دوشنبه, ۱۵ بهمن, ۱۴۰۳ / 3 February, 2025
مجله ویستا
هیاهوی شیرین
پیرمرد عصازنان در کوچه پیچید، زنبیل کوچک را به زمین گذاشت و به آسمان نگاه کرد. کبوتری سفید به سوی آسمان بال میکشید، نگاه پیرمرد در غربت کوچه گم شد. روزگاری وقتی پای به کوچه میگذاشت، در هیاهوی بچهها غرق شادی میشد. مرد گلدان کوچک را کنار حوض گذاشت. شمعدانی اش گل داده بود. دستان لرزانش را در آب حوض کرد و آرام قطرهای روی گل چکانید. با صدای چرخیدن کلید در قفل در، سرش را بالا برد. هیاهوی کودکی ها پای به خانهاش گذاشته بود، زن و مرد جوان آمده بودند تا با هیاهوی شیرین سه کودکشان، پدر را غرق شادی کنند.
هدی مهدوی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست