چهارشنبه, ۲۹ اسفند, ۱۴۰۳ / 19 March, 2025
مجله ویستا

كدام نقد كدام منتقد


« بی شك نقد خواندنی , ژرف است یا به بیان بهتر برش دار نقد در اثر , گونه ای قابل فهم بودن , كشف می كند و در آن به تأویلی دست می یابد »

وضعیت نقد تئاتر امروز ایران را این روز اهالی بسیاری از تئاتر، آشفته و نابسامان عنوان می كنند ، اما هیچیك از آنان راه حلی برای بهبود این وضعیت پیشنهادی نمی دهند و همگی هم مدعی اند كه منتقد واقعی و قهار تئاتر هستند و معلوم نیست كه چنین ادعاهایی چه زمانی به پایان می رسد . اغلب استادان و كارگردانان تئاتر نیز خود را متولی و صاحب نقد تئاتر می دانند و هر گاه منتقدی جوان و مستعد، نقدی را می نویسد و در جایی منتشر می كند ، بر می آشوبند كه چرا او نقد نوشته است و به هزار و یك دلیل از آن نوشته و چاپ شده ایراد و خرده می گیرند . بی آنكه هرگز به او راهنمایی لازم را بكنند و یا احتمالاً روش نقد امروز تئاتر را به او بیاموزد . گویی آنها فقط دوست دارند كه او به دلیل جوان بودن و كم تجربگی ننویسد و معتقدند كه نقد تئاتر متعلق به آنان است ؛ و كسی هم نیست تا از این مدعیان نقد بپرسد ، شما كه ادعا می كنید ، این گوی و این میدان! پس چرا وارد گود نمی شوید و تنها از دور جریان های نقد تئاتر را دنبال می كنید و همیشه نك و ناله می كنید نق می زنید كه آنچه شما در روزنامه ها و نشریات چاپ می كنید نقد نیست و الحق…؟

با این همه معلوم نیست آن منتقد جوان و به قول بعضی ها تازه به دوران رسیده و كم تجربه و غیر حرفه ای و تازه كار و هزار عنوان ، برچسب و صفتی كه به او نسبت می دهند، چگونه باید بنویسد و چگونه باید بنویسد و چگونه می تواند پس از هر تجربه قلمش پخته تر و روان تر باشد و با شیوه و روش بهتر و اصولی تر به كار همت گمارد و چگونه خود را با جریان های روز نقد تئاتر كه مرسوم است ، هماهنگ كند و اساساً چگونه می تواند ازمشكل وشیوههای جدیدنقدهمچون ساختارگرایی ۲ * و … بهره جوید البته منتقد جوان امروز نیز حق دارد آنچه را كه در باره تئاتری می نویسد، نقد بپندارد ، زیرا نقد او تنها براساس و بر پایه و اصول ساختار نقد و انواع آن نیست . ضمن اینكه او به سبب مطالعه نكردن كتابهای نقد، نه از مكتب های نقد و جریان های آن اطلاعلتی دارد و نه كسی به او مطالعات چنین كتابهایی را توصیه می كند یا كتابهای قدیم و جدید را به او معرفی می كند . پس او حق دارد وقتی نمایشی را می بیند، براساس همان سلایق كاملاً شخصی ضمن تعریف خلاصه داستان نمایشنامه و گزارش اجرا ، آنچه را می نویسد ، نقد تلقی كند و با هر بار نوشتن و چاپ كردن باورش شود كه منتقد است . متأسفانه این منتقد كم تجربه یابی تجربه تنها از روی علاقه و میل شخصی دست به نوشتن و نظر دادن درباره نمایش یا نمایش های خاصی می زند بی آنكه بداند كه نوشتن نقد تئاتر نیازمند به مجهز بودن به سلاح نقد هم است و او حتماً باید كتاب فن شعر ارسطو ، نظریه های نقادان بزرگی همچون ماتین اسلین، رولان بارت، ۳ * نورتروپ فرای ، ۴ * رنه و لك ۵ * و … را خوانده و از انواع نقد همچون نقد تاریخی ، نقد اخلاقی ، نقد آركیتیپی ، ۶ * نقد بلاغی و … مطلع و با نظریه های جدید نیز آشنایی نسبی داشته باشد . از این روست كه منتقدان تئاتر در اغلب مطبوعات نیز یه دلیل نداشتن دبیران متخصص تنها به دنبال عقب نماندن از سایر نشریات دیگر و یا عقب نماندن از سینما و نیز به دلیل ارزان بودن نیروهای جدید و نپرداختن حق الزحمه شایسته و بایستم به منتقدان حرفه ای و متخصص ، صفحات نشریات خود را در اختیار افراد كم سن و سال و بی تجربه قرار می دهند و آنها هر آنچه را كه دوست دارند می نویسند نه آنچه را كه باید بنویسند. و بدین سبب این ویرانگری در نقد تئاتر روز به روز بیشتر می شود و به این سبب نیز آن چند استاد و كارگردان مدعی تئاتر ، تر و خشك را با هم می سوزانند و منتقدان را آدمهایی بی سواد ، كم دانش :، ناآگاه به مسائل نقد و تئاتر می انگارند و هر صفت ناپسند را كه دلشان بخواهد در هر زمان و در هر مكان به آنان نسبت می دهند . این در حالی است كه این مدعیان نقد ، خود تنها به وسیله مجهز بودن به سلاح ترجمه آنچه را كه نویسندگان و نقادان تئاتر غرب در قالب مقاله و نقدی می نویسند و منتشر می كنند ، پس از باز خوانی و ترجمه به نام خود ، هر از گاه ، چاپ و منتشر می كنند ، غافل از آنكه فكر كنند آنچه اینها ترجمه می كنند و به عنوان نویسنده اصلی اثر منتشر می كنند . نه به عنوان مترجم ، توسط اهل آن فاش خواهد شد . آنها در گفته ها و نوشته های خود ، همواره دم از ساختار گرایی . عبث نمایی و كمینه گرایی و …… می زنند و هر آنكس را كه به قول خود كم تجربه تر و كوچكتر باشد ، گزارش نویس و بی سواد می انگارند و بی آنكه همچنان كمی به حافظه خود رجوع كنند و ببینند كسانی كه اكنون یا به تازگی وارد حیطه نقد و نقادی شد ه اند ، اغلب دست پرورده گان و آموزش دیدگان آنان گذارنده اند و زیر دست آنان پرورش یافته اند . متأسفانه همچنان تاكنون كتابهای متعددی كه در اروپا و امریكا با عنوان نقد تئاتر نوشته و منتشر شده را ترجمه نكرده اند و فقط از آنها به سود نوشته های خود و به نام خود بهره برده اند . گویی تاكنون فقط خواسته اند نام منتقدانی همچون مارتین اسلین و رولان بارت ،پز باسواد بودن و منتقد بودن و روشنفكری بدهند . این مدعیان دكترا و احتمالاً فوق دكترای خود را به رخ این و آن می كشند و در واقع نان مدرك خود را می خورند نه نان سواد و تحصیل و دانش خویش را ؛ و بدین سبب نیز خود را پدر نقد تئاتر ایران می پندارند و توقع دارند كه هر كس می خواهد وارد نقد تئاتر شود باید از آنان اجازه بگیرد ؛ و كسی نسبت به این آقایان بگوید شما كه خود را صاحب اصلی نقد تئاتر می پندارید ، بیایید یكبار خم كه شده ، نقدی اصولی و روشنمند برای نمایشی بنویسید تا آن منتقدان تازه كار و كم تجربه از این نقد درس بگیرد . به راستی ادعای نقد تئاتر داشتن و مدعی منتقد بودن در تئاتر تنها در گفت و جگو با مطبوعات و رسانه ها و یا سخنرانی ها نیست بلكه در عمل و در نوشتن است ؛ و اینها را نوشتم نه از آن روی كه نقد تئاتر ما بی نقص است و حرفه ای بلكه نقد و نقادی تئاتر ما اساساً اینگونه آسیب دیده و از جریانات روز صدمه خورده است . اما غافل از آنكه حب و بغض های بعضی ها كه خود را متولی نقد تئاتر می دانند و تنها از دور ناظر این جریان هستند ، به صورت مستقیم تیشه به ریشه این نهال نو پا می زنند و هنوز این نهال نوپا به درخت تناوری تبدیل نشده بذر دیگری را می پاشند كه اساساً بذر نیست . اینان با حرف های بی پایه و اساس و سحطی خود را منتقد تئاتر جا می زنند ؛ بی آنكه توانسته باشندبه صورت علمی یك اثر نمایشی را به لحاظ وجوه زیبایی شناسی ، زبان شناسیك یا نشانه شناسی یا به روش نقد نو ۷ * و امروزی بررسی و تحلیل كنند و اینگونه است كه كارگردانان تئاتر ما ارزشی برای این نوع نقد قائل نیستند و نقد تئاتر را بی جان و ضعیف می پندارند و در این وانفسا كسی نیست كه فروتنانه از تجربیات گذشته و از درس های منتقدان بزرگ دنیا بیاموزند. امید كه نقد تئاتر در آینده ای نه چندان دور بتواند جریان ساز ، سازنده ، تعالی بخش ، آگاهی دهنده و یاری رسان تئاتر باشد و نقد بتواند به كشف و تأویل معانی در آثار نمایشی دست یابد .

- پی نوشت ها :

۱- نقد و حقیقت ، نوشته رولان بارت ، ترجمه شیرین دخت دقیقیان ، چاپ اول ۱۳۷۷ – نشر مركز

۲- structuralisme

R olam Barthes ۳-

۴- northrop Fray

۵- Reme wellek

۶- Archetybal criticism

۷- New criticism

نویسنده: بهزاد صدیقی