چهارشنبه, ۲۶ دی, ۱۴۰۳ / 15 January, 2025
خلاقیت را می شود ساخت
خلاقیت را قوه و استعدادی میدانند که تصویرهای ذهنی را به نحوی منحصربهفرد، با هم ترکیب یا اینکه رابطهای غریب و غیرعادی میان آنها ایجاد میکند. البته باید گفت تصویرهای ذهنی نباید فقط نو و بدیع باشند، بلکه باید سودمند و مفید هم باشند. نورمن مایر میگوید: «صرف خارقالعادگی یا متفاوت بودن تصویر ذهنی، نشانه خلاقیت و امتیاز آن نیست، چهبسا که آن تصویر ذهنی، نشانهای از ناهنجاری روانی نیز باشد.» عدم درک این تمایز، امکان آن را فراهم میکند که غالبا نبوغ را با جنون خلط و قاطی کنیم. شاخص ممتاز بودن راهحلهای خلاق آن است که باید عملی باشند، یعنی اینکه با واقعیت در پیوند باشند. اما آیا خلاقیت را میتوان رشد داد؟ خلاق بودن - یعنی دیدن چیزهایی در عالم و آدم که به چشم دیگران نیاید- آسان نیست. همین که چیزی را متفاوت از دیگران به تصور درآورید، در زمره افرادی قرار میگیرید که انگشتشمارند. غالبا سازمانها کسانی را که پایبند دید و نگرش منحصربهفرد خود در مورد پدیدهها هستند، برنمیتابند. در محیطهایی که تاکید بر همسانی و یکپارچگی است، داشتن نگرش متفاوت با دیگران سهل نیست اما آیا انسانهای خلاق با سایر انسانها تفاوت دارند؟ آیا توانایی آنها ارثی است یا اکتسابی؟ شواهد دلالت دارند که هم وراثت و هم محیط، در بالندگی و رشد خلاقیت موثر است. خلاقیت را باید صفتی پنداشت که هر انسانی به درجاتی به آن موصوف است. آنچه ضروری است، این است که باید زمینه تجلی این قوه را در داخل اعضای سازمان، خاصه در مدیران فراهم کرد. خلاقیت را نمیتوان تابع منطق دوتایی یا مقولهای دوگانه به حساب آورد. به این معنا که بگوییم انسانها یا واجد آن هستند یا فاقد آن. از سوی دیگر، اگرچه هرکسی سهمی از قوه خلاقیت دارد، برخی هستند که به علت داشتن تواناییهای ذاتی، این قوه را موفقتر از دیگران به کار میگیرند.
● مشخصههای افراد خلاق:
۱- به وضع موجود رضایت نمیدهند و طالب تغییر هستند.
۲-در دوران بچگی در محیطی با غنای فرهنگی، پرورش یافتهاند.
۳-در کار اندیشیدن تا جایی که ممکن است، از قالب و چارچوب میگریزند.
۴- اضطراب و دلواپسیشان در کمترین حد است.
۵-استقلال نظر و پویایی بالایی دارند.
۶- موضعگیری آنها ناظر بر بازدهی بیشتر است.
۷- میزان درگیریها و تعارضات درونیشان در سطح متعادلی قرار دارد.
به نظر میآید که ویژگیهای یاد شده، این حکم را که هرکسی سهمی از قوه خلاقیت دارد، نقض میکند. ولی در واقع چنین نیست، چون ویژگیهای یادشده فقط انسانهایی را وصف میکنند که از قوه خلاقیت بسیار بالایی برخوردارند. تحقیقات انجام شده، نشان میدهد که انسانهای بسیار خلاق، با کسانی که دارای قوه خلاقیت متوسط یا کم هستند، تفاوت دارند. «کروپ لی» میگوید: «انسان خلاق در فعالیتهای فکری خود نرمش و انعطافپذیری خاصی دارد. او خود را پایبند حفظ و نگهداری وضع موجود که مطابق با نظر وی نیز هست، نمیکند و پیوسته آماده و مستعد آن است در نظراتش تجدیدنظر کند و اما به عکس، آن کسی که اندیشه خود را مطلق میانگارد، اعتقاد آتشین به منطقی و صادق بودن نظراتش درباره جهان دارد. او نه، میخواهد و نه میتواند مواضع فکری خود را با اوضاع دایمالتغییر متناسب کند و محکم به آنچه «به گمان او» درست است، میچسبد. چنین شخصی برخلاف افراد خلاق، انعطافپذیری فکری ندارد و بسیار قالبی و کلیشهای عمل میکند. چنانکه اشاره شد لازم است سازمانها بستری فراهم کنند تا کارکنان، درجاتی از خلاقیت را که به طور بالقوه از آن برخوردارند، به فعلیت درآورند.
● روشهای فردی برای برانگیختن خلاقیت:
۱- خلاقیت را میتوان با آموختن راههای «خلاق شدن» و پرهیز از کاربرد رهیافتهایی که در حل مشکلات معمول است، زیاد کرد. این روش که به نام «آموزش مستقیم» معروف است بر پایه این فرض قرار دارد که چون افراد گرایش به آن دارند که در حل مشکلات از راهحلهای رایج استفاده کنند، این امر آنها را از بهکارگیری توانمندیها و ظرفیتهای واقعیشان بازمیدارد. بنابراین روش «آموزش مستقیم» که در جستوجوی راهحلهای بدیع و نو است، زمینه مساعدی برای رشد اندیشههای خلاق فراهم میکند.
۲- روش فردی دیگر «فهرست کردن ویژگیها» نام دارد. در این شیوه، تصمیمگیرنده ابتدا ویژگیهای اصلی مربوط به راهحلهای مرسوم را مییابد و سپس هر یک از ویژگیهای اصلی را جداجدا بررسی میکند و آنگاه تا جایی که ممکن است نسبت به تغییر هر کدام از آنها، همت میگمارد و در راستای همین تغییر هر طرحی را ولو آنکه خندهدار نیز باشد، بدون چشم پوشی فهرست میکند و وقتی که فهرست جامعی تهیه و اشکالات را مشخص کرد گزینههای موثر و سودمند را انتخاب و بقیه را حذف میکند.
۳-خلاقیت را همچنین میتوان با جایگزین کردن تفکر عمودی با تفکر افقی یا زیگزاک از قوه به فعل درآورد. تفکر عمودی، به شدت عقلانی و منطقی است و دارای فرآیند زنجیرهای است که هر حلقه آن در یک توالی ناگسستنی در پی حلقه پیش از خود میآید. هر حلقه از زنجیره این تفکر، لزوما باید معتبر و درست باشد. افزون بر آن، تفکر عمودی، فقط چیزی را گزینش و بررسی میکند که ذیربط با موضوع باشد. به عکس آن، تفکر افقی در گستره سطح حرکت میکند و رو به سوی گوشهها و جوانب دارد و چنین نیست که راهحلی را بپروراند، بلکه به بازسازی و تغییر آن میپردازد. تفکر افقی به صورت فرآیند زنجیرهای نیست. برای مثال انسان ممکن است برای گشودن مشکلی به جای آنکه از محل شروع معمول راهحلی که مرسوم است، آغاز کند، از نقطه آخر آن آغاز کند و سپس به مراحل ماقبل آن برگردد. هر مرحله از تفکر افقی لزوما درست و معتبر نیست، چه بسا اقتضا کند از مسیری انحرافی بگذرد تا اینکه به جایی برسد که راه درست، پدیدار و آشکار شود و در خاتمه اینکه تفکر افقی خود را پایبند اطلاعات مربوط با موضوع نمیکند و به عمد اطلاعات خارج از محدوده یا غیرمربوط را به کار میگیرد تا شیوه جدیدی برای نگرش به مشکل بیابد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست