شنبه, ۲۹ دی, ۱۴۰۳ / 18 January, 2025
انتخابات فدراسیون فوتبال معجزه ی دموکراسی یا دموکراسی معجزه ای
"این، معجزهی دموکراسی است که دموکراسیخواهان، در آن رأی نیاوردند". آری؛ همهی زیبایی و کارآمدی ِ دموکراسی، این است که هرگز چرخش ِ دایرهوار ندارد. چرخش ِ دموکراسی، چرخشی دورهای است نه دایرهای. و این چرخش، صد البته چرخشی است که چرخیدگانش نیز باید دموکرات باشند. اما سخن اینجاست که دموکراسی، به گونهای است که گاهی، و فقط گاهی، شاید، کسی از صندوقش بیرون بیاید که همساز با دموکراسی نیست! این، همان "معجزهی دموکراسی" است.
۲. دموکراسی ِ همهجانبه و راستین، سه ویژگی دارد، و یک بستر:
سه ویژگی ِ آن:
▪ گزینشکنندگان دموکراسیپذیر
▪ گزینش دموکراتیک (قانون دموکراتیک)
▪ برگزیدگان دموکراسیپذیر
و بستر آن:
۱) نهادهای گوناگونِ مدنی و آزاد
۲) دولتِ برآمده از دموکراسی
از میانِ اینها، بستر دموکراسی، بنیادیترین بخش ِ دموکراسی و پارهای از گوهر و سرشتِ آن است. و از میانِ ویژگیهای یادشده، شمارهی ۱ و ۲ نیز پارهای از گوهر و سرشتِ دموکراسی و بنیادیتر از شمارهی ۳ است. به سخن دیگر، سرشتِ دموکراسی، آن بستر، و این دو پارهی بنیادین است. شمارهی ۳، اما، بخشِ گوهرین ِ دموکراسی نیست؛ بخشی است که اگر بستر و آن دو پارهی بنیادی ِ دیگر، درست به کار آیند، این بخش نیز، بهخوبی بهکار خواهد آمد. اما اگر درست بهکار نیایند، نخست اینکه این، نشانهی کاهشی است که در بخشهای دیگر رخ داده است؛ دوم اینکه، این، همان خوبی و زیبایی و "معجزهی دموکراسی" است. به سخن دیگر، دموکراسی، در سرشتِ خود، هیچ چیز ِ اعجازآمیزی ندارد. پس "معجزهی دموکراسی" چیست؟! معجزهی دموکراسی، فقط جایی رخ میدهد که همهی ویژگیها باشند و بستر ِ دموکراسی نیز باشد، اما فقط و فقط، ویژگی ِ سوم (که بخشِ گوهرینِ دموکراسی نیست) نباشد! و این، البته، در یک جامعهی بهراستی دموکراتیک، کمتر رخ میدهد. و اگر رخ نیز دهد، بهکمکِ بخشهای گوهرین ِ دموکراسی، بهبودپذیر است. باز هم به سخنی دیگر، معجزهی دموکراسی، جایی است که هنوز و همچنان، دموکراسی را داریم؛ هنوز و همچنان، دموکراسی، سرشتش را از دست نداده است. یعنی، سرشتِ دموکراسی، اعجازآمیز نیست. این، سرنوشتِ دموکراسی است که گاه، و فقط گاه، اعجازآمیز میشود و راه به دشمنانِ خویش میدهد! ازاینروی، اگر از صندوقِ رأیِ دموکراسی ِ همهجانبه، کسی بیرون آید که دموکرات نیست، این دموکراسی، همچنان، دموکراسی است، اما، با اندکی کاهش در توانایی ِ آن. و اگر هیچیک از آن ویژگیهای سهگانه نباشد، و آن بستر نیز نباشد، این دموکراسی، دیگر، هیچ رنگ و بویی از دموکراسی ندارد. این دموکراسی، دیگر، چیزی جز پوستهای بیمغز و کالبدی بیجان نیست! چنین دموکراسی ِ بیجانی، نه "نمایشِ دموکراسی"، که "دموکراسیِ نمایشی" است! و این نمایشنامه، نه دلگرمکننده، که تنها و تنها، سرگرمکننده است!! این دموکراسی ِ نمایشی ِ پوک و بیجان، نه "معجزهی دموکراسی"، که "دموکراسی ِ معجزهای" است. معجزهی دموکراسی در جایی که نه بستر ِ دموکراسی در آن فراهم است و نه هیچیک از ویژگیها را دارد، رخدادنی نیست! معجزهی دموکراسی در جایی رخدادنی است که آنجا بهراستی دموکرات است. باری؛ معجزهی دموکراسی، یکی از اندک شاخههای زائدِ درختِ دموکراسی است که گاهی، و تنها گاهی، شاید، بروید. و اما، اگر، از پایه و مایه، درختی نباشد، چه؟!!! آری؛ اگر درختی نباشد، شاخهای هم نیست؛ چه زائد، چه غیر زائد. در نبودِ دموکراسی، آنچه هست، سرتا پا، معجزه است!!!
یعنی دموکراتنمایان، در نبودِ دموکراسی ِ راستین، چنان دموکراسی ِ دهانپرکن ِ پوکی را میسازند که سادهلوحان را به شگفتی وامیدارد! این، همان معجزه نیست؟؟!! بله؛ این همان معجزه است؛ این همان "دموکراسی ِ معجزهای" است، نه "معجزهی دموکراسی"! دموکراسی ِ معجزهای، از پایه و بنیاد، دموکراسی نیست. دموکراسی ِ معجزهای، در جایی رخ میدهد که آنجا چندان نشانی از دموکراسی نیست. دموکراسی معجزهای، مالِ جایی است که ریاکاران، ژستِ دموکراسی میگیرند! دموکراسی معجزهای، تنها کاری که میکند، فریبدادنِ سادهلوحانی است که جز به معجزه، دل به هیچ چیز نمیدهند و همواره، تا نیممتری ِ بینیشان را نمیبینند! دموکراسی ِ معجزهای، خود ِ معجزه است!! و چه معجزهای بهتر از این که با اینکه نه خبری از بستر دموکراسی هست و نه خبری از هیچ بخشی از بخشهای دموکراسی، سادهلوحان معجزهخواه، دل به یک دموکراسی ِ سرتاپا پوک و بیجان، خوش کردهاند!!
۳) اینروزها، همهی فوتبالیها و ورزشیها، سخت، سرشان (!) گرم ِ انتخاباتِ فدراسیونِ فوتبال است. اینکه فدراسیونِ فوتبال، دارای اساسنامهای کمابیش دموکراتیک شده است، بسی جای سپاس دارد! تا اینجای کار، یکی از سه ویژگی ِ دموکراسی (گزینش و قانون دموکراتیک)، بهدست آمده است. اما و هزار اما، قانونِ دموکراتیک، همانگونه که گفتیم، هنگامی کارآمد است که از یک سو، آن دو ویژگی هم باشند، و از سوی دیگر، بسترش نیز دموکراتیک باشد. فوتبالی که قانونش دموکراتیک شده، اما، اسکلت و ساختار و درونمایهاش، همچنان، دولتی و غیر دموکراتیک است، بستر ِ سازواری برای نمایشِ زیبای دموکراسی ندارد. و چنین فوتبالی و فدراسیونی، کم و بیش، در کالبد، دموکراتیک است نه در جان؛ کم و بیش، در رژیم ِ حقوقی، دموکراتیک است نه در رژیم ِ حقیقی؛ کم و بیش، در لایههای رویین، دموکراتیک است نه در پایههای زیرین؛ و کم و بیش، از دیدِ سختافزاری، دموکراتیک است نه از دیدِ نرمافزاری. فدراسیونی که نه از آنِ نهادهای مدنی، بلکه وابسته به پول ِ مفتِ نفت است، چگونه میتواند ریاستِ برگزیدهاش آزاد و آزاده و دموکراتیک باشد؟! او، بیدرنگ، پس از انتخاب، با پولِ مفت و هنگفتِ نفت، راهِ خود میرود و چاهِ خود میکند! دیگر، چه نیاز به پاسخگویی به نهادهای مدنی دارد؟! و در این فرایند، ما با دموکراسی ِ معجزهای روبهروییم و نه با معجزهی دموکراسی!! و دموکراسی ِ معجزهای، هزار بار بدتر از معجزهی دموکراسی است!!
۴) اکنون، کارشناسانِ ایرانی ـ فیفاییِ فوتبال، با پیریزیِ اساسنامهای کمابیش دموکراتیک، گامی بایسته و شایسته برداشتهاند. این کار، با همهی کاستیهایی که در درونمایهی فوتبال و فدراسیون هست، بههر روی، کاری است که دیر یا زود باید میشد؛ اگرچه در فضای کنونی، شاید چندان کارا و کارآمد نباشد. ما این گام را گامی آغازگرانه، اما، فرخنده میدانیم و آن را به فالِ نیک میگیریم. اما نیکخواهانه فریاد میزنیم که گامهایی بسیار بنیادی در راه است؛ گامهایی چون آمادهکردن ِ بستر دموکراسی، و پرورش ِ انسانهای آزاد و آزاده و دموکرات.
۵) همهی سخن این است: تا هنگامی که بیشتر ِ سازمانها، بیشتر ِ باشگاهها، و بیشتر ِ هیأتهای فوتبالِ کشور، و بیشتر ِ بخشهای فوتبالی و ورزشی ِ کشور، وابسته به پولِ مفت و هنگفتِ نفتِ دولت هستند، در چنین فضای وابستهای، دُم ِ بریدهی دموکراسی، بیش از آنکه گمان بکنیم، دراز میشود!!! در چنین فضایی، آنچه دموکراتنمایانِ ریاکار به دنبال آنند، "دموکراسی ِ نمایشی" است. و چنین نمایشنامهای، خود، از جنس معجزه است! چنین نمایشنامهای، جز معجزه، کاری نمیکند!! کار ِ چنین دموکراسی ِ نمایشی، هیچ چیزی نیست مگر معجزه کردن برای و به سودِ معجزهدوستانِ دانشستیز و اندیشهسوز!! آری؛ دموکراسی ِ معجزهای، هرگز دِماغ ِ اندیشمندان را سیراب نمیکند؛ تنها و تنها، دهانِ سادهلوحان را آب میکند!!
۶) نکتهی پایانی: اکنون در فوتبال ما، تنها یک ویژگی از سه ویژگی ِ دموکراسی (قانون و گزینش دموکراتیک)، کم و بیش، به دست آمده است. بستر ِ دموکراسی نیز، شوربختانه، بسیار دور از دسترس است. اما شاید بتوان امیدی و امیدکی به یکی دیگر از آن سه ویژگی داشت؛ و آن، "گزینشکنندگان ِ گزینش" (هیئتهای فوتبال و باشگاهها و ...) است. آیا اینان، مردانه و دموکراتمنشانه و دیندارانه و جسورانه، بهپا میخیزند و شرفِ خویش به شرارتهای شیاطین، نمیفروشند و رأیِ راستین خود را به صندوقِ دموکراسی میریزند؟! آیا اینان میدانند که با این کار جسورانهخویش، به دموکراسی ِ همهجانبه، نزدیکتر میشوند و به یکی دیگر از ویژگیهای دموکراسی میافزایند و بینی ِ دراز ِ دموکراتنمایان ِ ریاکار را به خاک میمالند؟! آیا اینان میدانند با اینکار خود، دو گام، به راستی و درستی، نزدیکتر خواهند شد؟!... در این زمینه، به زودی، بیشتر سخن خواهیم گفت.
سید هادی جعفری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست