چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

كاركرد دین در قلمرو علم


كاركرد دین در قلمرو علم

دراین مقاله معلوم میشود كه علم , هدف نیست بلكه وسیله است وهر علمی از دیدگاه اسلام وسیله ای مطلوب نیست همه علوم از درجه اهمیت و مطلوبیت یكسان برخوردار نیستند در ادامه, بعد از بیان اجمالی نظریات سه گانه تعارض , تمایز و مكملیت بین علم و دین به مساله علم دینی , معنا و امكان آن پرداخته می شود

تاریخ تمدن جوامع بشری گواه آنست كه رشته های گوناگون علم ، نقشی اساسی در طرز تفكر و نحوه زندگی و معیشت مردمان ایفا كرده است . اما چنین نیست كه همواره دستاوردهای علمی پیام سعادت و خوشبختی برای انسانها را به همراه داشته باشد. واقعیتی ژرفتر در كنار علم هست كه میتواند درغایات اساسی علم واهداف دانشمندان تاثیر نهاده و از این طریق تمام نهادهای علمی جامعه و حتی جهان نگری انسانها را رنگ و بویی دیگر بخشد.

دراین مقاله معلوم میشود كه علم ،‌ هدف نیست بلكه وسیله است وهر علمی از دیدگاه اسلام (وسیله ای )مطلوب نیست . همه علوم از درجه اهمیت و مطلوبیت یكسان برخوردار نیستند . در ادامه، بعد از بیان اجمالی نظریات سه گانه تعارض ، تمایز و مكملیت بین علم و دین به مساله علم دینی ، معنا و امكان آن پرداخته می شود . به نظر نگارنده، اخلاق دینی بستر اجتناب ناپذیر تولید علم دینی است . بنابراین نیل به اخلاق دینی، منطقا و وجوداً بر علم دینی تقدم و اولویت دارد .

● كاركرد دین در قلمرو علم :

واقعیت این است كه دین علاوه بر حوزه های فردی و جمعی همچون اقتصاد و سیاست قادر است تا در حوزه علم نیز تأثیر ژرفی در حیات انسان و جامعه انسانی داشته باشد. بلكه دقیقتر این است كه گفته شود علم ، زیربنا و پایه دو امر دیگر یعنی اقتصاد و سیاست است . این دانش اقتصاد و علوم و فنون سیاسی است كه امور اجتماعات را به گردش وا می دارد . به ویژه در روزگار ما كه علم و اطلاعات جایگاه اول را در صحنه های اقتدار سیاسی و جایگاه بین المللی اشغال كرده است .

۱ – علم ودین :

پرسش اصلی این است كه آیا تعالیم دینی و آسمانی راجع به علم و آگاهی– به معنای عام و خاص آن – دارای موضوع خاصی است ؟ ! آیامی توان برای دین در قلمرو علم به كاركرد معینی قائل شد ؟ آنچه كه كراراً همه شنیده ایم این است كه ادیان و خاصه اسلام طرفدار تعلیم علم و دانش است و مشوق پیروان به علم آموزی و حتی طلب آنرا واجب و فریضه دانسته و هرگز دانایان و نادانان را یكسان ننگریسته است . برخی ازاین آموزه ها در متون زیرا انعكاس یافته است .

هل یستوی الذین یعلمون و الذین لایعلمون . (‌زمر/۹) آیا آنان كه می دانند (‌علم دارند ) و آنان كه نمی دانند مساوی هستند ؟!‌

‹‹ خذ الحكمه ولومناهل النفاق ›› ( نهج البلاغه ، حكمت ۸۰ ) حكمت را فراگیرید اگر چه از منافق باشد .

ولی آنچه كه اغلب مغفول واقع می شود، این است كه آیا این همه توصیه درباره علم واقعاً به همه اصناف علوم تعلق می گیرد ؟ و آن هم به هر كیفیتی ؟‌ ظاهراً چنین نیست . از دیدگاه اسلام هر علمی مفید و مطلوب نیست . یكی از اصطلاحات روشنگر و كلیدی دراین باره علم نافع است واین اصطلاح در مواضع متعددی در متون دینی اسلامی بیان شده است و اولین معنای لازم آن این است كه برخی از علوم و دانشها یا مضر هستند و یا غیرنافع بی ارزش (‌نه ارزش مثبت و نه ارزش منفی )‌. در خطبه همام امام علی (ع) یكی از صفات متقین را همین معنا معرفی كرده اند :‌

‹‹ وقفوا اسماعهم علی العلم النافع لهم ›› گوشهای خود را صرف دانشی می كند كه برای آنها فایده ای دارد . ( نهج البلاغه، خطبه ۱۹۳ )

گویی جهان اطراف ما مملو از اطلاعات و آگاهیهاست، اما فرد پرهیزكار با درایت همه آنها را قابل اعتنا نمی یابد بلكه در فراگیری دانش ، گزینشی عمل می كند . در دعای ابوحمزه ثمالی امام سجاد (ع) می فرماید :

‹‹ اعوذبك من علم لاینفع ›› از علمی كه نافع نیست به تو ( خداوند ) پناه می برم . از این سخن معلوم می شود كه علم غیرنافع ، در واقع خنثی و بی طرف نیست بلكه مضراست زیرا سبب اتلاف عمر انسان می گردد . اگر علمی نافع نباشد مضر است. زیرا دانایی، آدمی را به خود نمی گذارد، بلكه حتماً در وضعیت افكار و رفتاروی تغییرودگرگونی ایجاد می كند . (‌سروش ،‌۱۳۷۵ ، ص ۸۰ ) برخی از علوم غیرنافع و مضر مانند كهانت ،‌سحر و جادو و …. در متون فقهی حرام شمرده شده است . به نظر می رسد هر دانشی كه منجر به نتیجه ای عقلایی و ثمره ای مثبت و انسانی نشود مورد مذمت و انكار دین قرار گرفته است . حقایق عالیتری در عرفان ذیل شرح برخی از احادیث بیان شده است ، چنانكه در حدیث عنوان بصری از امام صادق ( ع) نقل شده است كه فرمودند :

‹‹ لیس العلم بكثره التعلیم ، بل هونوراً یقذفه الله فی قلب من یشاء ›› دانش به بسیاری آموختن و اندوختن نیست بلكه آن نوری است كه خداوند در دل هر كسی كه بخواهد فرو می اندازد ›› .

شرح عارف واصل حضرت امام خمینی(ره) دراینجا بسیار شنیدنی است . ‹‹ هریك از نفوس كه ارتباط به ملكوت اعلی و عالم ملائكه پیدا كند ، القائاتی كه در آن می شود، القاء ملكی و علومی كه به آن افاضه می شود، علم حقیقتی است و هریك كه ارتباط به علم ملكوت اسفل و شیطان پیدا كند ،‌ القائات آن شیطانی و از قبیل جهالت مركب و حجت مظلمه است و از این جهت است كه ارباب معارف ، تصفیه نقوش و تصحیح قصود را در تحصیل علوم، خصوصاً معارف حقه و علوم شرعیه، اول شرط می دانند.

(شرح چهل حدیث امام خمینی ، ۱۳۷۱ ، ص ۳۷۲ )

شرط دستیابی به چنین علم و نوری ، خویشتن داری و تقوای الهی است ‹‹ اتقوالله و یعلمكم الله ›› ( بقره/۲۸۲) از خدا پروا كنید و خداوند به شما می آموزد . اینكه حضرت امام ( ره ) تزكیه و تصفیه نفوس را برای تحصیل علوم شرعیه ، مورد تاكید قراردارند بدان جهت است كه احتمالاً لغزش و خطا دراین علوم برای طالب آن بیشتر است. بدین معنا كه طالب علوم دینی ، در خیال ، خود را به سبب اشتغال به این علوم نجات یافته تلقی كند وگرفتار عجب عالمان علوم دنیوی حداكثر دنیای مردمان را به تباهی می كشد. بعلاوه حوزه نفوذ و دخالت آن علوم بسیار محدود است. اما علوم دینی با اعتقادات قلبی و باورهای اساسی مردمان سروكاردارد، لذا خدشه و تباهی در رفتار عالمان دینی سبب ضلالت مردم در باورها و رفتارهای اساسی آنها می شود و در نهایت، آخرت آنها تباه می گردد .

علم نافع، علم و دانشی است كه انسان به خاطر نداشتن آن علم گرفتار زیان و خسارت گردد و سر سلسله چنین علمی معرفت رب است . همانطور كه از حدیث معروف ‹‹ من عرف نفسه فقد عرف ربه ›› معلوم می شود . گویی غایت مطلوب در معرفت نفس،‌ معرفت رب بوده است لذا خودشناسی نافعترین دانش است .

هر دانشی كه از طریق و ابزار نیل به نجات و سعادت ابدی باشد علمی نافع و الا مضر است . علوم دنیوی یعنی علومی كه برای سازماندهی به نیازهای دنیوی بشر است، با قصد و نیت طالب و سالك آن علم می تواند در چنین افقی قرار گیرد . كسی كه قصد و نیت وی از كسب علوم صوری (آنچه كه به صورت و ظاهر دنیا مربوط است)‌ مقصدی الهی است راه به نور و سعادت می برند و كسی كه مقصدش نفسانی است اگرچه به حسب ظاهر حافظ اصطلاحات و اطلاعات فراوان باشد اما در حقیقت جهالت مركبه و حجت ملكوتیه تحصیل كرده است . (امام خمینی ، ۱۳۷۱ ، ص ۳۷۴ )‌ حضرت امام ( ره ) در قسمت دیگری با صراحت بیشتر مقصود از علم نافع را بیان نموده اند ،‌ ‹‹ بسیاری از علوم مانند طب، نجوم و هیئت و امثال آنها در صورتی كه نظر آیت و علامت به سوی آنها داشته باشیم و یا علم تاریخ در صورتی كه با نظر عبرت به آنها مراجعه كنیم اینها داخل در ‹‹ آیه محكمه ›› است كه به واسطه آنها علم به خداوند یا علم به معاد حاصل یا تقویت می شود . اگر علومی ما را از آخرت منصرف نمودند به واسطه این انصراف بالعرض مذموم می شوند … این قسم از علوم را اگر انسان بتواند با امر آخرت و شناخت خداوند تطبیق دهد خیلی بهتر است والاحتی الامكان اشتغال پیدا نكردن به آنها خوب است زیرا كه انسان عاقل پس از آنكه فهمید با این عمرهای كوتاه و وقت كم و حوادث بسیار نمی تواند جامع جمیع علوم ، شود ، باید فكر كند كه در علوم ، كدام یك به حال او نافعتر است و خود را به آن مشغول كند وتكمیل نماید .

شاید به نظر شخصی كه به دریای بیكران دانش و علوم تجربی – به ویژه از رنسانس به این سو – می نگرد و شیفته و مات دستاوردهای عظیم بشری در تسخیر فضا ، فن و دانش پزشكی ، كنترل و اطلاعات ( سیبرنتیك )‌ و ساخت وپرتاب انواع ماهواره ها وسفینه های اكتشافی به فضا می شود ، سخنان مذكور بسیار علم ستیز و ارتجاعی به نظر رسد . حتی بسیاری از مبلغان دینی در روزگار ما راضی نمی شوند كه به صراحت و جسارت به نقد و طرد علم پرشكوه جدید بپردازند از خوف اتهام به تحجر و ارتجاعی گری و علم ستیزی ، آنهم در دنیایی كه روز به روز با پیشرفت در حوزه ها و رشته های مختلف علمی، همه از ترقی دم می زنند . اما واقعیت این است كه علم تجربی با همه خدماتی كه برای انسان داشته است از سوی دیگر حیات ، اخلاق و محیط زیست و فرهنگ و تمدن بشری را با تهدیدهای جدی مواجه ساخته است . حرص و ولع آدمی در تسخیر و استخدام طبیعت و فضا حد و حصری ندارد، به راستی با كدام وسیله می توان این قطار پرشتاب را متوقف ساخت یا دست كم حركت آنرا به جهتی غیرمخرب سوق داد ؟ !‌ آنچه كه حضرت امام (ره ) به عنوان یك دین شناس عارف و دقیق النظر در شرح حدیث نبوی بیان نموده است، می تواند مبنایی محكم برای درمان بخش عظیمی از بدبختیها و معضلات بشری باشد كه معلول مستقیم دانایی او در اموری است كه نهایتاً برای جوامع انسانی چیزی جز زیان و نقصان در برندارد .ساده اندیشی است اگر كاوشهای موسسات بزرگ علمی همچون ناسا را با آن هزینه های نحوی نشانه ای از كنجكاوی و حقیقت طلبی و دانش دوستی بشر تلقی كنیم . تاسیس این گونه موسسات و صرف آن همه هزینه ها برای كشف آثار حیات در كره مریخ چه گرهی از كار مردم كره زمین باز می كند؟! آدمیانی كه در حفظ و آبادانی كره كوچك خود درمانده اند و هر روز خبری تازه از تخریب آن – مانند تخریب جنگلها یا لایه ازن یا … می سازند ، چرا و به چه انگیزه ای در اندیشه كشف و تسخیر مریخ برآمده اند ؟! آیا معضل انسان امروز در جهان، جهل به این مساله است یا اموری همچون فقر و گرسنگی كشتار ، تبعیض نژادی، تعصب و طالبان گری ، جنگ طلبی و زیاده خواهی دول، نقض حقوق زنان وكودكان، استرس و اضطراب و…

بنابراین بسیار آموزنده و دقیق النظر و ژرف اندیش است كسی كه غور و تأمل در علوم صوری را محدود می كند و اشتغال بیش از حد ضرورت را مایه زیان تلقی می نماید. شناخت چنین شخصی از عالم و آدم و نیازهای اساسی او بسی عمیقتر و واقعگراتر است از محققان و دانشمندانی كه با صرف سالهای طولانی از عمر خود و ثروت جوامع به مسائلی می پردازند كه بعضاً نه تنها فایده محصلی برای انسان ندارد بلكه به یك فاجعه دیگر تبدیل می شود و حرص او را شعله ورتر می كند.

اینك معلوم می شود كه علم ودانشی كه از دیدگاه دین وبه ویژه اسلام نافع شمرده می شود دارای آثار و كاركردهای زیر است :‌

الف )‌ سبب تواضع و فروتنی است چنانكه نادانی سبب كبر و خودبزرگ بینی می شود. هر كه داناتر باشد متواضع تر است به گونه ای كه گفته شده است، برای علم سه مرتبه است،‌ هنگامی كه شخص به مرتبه اول می رسد تكبر می كند و چون داناتر شد و به مرحله دوم رسید تواضع می نماید و هنگامی كه به مرحله سوم رسید، می فهمد كه هیچ نمی داند. این سخن شبیه ماجرای سقراط حكیم است كه هاتف غیبی معبد دلفی از آنرو داناترین مردم خوانده بودش كه وی می دانست چیزی نمی داند. یعنی از جهل مركب نجات یافته بود.

یادداشتها

۱ – از پیامبر اسلام (‌ص ) رسیده است كه : ‹‹ كسی كه برای طلب علم به راهی می رود ،‌خداوند او را سلوك در راه بهشت می دهد و همانا فرشتگان بالهای خود را برای طالب علم از روی خشنودی از او ، ‌می گشایند و هر كه در آسمانها و زمین است برای او طلب آمرزش می كند .حتی ماهی در دریا … ›› مقصود از این علم ، علم آخرت است.

(امام خمینی ، شرح چهل حدیث ، ص ۴۱۲)

۲ – ملاصدرا نیز همین معنا را به طور مستوفا مورد بحث قرار داده است :‌ رساله سه اصل ، باب چهاردهم ،‌ در دانستن عمل صالح و علم نافع ،‌ص ۱۱۲ ،‌با مقدمه محمد خواجوی .

۳ – معرفت نفس و ضرورت و سودمندی آن مورد تأكید بسیاری از عرفا و فلاسفه است ،‌ تعبیرات مولوی در این باره شنیدنی است :

صدهزاران فضل داند از علوم جان خود را می نداند آن ظـلوم

داند او خاصـیت هر جـوهری در بیان جوهره خود چون خری

گوید از كـارم برآوردنـد خـلقغرق بیـكار جـانـش تـا بـه حلق

(‌مثنوی ، دفتر سوم)

۴- اگرچه علم جدید – به عنوان یكی از اركان مدرنیسم – در پنجاه سال اخیر مورد نقدهای جدی برخی فلاسفه همچون هایدگر ،‌قرار گرفته ، اما كمتر از موضعی دینی بوده است وبه خاطر زبان مغلق فلسفی ، مخاطبان بسیار محدودی را فرا گرفته است . به علاوه برخی با نقدهای خود از چاله مدرنیته و علم زدگی خارج و به چاه هیچ انگاری (‌نیهیلسیم )‌ فرو افتادند و ارزشهای اصیل انسانی و دینی را به تمسخر گرفتند . به هر روی گفتگوها و نقدهای آكادمیك تاكنون سبب كندی یا توقف حركت سرسام آور فناوری جدید به سوی ناكجا آباد نشده است . احتمالاً اگر نقد وضع موجود از موضعی وجودی و معنوی – دینی صورت پذیرد، دست كم در حوزه خصوصی زندگی بسیاری از آدمها – مؤثرتر خواهد بود . یكی از كسانی كه با زبان و قلمی رسا درایران به این مهم اقدام كرد ، مرحوم دكتر علی شریعتی است . (ر.ك : ‌مجموعه آثار شماره ۳۱ ، ویژگیهای قرون جدید ، چ ۵ ، ۱۳۷۵ )

۵ – عالم ربانی ، اصطلاحی است مقتبس از نهج البلاغه ،‌امام علی فرمود: مردم سه دسته اند : دانشمند الهی (‌ربانی ) و آموزنده ای كه در طریق نجات است و مردمانی كه مانند پشه دستخوش باد و طوفان هستند كه به دنبال هر صدایی می روند، نه از روشنایی دانش نور گرفتند و نه به پناهگاه استواری پناه بردند .( نهج البلاغه ، حكمت ۱۴۷)

۶ – از جمله فیلسوف و متاله پروتستان ، كارل بارت (‌۱۸۸۶ – ۱۹۶۸ م )‌همین دیدگاه را درباره علم و دین اخذ كرده است ،‌دیدگاهی كلامی كه به نوارتودكسی معروف است . ر. ك :‌ عقل و اعتقاد دینی ، ص ۳۶۶ .

۷ – نظریه بازیهای زبانی متعلق به فلسفه متاخر ویتگنشتاین است كه در نقد رساله خود در كتاب پژوهشهای فلسفی بیان شده است، دراین باره ر.ك :‌ دیوید پیرس ،‌ ویتگنشتاین ،‌ ترجمه نصرالله زنگوایی ، ص ۹۷ به بعد .

۸ – این سخن بدان معناست كه د رجوامع علمی پیشرفته ،‌ نیازی به اخلاق دینی نیست و یا اینكه آنها از این امر فراغت یافته اند . بلكه طرح نیازهای یك جامعه كاملاً وابسته به فرهنگ و دعاوی آن جامعه دارد لذا جامعه ای كه دعوی دینی بودن را دارد باید همه هم خود را اولاً و فوراً صرف اخلاق دین نماید . آنها آگاهانه اخلاق را نیز به صورت سكولار برگزیدند وغلط نیست اگر گفته شود علم سكولار درختی است كه در سرزمین اخلاق سكولار به بار می نشیند و علم دینی در سرزمین اخلاق دینی .

۹ – مانند اینكه ‹‹ می توان گزاره های علمی را به دین عرضه كرد و مواردی را كه دین تایید نمی كند . كنار گذارد ›› فصلنامه حوزه و دانشگاه ش ۱۶ و ۱۷ ، محمد فتحعلی خانی و علم دینی ، ص ۷۵ ،‌باید دقت كرد كه بین تایید كردن با انكار نكردن فاصله طولانی است . اینكه انتظار داشته‌باشیم دین ، برای هرگزاره علمی به طریقی – مثلاً آیه ای یا حدیثی – مهر تاییدی داشته باشد ،‌ انتظار گزاف و غیرمعقولی است .

منابع و مآخذ :

۱ – قرآن كریم – ترجمه مهدی الهی قمشه ای

۲ – نهج البلاغه – تصحیح صبحی صالح ،‌ترجمه محمودجواد شریعت ، نشر اساطیر ،‌تهران ۱۳۷۴ .

۳ ) باربور ، ایان ، علم و دین ، ترجمه بهاء الدینی خرمشاهی ،‌چ ۲ ، مركز نشر دانشگاهی، تهران، ۱۳۷۴.

۴ –دین و علم :‌ مسائل تاریخی و معاصر ،‌ترجمه پیروز فطورچی ،‌فصلنامه ذهن ، ش ۴، ۱۳۷۹)

۵ – پترسون ، مایكل و دیگران ،‌عقل و اعتقاد دینی ، ترجمه نرافی و سلطانی ‌،‌طرح نو، ‌تهران ۱۴ ،‌ ۱۳۷۶.

۶ – سروش ،‌عبدالكریم ، علم چیست ؟ فلسفه چیست ؟‌چ ۱۲ ،‌ نشر صراط ،‌تهران، ۱۳۷۵ .

۷ - اوصاف پارسایان ، چ ۴ ، نشر صراط ، تهران، ۱۳۷۵ .

۸ -‌ موضع علم و دین در خلقت انسان ،‌ نشر آرایه ،‌ تهران،۱۳۷۳.

۹ – گلشنی ، مهدی ، آیا علم دینی معنا دارد ؟ فصلنامه حوزه و دانشگاه ،‌ ش ۱۶ و ۱۷ ، زمستان ۱۳۷۷ .

۱۰ – محمدی ری شهری، محمد ،‌ میزان الحكمه ، ( ۱۰ جلدی ) ،‌نشر مكتب الاعلام الاسلامیه ، بی جا،۱۳۷۲.

۱۱ – موسوی خمینی، امام روح الله ، شرح چهل حدیث (‌اربعین ) ،‌ چ ۲۴ ، موسسه نشر آثار امام ، تهران ،‌ ۱۳۷۱.

۱۲ – هال و لویس، تاریخ و فلسفه علم، ترجمه عبدالحسین آذرنگ، نشر سروش تهران، ۱۳۶۳.

۱۳ – هیك، جان ، فلسفه دین ، ترجمه بهرام راد ، نشر الهدی ، تهران، ۱۳۷۲.

منبع : كتاب مجموعه مقالات نخستین كنگره بین المللی - دانشگاه آزاد اسلامی


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 3 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.