سه شنبه, ۱۶ بهمن, ۱۴۰۳ / 4 February, 2025
وارث, صفت بزرگ امام حسین ع
در داستان کربلا، تشیع حقیقی در اوج شکوه و عظمتش، تجسم عینی یافته و الگویی واقعی از تشیع به نمایش گذاشته میشود. انحراف بزرگ در بررسی و تحلیل این حادثه عظیم، آن است که این واقعه را، از زمینه تاریخیش جدا کنیم یا دنبالهاش را رها کنیم، یعنی بدون آنکه بررسی کنیم، چه عواملی سبب شده که تاریخ اسلام، از مسیر حقیقیش منحرف و به چنین فاجعه عظیمی منجر گردد یا چه آثاری از این انقلاب، در جریان تاریخیش، باید جاری گردد، بهصورت مجرد، بررسی نمائیم. ما معمولا داستان کربلا را از روز تاسوعا میشناسیم و به عصر عاشورا هم ختمش میکنیم، حوادث و جریانات قبل و بعد از آن را، نه میدانیم و نه علاقه و انگیزهای به بررسی و تحلیل آن نشان میدهیم، فقط گریه میکنیم،ضجه میزنیم، آه و فغان بلند میکنیم که امام حسین(ع) و یارانش مظلوم بودند قابل ذکر است که ما نه تنها با گریه مخالف نیستیم، بلکه اعتقادمان آن است که گریستن حق انسان است و به قول آن انقلابی بزرگ آمریکای جنوبی (اِین چوی وبره)، «انسانی که نمیتواند برحادثههای غمناک بگرید، انسانیت خود را گم کرده است».
به راستی کدام انسان است که حادثه عظیم و غمبار کربلا را بفهمد و نگرید؟! گریهای که معلول شناختن و فهمیدن منشاء تأثر آدمی نباشد! عکس العمل روح سالم انسان است، اما اگر مساله شناخت و فهمیدن ترک شود، گریه چه اثر و چه سودی دارد؟ میبینیم اولین کسانی که برحادثه کربلا گریستند، همانهایی بودند که حسین(ع) و یارانش را کشتهاند؛ اولین کسی که در تاریخ اسلام، برحادثه کربلا گریه کرد، فرمانده سپاه یزید، عمرابن سعد ابن ابی وقاص است و بعد از آن، کسانیکه دسته جمعی برای حسین(ع) گریه کردند مردم کوفهاند؛ که حضرت زینب(س) خطاب به آنان میگوید: «بگریید که شما بیش از همه، شایسته گریستن هستید، بسیار هم بگریید و کم بخندید». اقدام شگفتانگیز امام حسین(ع)، این بود که دین از دست رفته را، به تاریخ باز آورد، واضح است که امام حسین(ع)، فقط برای محکوم کردن یزید و تشکیل حکومت رسمی در برابر حکومت موجود، قیام نکرد، زیرا همه قرائن و شواهد برایش روشن بود که با نیروی نظامی کمی که دارد، در مقابل قدرت و سپاه عظیم یزید شکست میخورد، امام حسین(ع) میدانست با سپاهی که به امپراتوری روم، هجوم میبرد و شکستش میداد و از لحاظ نظامی، برتمام دنیای اسلام، مسلط است، با چند نفر محدود، نمیتواند به عراق برسد.
امام حسین(ع) میدانست (حتی اگر، کوفه هم به او خیانت نکند، فتح عراق غیرممکن است)، اما کار بزرگ حسین(ع) این است که، این اوضاع جدیدی که با خدعه و نیرنگ و تقلّب و انحراف در دین، بنا گذاشته شده، و در زمان معاویه به اوج رسیده است، از معاویه به بعد قرار است صورت رسمی و قانونی به خود بگیرد و اگر این نظام، رسمی شود و کسی اعتراض نکند و فریاد نزند، همه چیز را دگرگون کرده، و مسلمانان باور میکنند که نظام یزید قانونی است. امام(ع) میداند، مساله اسلام نحوه و شکل حکومت اسلامی، در کار نیست، بلکه مساله، دگرگون شدن کلّی نظام اسلامی، به صورت قانونی و شرعی، به نظام شاهنشاهی و سلطنتی است، و اگر این نظام افشا و محکوم نشود، لباس پیغمبر(ص) و شعار اسلام، و اصول قرآن، به عنوان سمبلهای این نظام، به نسل حاضر و آیندگان معرفی و ادامه خواهد یافت. امام(ع) میداند که نمیتواند این حکومت را عوض کند و نظام راستین اسلام را بر پا نماید، زیرا هیچگونه امکانی برای مبارزه با این قدرت عظیم نظامی ندارد، میداند بسیاری از یاران رسول خدا(ص) که روزگاری در کنار پیامبر(ص)، شمشیر زدهاند، اکنون در کاخ سبز معاویه، یا دارالعماره کوفه و سایر بلاد آباد کشور وسیع اسلامی، در فساد و تباهی فرو غلطیدهاند، و جمعی دیگر نیز که مساله را فهمیدهاند، به گوشهای خزیده، سکوت کرده و فقط غصه میخورند.
و توده مردم و عوام هم، ناآگاه از آنچه که اتفاق افتاده است، و نابینا نسبت به سنّت راستین ابراهیم(ع) و سنّت و دین محمد(ص)، به عبادات ظاهری مشغولند، لذا هنگامی از مکّه خارج میشود که مسلمانان، گرد خانه خدا، اجتماع کرده، تا حج که سنّت ابراهیم(ع) و سنّت محمد(ص) است را، بجا آوردند، امام(ع) با ناتمام گذاشتن این بزرگترین عبادت اسلام، اعلان میکند که روح از بین رفته، به کالبد معطّل نشوید. امام حسین(ع) میبیند، مرام و مسلکهایی که با تبر ابراهیم(ع) و صبر و مقاومت محمد(ص) و شمشیر علی(ع)، شکسته شد، دوباره روی کار آمدهاند، لباس اسلام به تن کرده و در مسجد اسلام و حتی منبر و محراب رسول خدا(ص) درآمده، و مردم هم که راه را گم کردهاند، ساکت و آرام عبادات بیروح مشغولند و حسین(ع) کاری نمیتواند، جز آنکه خودش و خانوادهاش و فرزندان و یاران صدیق اندکش را، در شورانگیزترین و شگفتانگیزترین حادثه، قربانی کند، تا اگر نمیتواند حکومت شرک و دین شرک در لباس توحید فرورفته را، بشکند، لااقل آن را محکوم و رسوا کند، و میبینیم که در این هدف، به چه پیروزی عظیمی دست مییابد، تا آنجا که حتی آنانکه به اسلام و تشیع، عقیدهای ندارند، از حسین(ع)، درس غیرت و شرف و آزادگی میگیرند.
این است که حسین(ع) را، فقط در برابر عبیداله ابن زیاد و عمر سعد و شمر و یزید نباید مشاهده کرد و حتی نباید او را در محدوده ۶۰ ساله تاریخ اسلام محصور کرد، بلکه، ما امام حسین(ع) را وارث نهضت عدل و حق، در تمام تاریخ میشناسیم. آری، حسین(ع) وارث است، صفتی که بزرگترین فلسفه تاریخ و تنها فلسفه قیام او را بردوش دارد؛ حسین(ع) وارث آدم(ع) است، وارث نوح(ع) است، وارث ابراهیم(ع) است، وارث موسی(ع) و عیسی(ع) و محمد(ص) است؛ میراثی که بعد از حسین(ع) باید نصیب یاران و ادامه دهندگان راه او گردد، تا این پرچم، در پیکار همیشگی حق و باطل، در اهتزاز بماند و به دست منتقم اصلی خون او (عج) در سراسر جهان برافراشته گردد. بیایید، با این ایده و به امید آن روز، همگی فریاد زنیم: «یا حسین(ع)، یا حسین(ع)، یا حسین(ع)».
دکتر سیدعلی میرباقری
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست