چهارشنبه, ۲ خرداد, ۱۴۰۳ / 22 May, 2024
مجله ویستا

نیاز به روش شریعتی


نیاز به روش شریعتی

شریعتی فارغ از آن چه گفت و نوشت, مبدع روشی در روشنفكری دینی این سرزمین است كه همواره نام او به دلیل همین ابداع جاودان خواهد ماند

شریعتی فارغ از آن چه گفت و نوشت، مبدع روشی در روشنفكری دینی این سرزمین است كه همواره نام او به دلیل همین ابداع جاودان خواهد ماند. در زمانه ای كه او می زیست، چهار نحله، به طرح دستاوردهای خود به منظور ایجاد تحولی عمیق، اقدام كرده بودند:

نخستین نحله، سنت مدارانی بودند كه از دل مفاهیم كهن خود مایل به یافتن صراط مستقیم برای نسل جوان و دانشگاهی بودند. این نحله تمامی دستاوردهای چپ و راست زمانه خویش را برای دست یابی به این هدف طرد می كرد. نحله دوم روشنفكرانی بودند كه با آموزه های جهانی چپ و یا راست، مترصد ایجاد تحول در ساختارهای اجتماعی و فرهنگی بودند. اینان هرچند جهانی می اندیشیدند، اما از لوازم پیروزی كه توجه به فرهنگ حاكم بر ساختار موجود ایران بود، غفلت می ورزیدند. نحله چهارم، روشنفكرانی متدین بودند كه زیربناهای شناختی آنان چپ غربی یاراست غربی بود، و دین در این میان پوششی جهت تبیین تئوری ها به كار می رفت. این دسته هرچند دغدغه دین داشتند، اما ابزار علمی آنان، امكان تحقق چنین ایده ای را به آنان نمی داد.

نحله چهارم، روشنفكرانی بودند كه شناخت نسبتاً جامعی از حركت ها و جنبش های اسلامی یكصد سال اخیر داشته و از دل تجربیات این حركت به دنبال استمرار حركت سیدجمال الدین اسدآبادی و... به منظور حضور دین و قرآن در صحنه زندگی بودند. این دسته با آگاهی از مسائل عمده ایران، به منظور ارائه راه حل از دو سو دست به اقدام زد:

۱- به شناخت عمیق سنت دینی خود روی آورد و سعی كرد با غبار روبی، به گنج های پنهان در سنت دست بیابد؛

۲- به شناخت عمیق و گسترده غرب روی آورد و تلاش كرد از دستاوردهای علمی آن به عنوان ادبیات بحث، در نظریه پردازی های نوین مدد گیرد. این نیرو هرچند جهانی می اندیشید، اما سعی می كرد راه حل هایش متناسب با مسائل داخلی به دست داده و به عبارتی محلی و منطقه ای عمل كند.

مرحوم شریعتی در زمره روشنفكران دسته چهارم بود. وی در تحقق نحله چهارم به شدت تأثیرگذار بود. این تأثیرگذاری نیز از یك سو از تاریخ پیامبر اسلام(ص)، از سوی دیگر از مطالعه عمیق در باره انتلكتوئل و رسالت او ناشی می شد. وی معتقد بود كه خصوصیاتی را كه برای انتلكتوئل در كتاب «ویژگی های قرون جدید» (ص ۱۹۹) ذكر كرده، كلید فهم سه قرن اخیر دنیای امروز و نیز تمام طبقه متفكر جهان امروز است. وی از زبان روسو، رسالت روشنفكر را «ایجاد بینایی در مردم» می داند؛ زیرا پس از بینایی، جامعه برای خود برنامه طراحی خواهد كرد (همان ص ۱۸۷). شریعتی در ادامه در انتقاد از روشنفكران می گوید: روشنفكران به جای این كه به مردم بینایی بدهند، آنها را رهبری یا راهنمایی كرده اند. بنابراین او به جای رهبری مردم، مایل بود چراغی برای بینایی مردم در كوران ایسم ها و مكتب های مختلف باشد، شریعتی این مسئولیت را برای روشنفكر بیشتر در دوره انتقال، با اهمیت می دید ؛ زیرا در این دوره تمامی پیوند هایی كه جامعه را به گذشته و حال متصل می كرده مثل مذهب، عادات و رسوم، ازدواج و... سست شده و جامعه در یك آنومی و بی هنجاری به سر می برد. پی آمد چنین گسستی می توانست چنین وضعیت هایی را در جامعه پدید آورد:

بیگانه شدن روز افزون فرد با خویش، ایجاد پدیده خود بدی و اینكه آنچه داریم بد است، دیگر پرستی یا غیرپرستی كه ناشی از بینش خود بدی است، شخصیت زدایی، تعصب زدایی، عجز در تشخیص و تصمیم و انتخاب كه در نهایت منجر به انتخاب دیگری برای ما می شود، عشق به هرچیزی كه به دیگری منسوب است، عقده حقارت و تلاش افراطی برای لجن مال كردن آن چه داریم، سقوط اخلاقی و اعتقادی و بروز آشفتگی و سراسیمگی، عجز در انتقاد از دیگری كه معلول كلی نگری است، ایجاد ناخودآگاهی و یك «نمی دانم چه هستم» ، فریاد اعتراض عمومی از فساد اخلاقی كه از نشانه های بارز دوره انتقال و تبدیل است، و در نهایت افزایش تصاعدی جرم و جنایت در جامعه.

به زعم شریعتی وقتی روشنفكر می بیند جامعه اش به مرحله انتقال رسیده است و مراحل فوق را می گذراند، نه تنها ناامید نمی شود، بلكه برخلاف آدم عامی، این علایم را مثبت و امیدوار كننده می داند... از همین رو بود كه او گام های بعدی خود را هرچه استوارتر بر می دارد. ابتدا هنگامی كه به تاریخ انتقال دوره قرون وسطی به قرون جدید نگاه می كند، در می یابد كه یكی از عوامل اساسی تغییر در اروپا جنگ های صلیبی بوده كه به واسطه آن اروپاییان با چشمان خود در جامعه اسلامی دیدند كه برای تماس با خداوند دستگاه عریض و طویل كلیسا وجود ندارد و از همان جا مقام شك ناپذیر پاپ به عنوان وابستگی اش به خداوند، دچار شك و تردید شد(ویژگی های قرون جدید، ص ۱۴۶). از همین زاویه او به قرآن به عنوان منبع مثبت در سنت فرهنگ ساز توجه كرد و دریافت كه به۶۷ درصد آیاتی كه مربوط به حوزه زندگی روزمره است توجه نشده است. این موضوع او را متوجه پتانسیل عظیم حركت مسلمانان كرد و در سه مرحله مباحث اسلام شناسی خود را تدوین می كند:

۱- متد اسلام شناسی مشهد كه شناخت اسلام از راه شناخت كادرهای مسلمان صدر اسلام، همچون پیامبر اسلام(ص)، حضرت علی(ع)، حضرت فاطمه(ع)، امام حسین(ع)، حضرت زینب(س) و صحابه ایشان چون سلمان پاك و ابوذر غفاری و... میسر می شود. این دسته از آثار شریعتی مورد علاقه جوانان و دانشجویان بود و بسیاری از جوانان از این طریق با تیپ جدیدی از الگو های صدر اسلام آشنا می شدند؛

۲- متد اسلام شناسی تهران كه راه شناخت ایدئولوژی پایدار را از راه طرح هندسی مكتب به دست می آورد .این دسته از آثار مورد توجه نخبگان و دانشجویان بوده و متناسب با شرایط روز آنان را در به دست آوردن راه حل های جدید یاری می كرد؛

۳- طرح «مكتب باز» كه به جای طراحی ساختمان مكتب، به منظور عدم ایجاد محدودیت در اسلام، تنها به طراحی جهت گیری مكتب نظر دارد. این پروژه ناتمام دكتر شریعتی بود كه اتمام آن را به آیندگان واگذار كرد. اما در همین سه مرحله نیز رمزی دیگر را به یادگار گذاشت: ابتدا تلاش بی وقفه او در اصلاح و تكمیل كارهایش و سپس آن كه هر كسی كه می خواهد برای جامعه امروز راهی جدید بیابد، یكی از منابع بسیار مهم آثار او هستند كه در عمر كوتاه ۴۵ ساله وی آن هم در ۳۶ جلد به نگارش درآمده اند. آیا حركت فرهنگی شریعتی در سوق دادن نسل جوان آن روز از یكسو و از سوی دیگر نخبگان جامعه به سوی دینداری مؤثر نبود؟

فروزان آصف نخعی