استخر بودند و تعلق خاطر این خاندان به آیین باستانی یاد شده، طی حكومت شاپور ادامه یافت. كتیبه او در كعبه زردشت وی را پرستنده پرشور اهورامزدا معرفی می كند،۷ و شمار مؤسسات دینیی كه در بخش های مختلف كشور بنیاد نهاد، حاكی از دلبستگی عمیق وی به آیین كهن ملی است. واضح است كه شاپور نمی توانست حكومتی ایرانی با محتوایی غیر ایرانی تصور نماید.

در این جا پرسشی منطقی خودنمایی می كند; چگونه شاپور، با وجود تمام آگاهی ملی و عواطف دینی خود توانست رفتاری دوستانه و موافق با مانی داشته باشد; بدعت گذاری سخت گیر كه با دینی نو نزد او آمده بود و ادعا می كرد كه رسول خداوند است؟

برای توضیح این وضعیت توجه به این موضوع اهمیت دارد كه آیین مانی از نخستین مراحل تاریخی خود نه تنها در سرزمین خاستگاهش، بلكه در جهان رومی نیز آیینی ایرانی به حساب می آمد. در حقیقت، نه شاپور و نه كرتیر، روحانی عالی رتبه درباری، آیین مانی را دینی بیگانه یا غیر ایرانی نمی دانستند.

شاپور به مانی آزادی دینی و پشتیبانی كامل برای تبلیغ آیینش در سراسر كشور و تغییر كیش دیگران، حتی در درون خاندان سلطنتی اعطا نمود، در حالی كه او هرگز به مبلغان بودایی و مسیحی اجازه نمی داد در قلمرو وی به چنین فعالیت های تبلیغی بپردازند.

مانی در آغاز كفالایا از روابطش با پادشاه سخن می گوید و اظهار می دارد، هنگامی كه شاپور بر تخت نشست، «من به حضور پادشاه رفتم، آن كه مرا با احترام بسیار پذیرفت. او به من اجازه داد در قلمروش سفر كنم و كلمه حیات را تبلیغ نمایم. من چندین سال را با او و به دنبالش درایران، سرزمین پارتیان، و تا آدیابنه و مرزهای امپراتوری روم گذراندم».

و این گفته ها با اظهارات نویسندگان و مورخان متأخر، مانند الكساندر لیكوپولیسی،۸ابن ندیم۹ و بیرونی۱۰ مطابقت دارد.

● مانویت ایرانی و موانع داخلی

در كتیبه كرتیر، واقع در كعبه زردشت، مانویان «زندیك» (زندیق) خوانده می شوند; عنوانی كه در روزگاران پس از پیروزی مسلمانان هم به آنان داده می شد. به گفته زنر، این اصطلاح «برای متمایز ساختن تمامی كسانی وضع شد كه پایه تعالیم خود را به جای اوستا بر زند یا تفسیر اوستا نهاده بودند».۱۱ از این رو قاعدتاً گروه یا فرقه مزدایی به شمار می آمدند كه اوستا را به صورت خاص خود تأویل و تفسیر می كرده اند.

در حقیقت، ساختار دوبنی (ثنوی) مانویت، كه تمام این نظام بر پایه آن بنا شده است و بسیاری از اساطیر، مفاهیم و اعتقادات، بهویژه آن ها كه به جامه زبان های ایرانی میانه درآمده اند، بر ویژگی اساساً ایرانی خود دلالتی آشكار دارند، و شماری از مهم ترین اسامی و اشخاص موجود در متون مقدس مزدایی، مانند زروان، اهرمزد، اهریمن، میترا، وهمن، اسپندارمذ، نیریوسنگ و برخی اسامی دیگر، به گونه ای كاملاً برجسته و با نقش هایی همسان، در نوشته مانوی ظاهر می شوند.

هم چنین توجه به این نكته دارای اهمیت است كه مانی برای زردشت احترامی عمیق از خود نشان داد و ادعا نمود كه وحیی مشابه آن چه به این سلف والا مقام او نازل شده بود، دریافت كرده است. او اظهار داشت مأموریتش كامل نمودن و جهانی ساختن معرفتی است همانند آن چه پیش از آن به گروه های معینی از مردم در برخی نقاط جهان ابلاغ شده بود.

در بررسی مسئله تبلیغ مانویت در محیط ایرانی آن نیز باید به خاطر داشت كه در سده سوم میلادی هنوز «راست دینی زردشتی»۱۲ با مجموعه ای از اصول آیینیِ مشخص و احكامی ثابت و مكتب تفسیری مقبول عامی پا به عرصه وجود ننهاده بود و طبعاً كشمكش های عقیدتی بین كلیسای مانوی و روحانیان مزدایی، پیش از آن كه گروه اخیر سازمان دهی خود را آغاز نماید و به دفاع از وضعیت مخاطره آمیز خویش در برابر تبلیغات مانوی و فعالیت های تبلیغی مسیحیان بپردازد و از روی اجبار اصول و عقاید و احكام خود را قاعده مند و مشخص سازد، نمی توانست به طور جدی و آشتی ناپذیر وجود داشته باشد، هرچند بذرهای شكل گیری یك راست دینی كاملا تعریف شده، در آگاهی ملی ساسانیان اولیه وجود داشت. آن گونه كه از یك قطعه معروف دینكرت (چاپ مدن،ص۴۱۵ ـ ۴۱۲) استنباط می شود، این جریان در اقدامات ستیزه جویانه كرتیر، موبد عالی مقام، در زمان بهرام اول و بهرام دوم آغاز به مطرح ساختن خود كرد و طی سلطنت خسرو اول در سده ششم میلادی هم چنان در حال پیشرفت بود. گرچه در زمان شاپور دوم بود كه آتورپات مهرسپندان به این حركت، جهتی روشن و قطعی بخشید. در حقیقت، آن گونه كه از قطعه ای در كتاب سوم دینكرت استنباط می شود،۱۳ نخستین مورد از ابطال تعالیم مانوی از دیدگاه آیین زردشتی كه به دست ما رسیده، برپایه دریافت آتورپات از آیین مزدایی بنا شده است و نظر وی آن بود كه از دین در برابر تبلیغات مانوی دفاع شود.

با توجه به مطالب مذكور، واضح است هنگامی كه مانی به تبلیغ كیش خود در شهرهای ایران آغاز نمود، نه مردم به چشم آیینی كفرآمیز یا بیگانه به آن نگریستند، نه شاپور در آیین او امری یافت كه با دین و احساسات ملی وی مغایرت عمده ای داشته باشد. این نكته، تقریباً قطعی است كه مرگ فجیع مانی به فرمان بهرام اول بیشتر به سبب سوءظن های

سیاسی بود، نه اختلافات دینی. گرچه به طور مشخص ـ و كاملاً طبیعی ـ برخی روحانیان درباری مسئول آن بودند و به گونه ای مؤثر آن را طرح ریزی كردند.

نویسنده: فتح الله مجتبایی

۱. مشخصات كتاب شناسی این مقاله به شرح زیر است:

Fathulla Mojtabai, Mani and Shapour, Journal of the Cama Oriental Institue, No.۴۶, Bombay, ۱۹۷۸, p.۹۳ - ۱۰۶

۲. استاد تاریخ ادیان در دانشگاه های ایران.

۳. دانشجوی دكتری رشته تاریخ و عضو هیئت علمی دانشگاه آزاد اسلامی واحد شهر ری.

۴. R.Ghirshman, Iran, Pelican Books, ۱۹۵۴, p.۳۴۷.

۵. همین سیاست اختلاط بود كه بعدها توسط اسكندر و جانشینانش، سلوكیان و بطلمیوس اول دنبال شد.

۶. F.Cumont, Oriental Religions in Roman Paganism, New York, ۱۹۵۶, p.۱۴; M.Sprengling, Third Century Iran, Sapor and Kartir, Univ. of Chicago, ۱۹۵۳, p.۲ - ۳; Ghirshman, op. cit.,p. ۳۴۶ - ۷.

۷. Cf. Sprengling, op. cit., p.۱۴ - ۲۰.

۸. Contra Manichaeum, ۴. ۲۰.

۹. اماس ندیم، الفهرست، به نقل از: احمد افشار شیرازی، مانی و دین او، تهران، ۱۳۳۵، ص ۱۵۰.

۱۰. بیرونی، آثار الباقیه، همان، ص ۲۰۴ و نیز ر.ك: ص ۵ به بعد.

۱۱. R.C Zaehner, The Dawn and Twilight of Zaroastrianism, London, ۱۹۶۱, p.۱۷۶.

۱۲. راست دینی یا پاكدینی عبارت بود از قرائت رسمی و مورد حمایت دولت ساسانی از آیین زرتشتی در برابر دیگر قرائت ها و تفسیرها از آن آیین كه بد دینی تلقی می شد.

۱۳. Translated by A.V.W. Jackson In Researches in Manichaeism, Columbia Univ. Press, New York, ۱۹۳۲,p.۲۳۰ - ۸.

۱۴. Geo Widengren, Mani and Maichaeism, NewYork, ۱۹۶۵, p.۱۱۸.

۱۵. این احساس در سرتاسر تاریخ این قوم همواره با ایشان همراه بوده است. گیرشمن می نویسد: «روح قوم ایرانی سرشار از این عشق به وطن بود. این مطلب توسط هرودوت نیز بیان شده كه تأكید كرده است: هیچ فرد ایرانی هرگز خدایش را برای نفع شخصی عبادت نمی كرد، بلكه برای توفیق پادشاه و تمام مردم ایران كه خود ناگزیر جزئی از آنان محسوب می شد، به چنین كاری دست می یازید. این آرمان میهن پرستانه، وجدان ملی را قوت و تكامل بخشید تا وظیفه خطیر پادشاهی كه خود بخشی از سرنوشت ملی به حساب می آمد، جامه عمل به خود پوشد» (,p.۱۵۴ - ۵ Iran).

این شور میهنی و جلوه های آن همچون عنصری تعیین كننده در تاریخ اجتماعی ـ سیاسی و فرهنگی ایران به بقای خود ادامه داد و در اسطوره های كهن ملی،نوشته های دینی (مقایسه شود با Jackson, Zoroastrian studies, p.۱۳۷)، كتیبه های سلطنتی و به ویژه پس از حمله اعراب، به مدت چند قرن تقریباً در هر زمینه ای اززندگی مردم خود را نشان داد. در دوره اخیرالذكر اشكال ظریف و هوش مندانه فراوانی به خود گرفت و در دربار خلفا و در بین مردم عادی، به كارش ادامه داد و موفق شد بقای ملی را استحكام بخشد.

۱۶. مقایسه شود با p.۱۵, ۲۷-۳۱ Kephalaia,،ابن ندیم، همان، به نقل از: احمد افشار شیرازی، همان، ص ۱۵۰.

۱۷. آثار الباقیه، همان، ص ۲۰۴.

۱۸. Kephalaia, p.۱۶. f

۱۹. Contra Manichaeum, ۴.۲۰.

۲۰. A.V.W Jackson, Zorastrian Studies, p.۱۸۷-۸.

۲۱. Kephalaia, Cliv.

۲۲. اینكه مانی ادعا نمود «خاتم پیامبران» است، توسط مورخان مسلمان گزارش شده و به وسیله قطعات تورفان و نوشته های مانوی قبطی تایید شده است (ر.ك: احمد افشار شیرازی، همان، ص ۴۹۲ و ۵۱).(:ر.ك G.Widengren, Mani and Manichaism, p.۷۷; C.R.C. Alberry, A Manichaean Psalm Book, vol._II, pt. ۲, p.۱۶).

۲۳. بیرونی، آثار الباقیه، به نقل از: احمد افشار شیرازی، همان، ص ۲۰۴.

۲۴. Contra Faustum. Book V, ch.۱, quoted in Francis Legge, Forerunners and Rivals of Christianity, New York, ۱۹۶۴ (reprint), ch.xiii, p.۳۱۷.

۲۵. Quoted in Geo Widengren, Mani and Manichaeism. p.۱۱.

۲۶. C.R.C. Alberry, A Manichaean Psalm Book, Stuttgart, ۱۹۳۹, vol.II, part۲, p.۱۵ - ۱۶.

۲۷. The Gnostic Religions, Boston, ۱۹۶۳, p.۲۰۶ and ۲۱۴.

۲۸. Indo - Iranian Journal, vol.vii, ۱۹۶۳, NR. ۱, p.۷۳.

۲۹.Translated in Jackson, Researches in Manichaeism, Columbia Univ. Press, New York, ۱۹۳۲, p.۲۵۳ - ۴.

۳۰. نیز ابن ندیم، الفهرست، به نقل از: احمد افشار شیرازی، همان، ص ۱۵۹.

۳۱. همان كتاب، ص ۱۵۸.

۳۲. The Meaning and End of Religion, Mentor Books, ۱۹۴۶, p.۸۸.

مترجم: غلامرضا برهمند

منبع:فصلنامه تاریخ درآینه پژوهش ، شماره چهارم


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.