پنجشنبه, ۱۸ بهمن, ۱۴۰۳ / 6 February, 2025
بدور از قاعده
بررسی روابط خارجی ایران با دول بیگانه به ویژه بریتانیا و روسیه همواره موضوع مورد علاقه نویسندگان ایرانی بوده است. تنها جستجویی گذرا در لابلای برگهای کتب سیاسی و تاریخی یا مندرجات رسانهها، جوینده را با انبوهی از نوشتههای گوناگون در این زمینه مواجه میسازد. نوشتارهایی با ویژگیهایی کمابیش یکسان چه از منظر دید، چه از نظر روش مطالعه وقایع.
چندی پیش دعوت نشریه تلاش برای نگارش مقالهای در این زمینه، مرا در این اندیشه گرفتار نمود که چگونه میتوان در باب موضوعی به غایت تکراری حرف تازهای به زبان آورد. از سوی دیگر گناه خواننده فارسی زبان یا آشنا به زبان فارسی چیست که باید هر از گاهی فردی سخنان دیگران را با ادبییاتی متفاوت پیشروی او قرار داده و نهایتا همان نتایج قالبی گذشته را به ذهن او متبادر نماید که او به عبارتی با آنها رشد کرده است. در نتیجه این نوشته سعی بر آن کرد تا با نگاهی بیطرفانه و آکادمیک موضوع تقابل سیاست خارجی و دیپلماسی بریتانیا و روسیه و رفتارهای سیاسی ایران را مورد بررسی قرار دهد. شایان ذکر است که در این نوشتار احساس و پندارهای قالبی در قبال مسائل سیاسی و اجتماعی، گذشته مورد توجه قرار نگرفتهاند و بررسی پیشرو سعی نموده است که وفاداری خود به اندیشه و دانش را حفظ نماید. نهایتا این مهم را خوانندگان گرامی باید مد نظر داشته باشند، که این مقاله بر اساس مدارک و شواهد تاریخی موجود که در دسترس اینجانب قرار داشته است به رشته تحریر درآمده است، لذا اطلاعات آتی و تامل بیشتر ممکن است نتیجه گیریهای دیگری را رقم بزنند که یا با نتیجه گیریهای امروز متفاوت خواهند بود یا بر آنان صحه خواهند گذاشت، که البته این خصیصه علم است که سعی به کمال بشر دارد.[i]
● ساختار نوشته
مقاله حاضر با بیان ترمینولوژی نوشته آغاز میشود و پس از آن به تاریخچه روابط کشورهای بریتانیا و روسیه با ایران میپردازد. پس از آشنایی خواننده با موارد فوق، نوشتار سعی به تحلیل روابط ایران با این کشورها نموده و نهایتا آثار و نتایج آن در انقلاب مشروطیت را متذکّر میشود.
● ساختار مقاله (ش .۱)
▪ ترمینولوژی نوشته
یکی از موانع درک دیدگاه دیگران، عدم برخورداری از ترمینولوژی واحد در زمینههای گوناگون به ویژه علوم اجتماعی است. مشکل از آنجا آغاز میشود که هر کس درک و برداشت خود از یک واژه یا اصطلاح را به جای تعریف آکادمیک از آن را در درک دیدگاه دیگران بکار میبندد. عدم برخورداری از ترمینولوژی واحد کار را بدانجا رسانده است که نویسندگان ایرانی در نقد نوشتههای یکدیگر، همدیگر را به دلیل عدم درک مشابه از یک واژه یا اصطلاح نقد میکنند نه به لحاظ روش مطالعه، بهرهگیری از اسناد نادرست یا موارد دیگر که در میان اهالی علم در غرب متداول است. بنابراین، به نظر میرسد که تعریف واژههای کلیدی هر نوشته برای ایرانیان امری اجتناب ناپذیر است. بدین منظور، نوشته پیشرو در ابتدا به تعریف واژهها و اصطلاحات کلیدی خود میپردازد. بدیهی است که این امر بر اساس منابع موثق انجام خواهد شد نه بر اساس تراوشات ذهنی نویسنده.
الف ) ایران
همانطور که از نام نوشتار هویدا است، قلمرو سرزمینی مبحث پیشرو کشور ایران میباشد. امروزه نام ایران بطور مشخص بر سرزمینی با مرزها و هویت سیاسی و اجتماعی مشخص اطلاق میگردد اما در دوره زمانی مورد بحث در این نوشتار، این سرزمین فاقد این نام بوده است ـ لااقل برای جامعه جهانی. بطور مشخص سرزمین فوق در ۲۱ مارس ۱۹۲۵ میلادی بنا به اعلام رسمی دولت وقت[ii] به جامعه جهانی با نام ایران معرفی گشته است.[iii]
ب ) بریتانیا و روسیه
دو بازیگر دیگر موضوع مورد بحث، کشورهای بریتانیای کبیر و روسیه میباشند. امروزه بریتانیای کبیر در عرصه بینالمللی، معاهدات و مراودات رسمی به عنوان پادشاهی متحد[iv] خوانده میشود. اما در گفتگوهای سیاسی از آن به عنوان بریتانیای کبیر[v] هم نام برده میشود. به طور کلی پادشاهی متحد به کشورهای انگلیس[vi]، ویلز[vii]، اسکاتلند[viii] و ایرلند شمالی[ix] اطلاق میگردد. اما بریتانیا تنها شامل سه کشور اول میباشد.[x] در نوشتار پیشرو این کشور با نام بریتانیا خوانده خواهد شد. روسیه در ظرف زمانی مقاله همان روسیه تزاری است. زیرا مقاله به وقایع ایران پیش از انقلاب مشروطه میپردازد که مابین سالهای ۱۹۰۶ تا ۱۹۱۱ میلادی، سالهای وقوع انقلاب مشروطه، یعنی ۶ سال پیش از انقلاب ۱۹۱۷ روسیه رخ دادهاند.
پ ) سیاست خارجی و دیپلماسی
شاید خوانندگان این مقاله همانند بسیاری دیگر، دو اصطلاح سیاست خارجی[xi] و دیپلماسی[xii] را هم معنی بدانند که کاملا اشتباه میباشد. بطورکلی به تمامی سیاستهای یک کشور که خارج از مرزهای آن کشور را مورد توجه قرار میدهند سیاست خارجی میگویند. سیاست خارجی بخشی از سیاستهای یک دولت است که در آن رئوس و خط مشی خارجی دولت مورد توجه قرار گرفته و توسط سیاستگذاران[xiii] تدوین میگردد. در مقابل دیپلماسی به روش مذاکرات و اجرای سیاست خارجی دولت که توسط سیاستگذاران تدوین گشته است، اطلاق میگردد که این امر توسط دیپلماتها صورت میگیرد.[xiv] به عبارتی دیگر ممکن است که دولتی سیاست خارجی مدونی داشته باشد اما دستگاه دیپلماسی آن از کارآمدی لازم برای اجرای آن برخوردار نباشد و یا بالعکس. به هر جهت این نکته باید مورد توجه قرار گیرد که دو اصطلاح فوق کاملا متفاوت بوده و هر کدام بخشی از معانی در روابط بینالملل را پوشش میدهند.
در پایان این بخش باید این نکته را متذکر شد که در مقاله فوق تمامی نامهای لاتین را به حروف لاتین نگاشته شده است تا از ایجاد شبهه در تلفظ نادرست آنان جلوگیری گردد. و مطلب آخر آنکه، تمامی تاریخها بر اساس تاریخ میلادی آمدهاند، زیرا معادل هجری آنها بر اساس تقویم قمری میباشد که خواننده را دچار سردرگمی در تمیز آنان میکند.
● تاریخچه حضور بریتانیا در ایران
سرآغاز مراودات سیاسی زمامداران ایران و بریتانیا به سال ۱۲۹۰ میلادی باز میگردد. در آن زمان در پاسخ نامه ارغون شاه مغول که توسط R. Suma راهب نسطوری به Edward I پادشاه بریتانیا، و شاید در آن زمان تنها انگلیس، رسیده بود، دو فرستاده به نامهای Geoffery Langley و Nicholas Chartres در راس یک هیات ۲۱ نفری برای جلب کمک نظامی ایران علیه ترکان به ایران آمدند که زمانی به این دیار رسیدند که ارغون دار فانی را وداع گفته بود. بعدها در سال ۱۵۶۲ میلادی Antony Jenkinson به عنوان فرستاده Queen Elizabeth I به دربار شاه طهماسب صفوی راه یافت. وی نماینده شرکت [xv]Moskovy بریتانیا را هم بر عهده داشت که بعدها مابین سالهای ۱۵۶۶ تا ۱۵۶۸ میلادی موفق به دریافت معافیت گمرکی از پادشاه صفوی گشت. بطور کلی به غیر از اولین مکاتبه پادشاه مغول که جنبه سیاسی داشت، این بازرگانان بریتانیایی بودند که برای توسعه تجارت خود در شرق که شامل حال ایران هم میگشت، پا به ایران نهادند. بعدها با برگزیده شدن برادران Sherly به عنوان سفرای شاه عباس صفوی و توافقات تجاری ـ سیاسی فیمابین این روابط، کمی جنبه سیاسی هم به خود گرفت که میتوان اثر آن را در همکاری دو پادشاهی در فتح گمبرون و خروج پرتقالیها از جنوب ایران مشاهده نمود. اما در تمامی دوران پس از آن که با گسترش فعالیت شرکت هند شرقی در ایران همراه بود، بریتانیاییها به دنبال توسعه تجارت خویش با شرق بودند. این توسعه تجاری بریتانیا را علاقمند به ایجاد روابط کنسولی و دیپلماتیک برای حفظ منافع تجار خود در ایران نمود و از آنجاییکه این روابط تجاری عملا یک سویه و از جانب بریتانیا بود و ایران هیچ تجارتخانهای در آنسوی دنیا نداشت، لذا حضور کنسولی و دیپلماتیک بریتانیا در سایه عدم آگاهی و حضور ایرانیان حتی در زمینه دیپلماسی در بریتانیا به همراه بود که البته این ناشی از ساختار سیاسی و اجتماعی آن زمان ایران میبود که در سطور آتی بدان پرداخته خواهد شد.
فتوحات Napol?on Bonaparte در مصر و قوت گرفتن تمایل وی برای حمله به مستعمره هندوستان از طریق ایران، بریتانیا را بر آن داشت که دیپلماسی خود در منطقه را گسترش دهد. به عبارت دیگر نزدیکی دشمن اروپایی بریتانیا به متصرّفات آسیایی او سیاست تازهای را در خاورمیانه نیاز میداشت. این سیاست و وقایع بینالمللی بریتانیا را ترغیب به طراحی چیدمان تازهای برای خاورمیانه و نزدیک نمود که به دنبال آن حتی کشورهایی که اهمیت غیرمستقیم برای او میداشتند، همانند ایران، تحت تاثیر قرار گرفتند.
بطور کلی قراردادهای مهم مابین ایران و بریتانیا تا قبل از انقلاب مشروطه به قرار زیر میباشند:
الف) اخذ معافیت گمرکی در ۱۵۶۶ میلادی توسط Arthur Edwards برای شرکت Moskovy بریتانیا ـ ماهیت تجاری.
ب) معافیت بازرگانان بریتانیایی در توافقنامه مابین شاه عباس صفوی James I در ۱۶۲۵ میلادی ـ ماهیت تجاری.
پ) معاهده ۱۸۰۰ میلادی مابین فتحعلی شاه قاجار و John Malcolm ـ ماهیت سیاسی برای جلوگیری از نفوذ فرانسویان در ایران و حملات افغانها به هندوستان در مقابل حمایت نظامی بریتانیا از ایران در برابر حمله فرانسه یا افغانها.
ت) معاهده ۱۸۰۹ مابین فتحعلی شاه قاجار و Hardford Jones ـ ماهیت سیاسی برای جلوگیری از نفوذ سایر دول اروپایی در ایران جهت دستیابی به هندوستان در قبال پذیرش حاکمیت ایران بر خلیج فارس و حمایت نظامی در برابر سایر کشورها حتی متحدان بریتانیا.
ث) معاهده تکمیلی Jones توسط Gore Ouseley در ۱۸۱۲ـ ماهیت سیاسی که در آن به ایران پیشنهاد بنای قرارگاه دریایی در دریای خزر و خلیج فارس و آموزش نظامیان ایرانی توسط افسران بریتانیایی داده شد. این قرارداد از جانب بریتانیا در زمان جنگ اول ایران و روسیه که منجر به عقد عهدنامه گلستان گردید اجرا نگردید زیرا بریتانیا در سال ۱۸۱۲ قرارداد دوستی با روسیه که متحد او در اروپا به شمار میآمد امضا نموده بود.
ج) "پیمان تهران" در ۱۸۱۴ میلادی به عنوان قرارداد تکمیلی قرارداد ۱۸۱۲ مابین ایران و Sir Henry Ellis ـ ماهیت سیاسی که شامل تغییراتی در حمایت نظامی بریتانیا از ایران میگشت.
چ) سایر قراردادهای تجاری همانند احداث خط تلگراف لندن و هندوستان از طریق ایران در سال ۱۸۵۷ میلادی و سایر قراردادهای تجاری همانند قرارداد تاسیس بانک شاهنشاهی در ۱۸۸۹ و قرارداد نفت ۱۹۰۱ William Knox d?arcy .
● تاریخچه حضور روسیه در ایران
اولین تماسها مابین ایرانیان و روسها در زمان Alexei Mikhailovich تزار روسیه برقرار شد و این تماسها در زمان Peter the Great بعدی ابعاد همه جانبه به خود گرفت. در سال ۱۷۰۸ میلادی Peter the Great یکی از اتباع ارمنی روسیه به نام Israel Ori را به عنوان سفیر رهسپار ایران نمود تا بتواند در مذاکرات خود با دولت وقت از فشار ماموران ایرانی بر اقلیتهای مسیحی نواحی شمالی ایران بکاهد. این مناسبات بعدها با ارسال Artemi P. Volinski به دربار سلطان حسین صفوی ادامه یافت. به دنبال سقوط دربار صفوی به دست افغانها و تصرف رشت توسط آنان، حاکم گیلان روسها را به یاری طلبید و قوای روس به فرماندهی Shipov در بندر انزلی پیاده شده و گیلان را به تصرف درآوردند. حضور قوای نظامی روسیه در شمال ایران تا زمان مرگ Peter the Great و ظهور نادر شاه افشار ادامه داشت و پس از تغییر سیاست روسیه پس از Peter و تلاشهای نادر سرانجام در ۱۷۳۲ میلادی روسها در معاهدهای نواحی شمالی ایران را تخلیه کردند. بطور کلی روسیه همواره برای دست یافتن به آبهای آزاد جنوب در اندیشه ضمیمه نمودن تدریجی خاک ایران به قلمرو خویش بود که بعدها منافع بریتانیا در جنوب و جنوب شرقی ایران آنان را علیرغم نفوذ قوی خود در دربار قاجار و انضمام بخشهای قابل توجهی از مناطق شمالی ایران به قلمرو خود در طی دو معاهده گلستان و ترکمان چای، از این اندیشه بازداشت. حضور روسها بر خلاف بریتانیاییها که با حضور تجاری آغاز و به حضوری سیاسی بدل شد از بدو امر جنبه سیاسی داشت و ایران برای آنها بطور مستقیم حایز اهمیت بود.
عدلان پارسا
۱ یکی از اصطلاحات رایج در میان ایرانیان، بویژه برونمرزیها، واژه ناپسند روسپی سیاسی یا عقیدتی است که همواره از آن برای خطاب قرار دادن افرادی که به سببی، مطالعه بیشتر یا تغییر دیدگاه، تغییر عقیده دادهاند بکار برده میشود، فارغ از توجه به این امر که غور بیشتر، همواره نتیجه یکسانی به همراه نخواهد داشت، مگر آنکه آدمی همواره به سبب جمود فکری خود مطالب را از همان دریچه دید نخ نمای سابق خویش بنگرد. باری به هر جهت این الفاظ شایسته دنیای مدرن و اندیشه نمیباشند.
۲ در زمان رضا شاه پهلوی
۳ برگرفته از فرهنگنامه بریتانیکا
۴ United Kingdom
۵ Great Britain
۶ England
۷ Wales
۸ Scotland
۹ North Ireland
۱۰ Learning Law, Glanville Williams, Published by Thomson
۱۱ Foreign Polic
Diplomacy۱۲
۱۳ Policy Makers
۱۴The Penguin Dictionary of International Relations, Graham Evans and Jeffrey Newnham, Published by Penguin Books
۱۵ این شرکت توسط جمعی از بازرگانان بریتانیایی که با روسیه تجارت مینمودند تشکیل شده بود.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست