شنبه, ۱۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 1 February, 2025
عمر بی ارزش
دوستی داشتم كه میگفت: «خدا از عمر آدم كم كند، ولی به شانس آدم اضافه كند». رمان «چرمساغری» اثر اونورده دو بالزاك مصداق همین جمله است. جوان مأیوسی به نام رافائل كه با مشكلات مالی و خانوادگی دست به گریبان است و قصد خودكشی دارد، به طور تصادفی وارد یك مغازه عتیقه فروشی میشود و با تشویق فروشنده، چرم ساغری را ـ با این اندیشه كه خاصیت برآورده كردن آرزوها، در عوضِ كاستن از طول عمر را داردـ خریداری میكند. این چرم جادویی آرزوها و كمبودهای مالی و عاطفی جوان را برآورده میسازد، ولی باز در پایان داستان جوان محتضر، در حالی كه از بیماری ناشناخته و دردناكی رنج میبرد در آغوش پولین ـ دختر صادقی كه عشق پاكی نسبت به این جوان داشته است ـ جوان مرگ میشود.
فاصله آن خودكشی و این جوان مرگی كه به هر جهت هر دو «جوان مرگی» است، با وقایع تلخ و شیرینی پر شده است؛ وقایع شیرینی كه اغلب پایان تلخی دارند. نه زندگی برای مدتی طولانی روی خوش به رافائل نشان میدهد، و نه مرگش حماسی و با ارزش است.
● اطناب
«چرم ساغری» مانند خیلی از رمانهای قرن ۱۹ و نویسندگان هم عصر با بالزاك، سرشار از توصیفها و فضاسازیهای مطول است كه خواننده را خسته و دلزده میكند.
▪ به این نمونهها توجه كنید:
از صفحه ۲۹ تا ۳۹، یعنی طی ده صفحه، دائم در مورد اشیاء مغازه عتیقه فروشی(نام و تعداد و خصوصیات اجناس) صحبت شده است. در صورتی كه در میان همهٔ این اشیاء گوناگون، فقط چرم ساغری موضوع داستان است.
حرافی و پرگویی در اظهار عشق رافائل نسبت به پولین از صفحه ۳۰۸ تا ۳۱۷ طول میكشد، كه برای فهماندن عشق و علاقهای كه بین این دو نفر وجود دارد، با توجه به مطالبی كه قبلاً برای خواننده گفته شده، این همه پرگویی و حرافی ضرورتی ندارد.
● خصوصیات فیزیكی چرم
چرم از پوست نوعی خر كمیاب ایرانی، به نام خر دشتی تهیه شده است كه مطالبی به صورت عمیق و محو نشدنی، پشت آن نوشته است. طبق این نوشتهها، مالك این چرم مالك همه چیز خواهد بود و با برآورده شدن هر آرزویی، از عمر آرزو كننده و وسعت چرم كاسته خواهد شد.
چرم در مغازه عتیقه فروشی از خود نور میتاباند، ولی وقتی رافائل مالك آن میشود صحبتی از نور آن نیست.
رافائل از كوچك شدن زیاد چرم و كوتاه شدن طول عمرش به وحشت میافتد و تصمیم میگیرد چرم را به روشهای فیزیكی، شیمیایی و مكانیكی بزرگتر كند، اما این روشها بر این چرم عجیب و سمج كارساز نمیافتد. آیا چنین طلسمی با چنین خصوصیات غیرعادی، در عملكرد جادوییاش نیز نادر و غیرعادی و كارآمد است؟ (به این سؤال در قسمت بعدی پاسخ داده خواهد شد)
● عملكرد چرم ساغری
۱) برآورده شدن آرزوها از وسعت چرم میكاهد.
فقط در دو جا صراحتاً از آرزوهای رافائل صحبت میشود: داشتن ثروت و كشته شدن حریف در دوئل. این دو آرزو محقق میشود و از وسعت چرم كاسته میشود. چون در آخر داستان چرم به اندازهٔ برگ پونه شده است. پس اكثر وقایع رخ داده در زندگی رافائل را باید به عملكرد چرم نسبت داد. در مجموع این چرم جادویی حسن نیت ندارد: عاقبت ثروتاندوزی رافائل، برایش خوشبختی نمیآورد، كنتس فئودورا خیانتكار و عاشقكش از كار درمیآید و رافائل به وصال معشوق پاكش پولین نمیرسد.
با آنكه بالزاك حد آزادی و اختیار رافائل در تحقق بخشیدن به خواستههایش را مشخص نمیسازد. ولی من در كل طلسم(چرم) را از رافائل مقصرتر میدانم. در همین یك مورد، ماجرای فئودورا، اگر این كنتس شهوتران و خوشگذران نبود، ثروت و زیبایی و عشق او میبایست برای تمام طول عمر رافائل بس باشد، ولی چون چنین نمیشود رافائل با درخواست آرزوهای دیگر مصیبتها و ناملایمات بیشتری را تجربه میكند.
حتی اگر رافائل به جای درخواستهای مادی، آرزوهای معنوی و غیر دنیوی داشت، باز با به تحقق رسیدن هر آرزویی عمرش كوتاهتر میشد. لذا برای خودش حسنه كمتر، برای دیگران خیر و بركت زودگذرتر حادث میشد.
۲) آیا اگر آرزویی پس گرفته شود چرم كوچكتر نمیشود؟
«در لحظهای كه میخواست آرزو كند كه كاش از نزد او(معلم سابقش) بیرون برود، نگاه دزدانهای به چرم ساغری كه در مقابلش به دیوار آویخته بود افكند، و به سرعت میل درونی خود را وا پس زد.»
از جملات بالا كه از متن رمان استخراج شده است، مشخص میگردد كه رافائل با پس گرفتن تمایلش توانسته از كمتر شدن اندزه و عمر چرم جلوگیری كند، ولی در این ماجرا نیز عاقبت به علت آنكه با نگاه دوم به چرم متوجه میشود كه چرم كوچكتر شده است، بر سر معلم بیچاره فریاد میزند: «بروید پی كارتان، پیرمرد احمق! مدیر دبیرستان خواهید شد! آیا به جای این آرزوی كشنده نمیتوانستید سه هزار فرانك درآمد مادامالعمر از من بخواهید؟ در فرانسه صدهزار شغل پیدا میشود، اما من یك زندگی بیشتر ندارم» به این ترتیب مجبور میشود درخواست آن معلم پیر را (در مورد توصیه به وزیر تا او را به مدیریت یكی از دبیرستانهای شهرستان بگمارد) بپذیرد. در موضوع درخواست معلم از رافائل، عملكرد چرم با روندی كه خواننده از طرز كار چرم میداند، مطابقت ندارد و معلوم نیست چرا با آنكه رافائل آرزوی عدم دیدار معلمش را پس میزند و به صحبتهای او كاملاً گوش میسپارد، باز چرم كوچكتر میشود. آیا جواب منفی رافائل مبنی بر اینكه هیچ كاری از دستش ساخته نیست باعث میشود كه چرم كوچكتر شود؟ یا اینكه چرم میخواهد رافائل را مجبور كند برای معلم محتاجش كاری انجام دهد؟
۳) آرزویی كه قبلاً برآورده شده است، قابل درخواست دوباره نیست.
وقتی رافائل در مهمانخانه مادام گودن پانسیون است، پولین او را دوست میدارد، ولی رافائل از آن مهمانخانه میرود و با كنتس فئودورا آشنا میشود. در اواخر عمر رافائل دوباره به یاد پولین میافتد و از چرم جادویی میخواهد كه پولین او را دوست داشته باشد، ولی ظاهراً چرم در این مورد فاقد نیروی انقباض است، چرا كه آرزویی را كه قبلاً یك بار برآورده شده است، تحقق نمیبخشد.
متأسفانه از جسم و جان رافائل چیزی باقی نمیماند كه در آخر عمر طعم شیرینی در كنار معشوق بودن را بچشد.
۴) خلاصی از دست چرم جادویی غیرممكن است.
روزی بعد از دیدار مجدد با پولین، رافائل با پرگاری مساحت باقی مانده از چرم ساغری را اندازه میگیرد و باقیمانده عمرش را دوماه تخمین میزند. بعد بر اثر خشم ناگهانی، چرم جادویی را در ته چاه میاندازد و میگوید: «هر چه باداباد! گور همه این مزخرفات!»
بعد از این واقعه رافائل و پولین به دور از مزاحمتهای چرم ساغری با هم ازدواج میكنند، ولی دبیری نمیگذارد كه باغبان هنگام كشیدن آب از چاه، چرم ساغری را مییابد و آنرا برای اربابش رافائل میآورد.
آری عشق پولین به رافائل و ازدواج این دو نیازی به طلسم چرمی ندارد، ولی وقتی مراسم ازدواج تمام میشود و زندگی به روال عادی بازمیگردد، دوباره سروكله چرم پیدا میشود تا برای بقیه عمر كوتاه رافائل، سرنوشت دیگری رقم بزند.
● پولین و فئودورا
رافائل در موقعی كه در مهمانخانه «سن كانتن» ساكن است در آرزوی زن و شهوت لحظهشماری میكند ولی به پولین به دو دلیل تعرض نمیكند:
۱) او به علت محبتهایی كه این دختر(پولین) و مادرش در حق او میكنند پولین را به چشم خواهری مینگرد و به اعتماد مادرش خیانت نمیكند.
۲) رافائل معاشقه با دختران اشرافی را به دختران فقیر ترجیح میدهد.
در اولین روزهای ماه دسامبر ۱۸۲۹، سروكله راستینیاك پیدا میشود و زمینه آشنایی رافائل با كنتس روسی فئودورا را فراهم میكند. فئودورا تجسم آرزوها و رویاهای رافائل در رابطه با عشق بازی با زنان اشرافی میشود. رابطهای كه آخر و عاقبت مناسبی نمییابد و از اینجا به بعد، شكست پشت شكست نتیجه خواستههای قهرمان داستان و كمكهای ناقصی است كه چرم ساغری میكند.
عقل حكم میكند كه اگر آخر و عاقبت خواستهها و آرزوهای رافائل مانند ثروتمند شدن و دوستی با كنتس فئودورا قابل پیشبینی یا تشخیص بود، از داشتن این آرزوها استیناف میجست. البته یك چیز برای شخصیت اصلی رمان بالزاك از اول مشخص بوده است و آن اینكه برآورده شدن هر آرزویی از عمر چرم و نیز عمر او ـ كه میتواند در آن مدت آرزوهای بیشتری كند ـ خواهد كاست.
بنابراین درایت او در برنامهریزی و تنظیم خواستههایش میتوانست حداكثر سود و حداقل خسارت را برایش به ارمغان آورد.
بابک جلالی
مأخذ
بالزاك؛ چرم ساغری؛ مترجم م.ا. به آذین؛ ناشر ناهید، چاپ ششم.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست