دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

گویش بختیاری


گویش بختیاری

از گویش های جنوب غربی ایران است و متناسب با شرایط زیستی, اقتصادی, طبیعی و فرهنگ بومی این قوم سامان و غنا یافته است

● زبان بومی ایل بختیاری یا گویش لری بختیاری:

از گویش‌های جنوب غربی ایران است و متناسب با شرایط زیستی، اقتصادی، طبیعی و فرهنگ بومی این قوم سامان و غنا یافته است. راولینسون در سفرنامه خود می‌‌نویسد: «تاکنون این گویشهای رایج در منطقه زاگرس را بازمانده زبان پهلوی می‌‌دانستند ولی به نظر می‌‌رسد زبان لری از فارس باستان مشتق شده است که هم‌زمان با زبان پهلوی به صورت جداگانه با آن تکلم می‌‌شده است». محسن فارسانی در مقدمه دیوان ملا زلفعلی بختیاری می‌‌نویسد: «خاک این منطقه به لحاظ کوهستانی بودن از هجوم اقوام بیگانه مصون مانده و گویش آنان کمتر با زبان ترکی و عربی مخلوط شده است». وی این گویش ظریف را از مشتقات نزدیک زبان پهلوی می‌‌داند.این سخن درکل درست است . گویش بختیاری از جمله گویشهای جنوب غربی ایران - شاخه لری - به شمار می‌رود، گویشهای لری تفاوتهایی باهمدیگر دارند - این تفاوتها بیشتر با لرهای لرستان فیلی مصداق می یابد اما با لرستان جنوبی به ویژه در استان کهگیلویه و بویر احمد و ممسنی اختلاف چندان چشمیگر نیست. مجموعا گفته می‌شود زبانهای لری نزدیکترین همسایه و همدسته زبان فارسی هستند.

● انواع گویش‌های بختیاری

گویش بختیاری مانند اکثر گویش‌های دیگر کشورمان لهجه‌های متعدد دارد که به طور کلی از نظر جغرافیایی می‌توان آن را به چهار نوع گویش تقسیم نمود :

▪ اول: منطقۀ شرقی که قسمتی از دنبالۀ رودخانۀ کارون را شامل می‌شود و همسایۀ کوه گیلویه و بویر احمد است و طبعاً از گویش بویر احمدی تأثیر پذیری داشته است. مثلاً تمام بختیاری‌ها به «شما» می‌گویند «ایسا» (isA) اما در آن منطقه بر اساس گویش بویر احمد می‌گویند «ایشا» (ishA)

▪ دوم: منطقۀ جنوبی که بیشتر طایفۀ مکوندی را در بر می‌گیرد و از رود زرد تا رامهرمز و هفتکل است و تحت تأثیر گویش طایفۀ بهمئی قرار گرفته است .

▪ سوم: منطقه چهار لنگ که از فریدن تا دورود را شامل می‌شود. اگرچه در این منطقه تأثیر پذیری صورت نگرفته است اما در بعضی واژه‌ها فطرتاً و از روزگار دراز این تفاوت وجود داشته است. مثلاً به عمو می‌گویند تتا در حالی که در مناطق دیگر به عمو می‌گویند تاته

▪ چهارم: بختیاری میانی که شامل کلیۀ هفت لنگ و قسمتی از چهار لنگ کیان ارثی است. گویش حالت اصلی خودش را داشته و روان و یک‌دست است و اختلاط با واژه‌های بیگانه کمتر در آن صورت گرفته است .

● حروف ویژه در گویش بختیاری

در بختیاری حروفی وجود دارد که در فارسی رایج تلفظ نمی‌شوند. شاید آن‌ها بازماندگان فارسی پهلوی باشند.

▪ ذال معجم: حرف «د» وقتی که پس از a ،A ،o ،i ،e ،y بیاید به گونه‌ای دیگر تلفظ می‌شود («A» را «آ» فرض کنید و «a» را «فتحه») تلفظ به این طورت است که قسمت زیرین نوک زبان با دندانهای پیش فک زیرین مماس شده اما با دندانهای پیش فک بالا تماس بسیار نامحسوس است. اما «د» پس از صامت‌ها به همان صورت معمول تلفظ می‌شود .

▪ هاء میان تهی: گونه‌ای «هـ» است که با تلفظی نرمتر از «هـ» تلفظ می‌شود. مانند پهل (pohl) به معنی پُل

▪ واو غنه: کلمۀ «نو» در فارسی رایج تقریباً با واو غنه تلفظ می‌شود. در گویش بختیاری برخی کلمات با این واو تلفظ می‌شوند. مثل nّon (یعنی نان)

● ضمایر

▪ ضمایر شخصی منفصل:

ـ مو (mo) ... من

ـ تو (to) ... تو

ـ هو (Ho) ... او/آن

ـ ایما (imA) ... ما

ـ ایسا (isA) ... شما

ـ هونو/اونو (ono/hono) ... آنها

▪ ضمایر ملکی متصل:

ـ اُم (om-) تَوَرُم (tavarom) تبرم (تبر من)

ـ اِت (et-) تَوَر ِت (tavaret) تبرت

ـ اِس (es-) تَوَر ِس (tavares) تبرش

ـ اِمون (emun-) تَوَر ِمون (tavaremun) تبرمان

ـ اِتون (etun-) تَوَر ِتون (tavaretun) تبرتان

ـ اِسون (esun-) تَوَر ِ سون (tavaresun) تبرشان

اسامی مختوم به مصوت هنگام گرفتن ضمیر ملکی متصل تنها m یا t یا s یا mun یا tun و یا sun می‌گیرد. مثل :

ـ دام (dAm) مادرم

ـ داسون (dasun) مادرشان

▪ ضمایر اشاره:

ـ یو (yo) این

ـ هو (ho) آن

ـ یونو (yono) اینها

ـ هونو (hono) آنها

● زمان افعال

▪ مضارع اخباری:

ـ شناسه + بن مضارع + -e

مثلاً خَردَن (xardan) به معنی خوردن بن مضارعش «خور» (xor) است:

ـ می‌خورم: اِخورُم (exorom)

ـ می‌خوری: اِخوری (exori)

ـ می‌خورد: اِخوره (exore)

ـ می‌خوریم: اِخوریم (exorim)

ـ می‌خورید: اِخورین (exorin)

ـ می‌خورند: اِخور ِن (exoren)

▪ مضارع التزامی: دستور ساختش مثل فارسی است

▪ ماضی مطلق: دستور ساختش مثل فارسی است (شناسه + بن ماضی)

▪ ماضی استمراری: شناسه + بن ماضی + -e

مثل: اِخَردُم (exardom) می‌خوردم

▪ ماضی نقلی: e- + ماضی مطلق

ـ خورده‌ام: خَردُمِه (xardome)

ـ خورده‌ای: خَردیه (xardiye)

ـ خورده است: خَردِه (xarde)

ـ خورده‌ایم: خَردیمِه (xardime)

ـ خورده‌اید: خَردینِه (xardine)

ـ خورده‌اند: خَردِنِه (xardene)

▪ ماضی بعید: مثل فارسی است فقط به جای «بود» از «بید» استفاده می‌شود. مثلاً :

ـ خورده بودند = خَردِه بیدِن (xarde biden)

▪ آینده: برای بیان زمان آینده معمولاً همان مضارع اخباری به کار می‌رود

▪ نفی مضارع اخباری:

ـ نمی‌خورم: نیخورُم (nixorom)

ـ نمی‌گویم: نیگُم (nigom)