جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

جنبش دانشجوئی, مسئله قدرت و امر سیاسی


جنبش دانشجوئی, مسئله قدرت و امر سیاسی

همان طور که می دانیم قدرت پدیده ای پیچیده است که هم در اشکالی آشکار و هم مزورانه ظهور می کند

۱. قدرت

هربرت مارکوزه بعد از مرگ همسر اولش، در مارس ۱۹۵۱ برای دوستان نزدیکش(هورکهایمر و پولوک) نوشت که؛« این ایده که مرگ، به زندگی تعلق دارد، نادرست است و ما باید این سخن هورکهایمر را جدی بگیرم که گفت انسان تنها وقتی حقیقتا می‏تواند آزاد و خشنود باشد که مرگ را از میان بردارد»آری آدمی وقتی حقیقتا خشنود و آزاد خواهد بود که مرگ از زندگی بشر رخت بربندد اما کیست که نداند چنین آرزوئی در خوش بینانه ترین نظر آرزوئی برنیامدنی و دوردست است. مرگ زندگی ما را احاطه کرده‏است و ما آزادی و خشنودی خود را با در نظر گرفتن امکان مرگ تعریف می‏کنیم. این برداشت واقعگرایانه ما را نه تنها به مغاک ناامیدی در نمی‏افکند بلکه ما را برای مبارزه و نبرد آماده‏تر می سازد. می‏دانیم که می‏توانیم حدود زندگی خود را کمی فراختر سازیم و یاد بگیرم که با وجود مرگ چگونه خشنود بودن و امیدوار زیستن را تجربه کنیم. اگر مفهوم مرگ را در این نامه مارکوزه با مفهوم قدرت عوض کنیم. نتیجه این خواهد بود که به زبان مارکوزه بگوئیم که تنها هنگامی آدمی به حقیقت آزاد و خشنود خواهد بود که قدرت از زندگی بشر رخت بربندد. اما برخلاف مارکوزه باید گفت قدرت همانند مرگ به زندگی تعلق دارد و ما را گریزی نیست که حدود آزادی و خشنودی خود را با درنظر گرفتن سیطره و حدود قدرت تعریف کنیم. البته به این معنا هم نیست که قدرت قابل کنترل، تضعیف و تحدید نیست. نه تنها از عدم امکان رهائی بخشی واقعی به «نهیلیسم منفعل» دچار نمی‏شویم بلکه فعالانه چنین عدم امکانی را باور می‏کنیم و به مبارزه خود برای گسترش حیطهٔ آزادی ادامه می‏دهیم.آری قدرت از مهمترین عنصر زندگی روزمره است، از این رو مسئله جدی جنبشهای اجتماعی است که به‏گونه‏ای بر بهزیستی و رهایی بشر از سلطه‏هائی گاها خودساخته تاکید می‏کنند. امروزه جنبش دانشجوئی در ایران نیز باید درباب مسئله قدرت تامل بیشتری کند و از این طریق استراتژیهای جدیدی برای خود اتخاذ کند.

پرسشهای محوری مهمی حول پروژهٔ تامل درباب قدرت شکل گرفته است:

۱. قدرت چیست؟

۲. آیا قدرت زوال پذیر و محو شدنی است. به این معنا که می‏توان جامعه‏ای عاری از قدرت داشت؟

۳. قدرت کجا استقرار می‏یابد؟

۴. مقاومت چگونه ممکن است؟

همان‏طور که می‏دانیم قدرت پدیده‏ای پیچیده است که هم در اشکالی آشکار و هم مزورانه ظهور می‏کند. اشکال مزورانه و فریبکارانه قدرت را مارکس، آنجا که وی از افیون‏سازی و فریب جامعه سخن گفته بود به‏خوبی دریافته بود. افیون سازی جامعه سهل ترین مسیری است که قدرت می‏تواند از آن طریق اراده خود را بر مردم به آرامی تحمیل کند. مارکس در ایدئولوژی آلمانی بیان کرده بود که ابزار افیون سازی و فریب مردم چیزی نیست جز ایدئولوژی. بدین ترتیب برنامه‏های تحقیقاتی جریانات چپ تا مدتها حول مفهوم ایدئولوژی شکل گرفته بود.گرامشی به زیرکی مفهوم ایدئولوژی را به مفهومی فربه‏تر به‏نام «هژمونی» ارتقا داد، به‏گونه‏ای که هژمونی ایدئولوژی را دربر می‏گیرد اما قابل تقلیل به آن نیست. هژمونی مفهومی است که می‏تواند از سرشت پیچیده و مزورانه قدرت پرده بردارد. هژمونی هم سرکوب است هم وابسته به پذیرش تسلیم از سوی سرکوب شدگان. از این رو قدرت نه تنها توان آفرینش هژمونی را دارد بلکه می‏تواند برای خواست و عملکرد خود بر رضایت مردم تکیه کند. حاملان این رضایت ارزشها، هنجارها و ساختارهای اعتقادی‏ای هستند که در زندگی روزمره منتشر شده‏اند و ناآگاهانه به نظم امور مشروعیت می‏دهند.

پیچیدگیهای قدرت در سنتهای پساساختارگرایانه چون فوکو ، نیز برملاشد. فوکو تاکید کرد که به جای سخن از چیستی قدرت بهتر است بپرسیم که «قدرت به چه وسیله اعمال می‏شود؟» قدرت هنگامیکه در قالب عمل درآید قابل مطالعه می‏شود. باید توجه داشته باشیم که اعمال قدرت به خودی خود خشونت نیست و ضرورتا هم به معنای رضایتی نیست که مستدام بماند. « قدرت ساختار کلی اعمالی است که بر روی اعمال دیگر اثر می‏گذارد، قدرت برمی‏انگیزاند،ترغیب می‏کند،اغوا می‏کند، تسهیل می‏کند یا دشوار می‏سازد و نهایتا محدودیت ایجاد می‏کند.»(فوکو،۱۳۷۶).

بنابراین وی، به جای اینکه به تحلیل دستگاه قدرت موجود (درشکل نهادی، قانونی و سرکوبگرش) بپردازد مکانیسم های خردی را تحلیل می‌کند که این نهادها را تقویت می‌کنند و به طور پنهانی عملکرد قدرت را سازمان می‏دهند. رویه‌های تکنیکی خردی که با هدف انضباط تعمیم‏یافته‌تری به بازتولید فضاهای گفتمانی می‌پردازند فوکو بین قدرت و روابط استراتژی ارتباط برقرار می‏کند. از نظر او استراتژی قدرت مجموعه‏ای از وسایل و ابزارهایی است که به منظور اجرای مؤثر قدرت و یا حفظ آن به‏کار برده می‏شود. او همچنین از استراتژی مناسب روابط قدرت به معنای وجوه انجام عمل بر روی اعمال ممکن یعنی اعمال دیگران سخن می‏گوید. سازوکارهایی که در روابط قدرت بکار برده می‏شوند را می‏توان استراتژی تعبیر کرد(فوکو، ۱۳۷۶ : ۳۶۴). فوکو قدرت را به معنای شیوهٔ انجام عمل بر روی اعمال دیگران تعریف می‏کند. با این حال باید دانست که این قدرت وقتی اعمال می‏شود که چیزی به نام آزادی نیز وجود داشته باشد. بین قدرت و آزادی بازی پیچیده‏ای وجود دارد. به گونه‏ای که«آزادی ممکن است به عنوان عین شرط اِعمال قدرت ظاهر شود»(همان : ۳۶۰). از نظر فوکو مقاومت و اعمال قدرت رابطهٔ نزدیکی با یکدیگر دارند. از طریق مقاومت است که اعمال قدرت خود را نشان می‏دهد و هیچ اعمال قدرتی هم نیست که مقاومتی درپی نداشته باشد. مقاومت نیز چیزی جز کارشکنی در سازمان دادن و فهم شیوه عملکرد آن نیست.

آنچه از تامل درباب قدرت پی می‏بریم این است که قدرت را صرفا نباید در درون نهاد شناخته شده‏ای چون دولت جستجو و نقد کرد بلکه آن را باید در چیزی غیر از خود (جامعه) یافت. این چیزی است که باید مورد توجه و اهتمام جنبشهای اجتماعی در ایران باشد.همان‏طور که در ابتدا گفتم، قدرت همانند مرگ بخش جدائی ناپذیری از زندگی آدمی است. هرجا منفعت ممکن می‏شود قدرت نیز ممکن می‏شود و جامعه بدون قدرت معنا ندارد. معنای این سخن آن است که سیاست بخشی از زندگی است و جنبش دانشجوئی در هیچ شکلی نمی‏تواند به سیاست بی‏توجه باشد. توجه به زندگی روزمره که این روزها باب شده نه به معنای غیر سیاسی شدن بلکه به معنای «عمیقا سیاسی شدن» است. منظور من از اصطلاح «عمیقا سیاسی شدن» توجه به سیاست رادیکال درون متن زندگی روزمره و در عین حال پذیرش محدودیتهای آدمی برای رهائی بخشی است. سیاست رادیکال زندگی روزمره نیز به معنای نقد بنیادین خود زندگی است و نه صرفا نقد دولت. همت منتقدان سیاسی مصروف نقد سازمان و ساختار دولت شده‏است غافل از اینکه جنبشها نه معطوف به دولت بلکه معطوف به جامعه جهت گیری شده‏اند. بنابراین، نقد کژتابیهای نهفته در متن زندگی مهمترین هدف جنبش دانشجوئی باید باشد. می‏دانیم که این توجه و تاکید بر نقد جامعه به معنای افتادن به دام محافظه کاری و غفلت از نقد دولت نیست. نقد جامعه همانا نقد قدرت ونقد سازوکارهائی است که قدرت از آن طریق در جامعه اعمال می‏شود و همین‏طور نقد سوژ‏هائی است که اعمال قدرت را تحمل می‏‏کنند و چه بسا زحمت قدرت را رحمت فرض می‏کنند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.