چهارشنبه, ۱۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 8 May, 2024
مجله ویستا

عزت از دیدگاه قرآن


عزت از دیدگاه قرآن

در این مقاله خواسته شده كه سیمای عزت مؤمنین با الخص حضرت حسین ع را كه جزء اولیاء و اصیا و واسطهٔ فیض حضرت باریتعالی هستند را د ركلام نورانی حضرت حق جستجو نمائیم

در این مقاله خواسته شده كه سیمای عزت مؤمنین با الخص حضرت حسین(ع) را كه جزء اولیاء و اصیا و واسطهٔ‌ فیض حضرت باریتعالی هستند را د ركلام نورانی حضرت حق جستجو نمائیم و به مدد حضرت حق از این صفت خداوند تبارك و تعالی یاری گرفته‌ام و با توجه به آیاتی كه در قرآن كریم این موضوع مطرح شده این مقال را آغاز كردم و هر گونه مطلب و برداشتو فهم تفسیری را به عهدهٔ خواننده محترم گذارده‌ام نشاء الله كه این مطلب مرضی رضای سید الشهدا(ع) قرار گیرد و ما مشمول شفاعت بی كران خود كند.

(الذین یتخذون الكافرین اولیاء من دون المؤمنین لیبتغون عندهم العزه فاز الغره الله جمیعا ) (سوره مباركه نساء آیه ۱۲۹)

همانا كافران را بجای مؤمنان دوست خود برمی‌گزینند آیا اینها میخواهند از آنان كسب عزت و آبرو كنند با اینكه همه عزت‌ها مخصوص خداست.

در آیات قبل این آیه اشاره به گمراهی دور و دراز آنها بود روزی در صف مؤمنان و روزی در صف كفار و سپس در صفوف كفار متعصب و خطرناك قرار میگیرند كه (لَمْ یَكُنْ الله لِیَغْفُرِلَهُمْ ) هرگز خدا ایشان را نمی آموزد و (لاَ یَهدیهُم سَبیلاً ) و آنها را به راه راست هدایت نمی‌كند. این رفت و آمد به جهت سست كردن ایمان مؤمنان بوده است كه آیهٔ ۷۲ آل عمران آمده،‌الذین یتخذون الكافرین اولیاء من دون المومنین. هدف آنها از این دوستی چیست؟ آیا دنبال عزت و آبرو هستند؟ عزت همواره از علم و قدرت سرچشمه می‌گیرد لذا كسانی كه علم و قدرتی در مقایسه با حضرت حق ندارند كاری از دستشان ساخته نیست.

این آیه به مسلمانان هشدار می‌دهد كه عزت خود را در همهٔ شئون زندگی اعم از شؤن اقتصادی وفرهنگی و سیاسی و … در دوستی با دشمنان اسلام می جویند. (سوره مباركهٔ یونس آیه ۶۵)

خطاب به پیامبر میفرماید سخن آنها تو را غمگین تازه تمام عزت از آن خداست و او شنوا و داناست،‌رابطهٔ اولیای خدا و عزت را در آیات قبل مطرح مینماید،‌اولیای خدا نه ترسی دارند و نه غمگین میشوند.

اَلاَ انَّ اولیاءَ ا… لاَ خوفٌ عَلیْهم وَلاَهُمْ یَحزِنوُن

ولی به كسی كه رابطه نزدیك با كسی داشته باشد را گویند در اینجا رابطه با خداست. حجابها ما بین آنها و خدا كنار رفته و خدا را با چشم دل می‌بینند لذا ما سوی الله در نظر شان كوچك و كم ارزش و ناپایدار است.

كسی كه با اقیانونس آشناست قطره در نظرش ارزشی ندارد و كسی كه خورشید می‌بیند نسبت به یك شمع بی‌فروغ بی اعتناست و از اینجا متوجه می‌شویم كه مومنین ترس و اندوهی ندارند و آنها زاهدند و با از دست دادن امكانات مادی و روزی آنها ألاخِرَهُٔ خَیرٌ وَاَبقی شد و برتر و عظیمتر زندگی همیشگی و جاوید ( و لا تحسین الذین قتلوا فی سبیل ا… امواتاً بل … ) نصیبشان گرددعزت در مبارزه و جهاد و مبارزه‌ای كه همه لحظه شماری می‌كنند تا به وصال دوست و جمال محبوب برسند و این كلام را بر زبان جاری دارند كه، ‌جان بی جمال جانان میل وطن ندارد.

لحظه‌ای كه در میعادگاه كربلا آن پیرمیكده عشق مسلم بن عوسجد، به معشوق خود چنین عرضه میدارد اگر ۱۰۰۰ جان داشتم فدای شما می‌كرد. شعله ایمان به مبارزه روشن است به عشق حكومت و این شعله‌ها را روشن نگاه داشت. آنها جرع و فزع نمی‌كنند و نه ترس از آینده در این گونه مسأله افكارشان را به خود مشغول میدارد (لكی لاتأسواعلی مافاتكم و لاتفرحوا بما آتاكم حدید /۲۳) نه آن روز كه دانستند به آن دلبستند و نه امروز كه از آن جدا میشوند غمی دارند روحشان بزرگتر و فكرشان بالاتر از آن است كه اینگونه حوادث در گذشته و آینده در آنها اثر بگذارد.

ترس از عدم انجام وظائف و مسؤلیتها و اندوه بر آنچه از موقعیتها از آنان فوت شد،‌كه این ترس و اندوه جنبهٔ معنوی دارد و مایهٔ انحطاط و تنزل است.

الذین یَخشون ربَّهم بالغیب و هم من الّساعه مشفقون. كسانی كه از پروردگارشان در غیب میترسند و از رستاخیز بیمناكند. عزت را در قدرت خدا می‌بینند نه در دیگران. ( سورهٔ مباركهٔ شعراء آیهٔ ۴۴)

ساحران در داستان حضرت موسی(ع) به عزت مدغون قسم میخورند كه پیروزند آنها هم همانند همهٔ متملقان چاپلوس با نام فرعون بجای نام خدا شروع كردند و تكیه بر قدرت پوشالی او نبودند.

در آیهٔ ۱۰ سورهٔ خاطر به این موضوع مجدداً اشاره دارد كه عزت از آن خداست سخنان پاكیزه به سوی او صعود می‌كند و عمل صالح آن را بالا میبرد و آنها كه نقشه‌های سوء» میكشند عذاب شدید برای آنهاست.

در این آیه اشاره به زینت اعمال زشت و تكرار خطا به مرحلهٔ بی تفاوتی میرسند در ادامه آیه به دلایل تفاوت ۲ گروه یا كدلان و غیر واقعبینان میپردازد ( فَانَّ الله یُصُّدمَنْ یَشاَءِ و عَلدی مَن تَشاء ) كه به پیامبر خطاب مینماید (فلا تذهب نفسك علیهم حَسّرات ) گوئی میخواهی جان خود را از دست دهی كه ایمان نمی‌آورند. حسرات داری نه حسرت. حسرت از دست دادن نعمت هدایت،‌گوهر انسانیت، حسرت از دست دادن تشخیص زشت و زیبا، حسرت گرفتار آمدن در غضب پروردگار.

حسرت نخور؟ چون خدا آنچه را شایستهٔ آنان است به آنها میدهد (ان الله علیم بما یَصْغون) در ادامه مجدداً به موضوع عزت میرسد و كلام پاك و پاك و صالح را مطرح میكند و فریب دادن توسط گناه را مایهٔ عذاب شدید میداند.

نویسنده: بابك رحمتی

منبع: ایسكا