دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
ساختار حقوقی, ایستگاه اول اصلاحات تاریخی
اصلاح قشون و امور نظامی و تامین امنیت بخشی از روند اصلاحگری بود که بدون همراهی شاه نمیتوانست پا بگیرد و جریان یابد. به همین دلیل، اصلاحگران عصر قجری چارهیی جز متقاعد کردن شاه به انجام برخی اصلاحات و بهره مندی از تجربه اروپاییان نمیدیدند. شاه باید پیشرفت را به عینه میدید. اصلاحات درون حاکمیتی توسط این کارگزاران در بستری حقوقی اما با مشورت و پشت پردگی چهرههای دیگری از اصلاحطلبان برون حاکمیتی قابل تحقق بود و این اتفاق در دوره قاجار شکل گرفت و توانست دغدغه حاکمیت را بدل به دغدغه حکمرانی کند و در حکمرانی بتواند اصلاحات ساختاری و نهادی حقوقی رابه سرانجام برساند
اصلاحات انجام شده در ایران به ویژه در دوره قاجار را که بخش اعظمی از آن اصلاحات در ساختار حقوقی دولت و کشورداری بوده است را میتوان به دو گونه اصلاحات درونی حکومتی و اصلاحات برونحکومتی تقسیم کرد. اصلاحات درون حکومتی توسط افرادی از درون حکومت قاجار مطرح شد. اصلاحات برونحکومتی با کمی تاخیر در کنار اصلاحات درونحکومتی مطرح شد و به تدریج توسعه یافت. دسته اول از کارگزاران که درون حاکمیت مستقر بودند با اعتقاد داشتن به تغییر آرام و بعضا محدود دغدغه اصلاح شاه و دربار راداشتند (اصلاح محافظهکارانه) . اما دسته دوم از کارگزاران خواهان تغییر گسترده، کلان، عمیق و اساسی بودند و باور به اصلاح ساختاری داشتند (اصلاح رادیکال). افراد برجسته، کارآمد و مهمی در دسته دوم قرار میگیرند: میرزا یوسفخان، میرزا ملکمخان، سیدجمالالدین اسدآبادی، میرزا آقاخان کرمانی، آخوندزاده و دیگران. اصلاحطلبان درون حاکمیت اما همواره با اصلاحطلبان رادیکال برون از حاکمیت در ارتباط و مشورت بودند و نامهنگاری و دیدارهایشان بسیار در نقشههای اصلاحی کشور اهمیت داشته است. اما نقش اصلاحطلبان درون حاکمیتی در تاریخ ایران به ویژه در دوره قاجار چه بوده است؟ در این یادداشت تلاش میکنیم اصلاحات حقوقی سه تن از کارگزاران برجسته دسته اول را بررسی کنیم.
الف- عباس میرزا (۱۲۱۲-۱۱۸۶)
عباس میرزا فرزند فتحعلیشاه قاجار، از نخستین کسانی بود که برای از بین بردن عقبماندگی ایران درصدد جبران برآمد و با ذهنی کنجکاو و پرسشگر، روزهای متمادی با بعضی از سفیران اروپایی گفتوگو و تبادلنظر میکرد. او میخواست بداند علت عقبماندگی ایران و در مقابل علت پیشرفت اروپاییان چیست. او میپرسید کدام توانایی شما را تا این اندازه از ما برتر ساخته است، دلایل پیشرفت شما و ضعف ما کدام است (زیباکلام، صادق، بیتا، ص ۳۰۸) . شاهزاده عباسمیرزا دریافت که ایران به اسلحه جدید و ارتش نوینی نیاز دارد که به شیوه اروپایی تعلیم دیده باشد. شاید آرزوی بزرگ عباسمیرزا این بود که ارتشی به وجود آورد که خود را مدیون دولت بداند و از لحاظ ساز و برگ و مواجب به دولت متکی باشد. نامطمئنی قشون و خطراتی که از پراکندگی افراد آن به لحاظ تجمع آنان و دست زدن به عملیات راهزنی وجود داشت، سیاست عباسمیرزا را به خوبی توجیه میکند (آوری، پیتر، ۱۳۶۳، ص۱۵۸) . عباس میرزا و
میرزا بزرگ پایه اصلاحات جدید را ریختند که مظاهر آن گوناگون بود و بخش مهم آن مربوط به امنیت و خلأهای نظام حقوقی و امنیتی شهر و کشور بود. در ترقی قشون که توجه اصلی معطوف به آن بود، «نظام جدید» را درست کردند و پیشرفتهای خوبی داشت و در جهت بنای صنعت جدید از یک سو کارخانههای توپریزی و تفنگسازی و باروتسازی ساخته شد که به درد کار نظامی میخورد (آدمیت، فریدون، ۱۳۵۱؛ امیرکبیر و ایران، ص ۱۶۲) . عباسمیرزا تلاش بسیار کرد تا به ارتش ایران نظم بخشد. او سعی کرد لباسهای متحدالشکل را در ارتش رواج دهد. همچنین سپاهیان را عادت داد تا چکمه بپوشند. تصور غلط نظامیان و وابستگی آنها با آداب و عادات گذشته نیز سد راه تلاشهای اصلاحی وی بودند (نصری، عبدالله، ص ??) . در بدایت حال قاطبه رجال و عامه مردم از پوشیدن جامه تنگ و کوتاه چندان اکراه داشتند که چنان میپنداشته که اینگونه لباس حرب را که موجب چابکی در طعن و ضرب است پوشیدنش بر خلاف شرع مبین و منافی ملت متین، بلکه لازمه خروج از دین است (نصری، عبدالله، ص۲۰) . بنابر این بیشتر اصلاحات حقوقی عباس میرزا به مانند دیگر اصلاحگران درون حاکمیتی معطوف به امر امنیت و نظمیه و قشون بود: ساخت کارخانه توپ و تفنگسازی در تبریز، اداره ترجمه تقریرات و قوانین و مقررات نظامی و انتظامی و نهایتا ایجاد ارتشی نوین بر اساس ارتش کشورهای اروپایی.
افراد کاردان و زبردستی نظیر محمدخان امیرنظام و میرزا تقیخان فراهانی (امیرکبیر) و میرزا بزرگ قائم فراهانی و پسرش میرزا ابوالقاسم قائممقام دوم و میرزا محمدصادق وقایعنگار نه تنها در امور نظامی و لشکرکشی عباسمیرزا را راهنمایی میکردند بلکه در امور اداری و حکومتی وانجام اصلاحات حقوقی نقش بسزایی داشتند و بعدها همین افراد از پایههای جریان اصلاحگر درایران شدند.
ب- میرزا تقیخان فراهانی (۱۲۳۰ -۱۱۸۶)
میرزاتقیخان فراهانی، معروف به امیرکبیر، نوگرا و اصلاحگر بعدی و یک کارگزار حکومتی از درون نظام بود که سعی در اصلاح حکومت و جامعه کرد. او نخستین کسی بود که پس از عباسمیرزا، در اصلاحات حقوقی به امر نوسازی از بالا مشغول شد. اما آشنایی او با تمدن غرب عمیقتر از آشنایی عباس میرزا بود (زیبا کلام، صادق، همان، ص ۲۴۳) . با وجود اصلاحات عباسمیرزا در امور مربوط به سپاه، ارتش ایران هنوز از سپاه آرمانی بسیار فاصله داشت و کماکان از ضعف ساختاری رنج میبرد، البته این امر به معنای نادیده گرفتن خدمات و تلاشهای طاقتفرسای عباسمیرزا و وزیر توانمندش، مرحوم قائممقام، نیست، ولی بههرحال ارتش که قبل از آغاز صدارت میرزاتقیخان فراهانی در ایران پا گرفت، ارتشی نبود که بتواند به طور تمام و کمال از مرزهای کشور و منافع ملی پاسداری کند. به همین علت میرزاتقیخان به محض اینکه بر مسند صدارت جلوس کرد، اصلاح در ساختار حقوقی ارتش را امری ناگزیر دانست، چراکه معتقد بود ارتش روح کشور است و اگر مملکتی بخواهد نیرومند شود، باید ارتش کارآمدی داشته باشد. امیری که اصولا بر کوتاه کردن و ریختن الفاظ زیاد، چه در نوشتن و چه در صحبت، اصرار میکرد، بیشتر وقت خود را صرف ارتش و موسسات لشکری میکرد و در این باره، آنی غافل نمیگشت. چنانکه از نظر مراقبت کامل اغلب روزها صبح زود به سربازخانهها میرفت و اسلحه و مهمات سربازان و افسران را بازدید میکرد و از حقوق آنها و اینکه آیا در موعد مقرر آن را دریافت کردهاند یا نه، خبردار میشد (مکی، حسین، زندگانی میرزاتقیخان امیرکبیر، ص۱۲۸) . اصلاحات در ساختار حقوقی امیرکبیر دامنه گستردهیی داشت و با حیات سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و نظامی ایران پیوند عمیق برقرار میکند اما آنچه بیشتر و پر رنگتر است اقدامات وی در زمینه نظم و نظمیه است.
میرزا تقیخان فراهانی در راستای حفظ نظم عمومی در شهر دست به اقدامات موثری زد. وی دستور داد چهل قراولخانه در نقاط سوقالجیشی تهران دایر کنند و برای هر قراولخانه ۱۲ نگهبان تعیین کرد. وضع لباس ارتش مرتب و منظم شد. به دستور وی لباس سربازان از پارچه ایرانی بود (آدمیت، فریدون؛ امیرکبیر و ایران، همان، ص ???) . امیرکبیر، مشق و دروس ارتشیان و تسلیحات آنها و برکشیدن صاحب منصبان بیطرف و نهادن شغل و سمت در مقابل افراد و حذف مشاغل بیفایده در نظام سازمانی را پایهگذاری کرد. رسم بخشیدن مناصب بیشغل را برانداخت و معیار ترفیع صاحب منصبان، شایستگی ایشان گشت (آدمیت، فریدون؛ امیرکبیر و ایران، همان، ص ۲۹۵) . همچنین برای بالابردن سطح اطلاعات نظامیان در مسائل مربوط به فنون نظامی دستور داد که کتابها و مقالات مختلف و جامعی در فنون جدید نظامی نوشته شود و در اختیار فرماندهان و افراد ارتش قرار گیرد. او در کنار این اقدامات و طرحهایی که برای مدرن کردن ساختار حقوقی ارتش داشت، فعالیتهای وسیعی را نیز در راستای ایجاد کارخانههای اسلحه و مهماتسازی و ساختن پادگانهای نظامی و قلعههای تدافعی و سنگرهای احتیاطی در سراسر کشور شروع کرد و مهماتسازی در زمان او رشد بسیاری کرد. چنانکه هر ماه در تهران هزار و در اصفهان سیصد قبضه تفنگ میساختند و توپریزی و باروتسازی تبریز -که یادگار عهد عباسمیرزا بود- دوباره رونق گرفت. در امیرآباد کارخانه مهماتسازی ساخت. وضع لباس ارتش مرتب و منظم شد و در زمان عزلش نظامیان ارتش ایران نزدیک به یکصد و پنجاههزار نفر رسیده بود و هزار توپ با گلولههایی از ۵/۱ تا ۱۲ کیلویی داشت (رضاقلی، علی ۱۳۸۲، ص۱۴۰) . اما، بدیهی است که فکر ایجاد و تاسیس دارالفنون در ایران برای امیرکبیر پس از مسافرت به روسیه و دیدن مدارس فنی و صنعتی و نظامی آنجا پیش آمد و البته نظر او هم در تاسیس چنین مدرسهیی بیشتر مدرسهیی فنی و نظامی و صنعتی بود برای رفع نیازهای نظامی و فنی کشور و شاید به تعلیم و تعلم علوم عالیه و ادبیات که آنا نمیتواند در عمل برای مردم سودمند باشد، کمتر نظر داشت و احتمالا خبر ایجاد دارالفنونی در استانبول که به سال ۱۲۶۳ اتفاق افتاد، نیز در این اقدام او بیتاثیر نبوده است (اقبال آشتیانی، عباس ۱۳۵۵، ص۱۵۷).
حال با چشماندازی که در بالا از دغدغهها و اقدامات عباس میرزا و امیرکبیر ترسیم شد، به نظر میرسد کارگزاران حکومتی و نخبگان دولتی نیاز به برنامههای اصلاحات حقوقی در ایران را در عرصه نظامی و امنیتی تشخیص داده بودند و علت عقبماندگی کشور و قدرتمندی بیگانگان را ناتوانی کشور در حوزه نظامی میدانستند. آشکار شدن ضعف شدید قوای نظامی ایران در رویارویی با روسیه انگیزه نیرومندی را برای کارگزاران اصلاحگری مانند عباس میرزا و امیرکبیر شکل داد که در راه برطرف ساختن کاستیهای کشور بیشتر دلنگرانی اقدام به اصلاحات در حوزه نظامی داشته باشند. مدتها پس از مرگ میرزا تقیخان فراهانی، در بسیاری از شهرها و روستاهای ایران ناامنی و قتل و غارت حکمفرما شده بود و این وضعیت در کنار متغیرهای دیگر اینبار کارگزار اصلاحگر دیگری را از درون حاکمیت به فکر اصلاحات در حوزه امنیت داخلی انداخت. در ادامه گفتمان نظامی محور اصلاحات درونحاکمیتی عباس میرزا و امیرکبیر، میرزا حسینخان سپهسالار؛ با چرخش زاویه دید نظامی به سمت داخل کشور و استخدام کنت دو منت فرت، ساماندهی نظم عمومی در شهر و تاسیس نهادی به نام «پلیس» را دنبال کرد.
ج- میرزا حسینخان سپهسالار (۱۲۶۰-۱۲۰۷)
رشد و ترقی «میرزا حسینخان سپهسالار» عمدتا مرهون توجهات خاص «امیرکبیر» بود و این هم نبود مگر به خاطر روابط خوبیکه بین امیرکبیر و «امیردیوان» وجود داشت. امیرکبیر پس از رسیدن به صدارت چهار فرزند ذکور امیردیوان را به تهران خواسته و آنها را به کارهای دولتی گماشت و میرزاحسینخان را که فرزند بزرگ امیردیوان بود، برای تحصیل به خارج از کشور اعزام کرد. از آنجا که فرد باهوشی بود با زبانهای فرانسه و عربیآشنا شد و بعد از مراجعت به کشور وکیل کارهای پدرش گشت و در وزارت امور خارجه مشغول انجام وظیفه شد. بعد از مرگ پدر، امیرکبیر وی را به دلیل اوضاع مالی بدی که داشت به کارپردازی هند اعزام کرد (اعتمادالسلطنه، محمدحسن خان ۱۳۴۹؛ صدر التواریخ، ص۲۶۳) . اقامت وی در «بمبئی» به مدت سه سال به طول انجامید و بعد از سه سال با ثروت فراوانی به ایران مراجعت کرد و در سال ۱۲۷۱هـ . ق. یعنی در زمان صدارت «میرزا آقاخان نوری» با سمت «جنرال قنسولی» عازم ماموریت به تفلیس شد. در سال ۱۲۷۵ هـ . ق. به سمت «وزیر مختاری» ایران در اسلامبول انتخاب شد. در سال ۱۲۸۰ هـ . ق. موقتا از استامبول به تهران فراخوانده شد و یکی از اجزای اجرایی «دارالشورای» دولتی شد و مجددا به اسلامبول بازگشت. در سال ۱۲۸۵ هـ . ق. یعنی ده سال بعد از اشتغال به سمت «جنرال قنسولی» در استامبول به تهران احضار و از درجه «وزیر مختاری» و «ایلچیگری» مخصوص به مقام سفارت کبری نائل آمد و مجددا به استامبول رفت و مدت دو سال در این سمت مشغول انجام وظیفه بود، تا اینکه در سال ۱۲۸۷ هـ . ق. ترتیب عزیمت «ناصرالدین شاه» به عتبات عالیات را فراهم ساخت.
بعد از این مسافرت بود که خدمات وی در بغداد و عتبات و خارج از کشور موافق طبع ناصرالدین شاه قرار گرفت و شاه او را با خود به تهران آورده، ابتدا «وزارت عدلیه» و «وزارت وظایف و اوقاف» و سپس در سال ۱۲۸۸ هـ . ق. به لقب «سپهسالاری اعظم» مفتخر شد و همچنین سمت «سرداری کل سپاه ایران» به وی واگذار شد. او همچنین در این سال جزو اعضای «دارالشورای کبری» در آمد (محمود، محمود؛ صص ۹۰۸ ۹۰۹) . هنگامی که «مشیرالدوله» مقدمات سفر ناصرالدین شاه به عتبات عالیات را فراهم کرد به دستور شاه از استامبول عازم بغداد شد.
بعد از زیارت عتبات ناصرالدین شاه وی را از رفتن به استامبول باز داشته، با خود به ایران آورد و پس از چندی وی را به عضویت «دارالشورای کبری» انتخاب کرد و مدتی نگذشت که شاه جهت سر و سامان دادن به اوضاع سپاهیان ایران مشیرالدوله را به «وزارت اعظم عساکر» منصوب و لقب سپهسالاری را به وی اعطا کرد. وی یک ماه و نیم بعد، در ۲۹ شعبان سال ۱۲۸۸هـ . ق. از طرف ناصرالدین شاه به صدراعظمی انتخاب شد (محمود، محمود، همان، ص ۹۱۶.) شاه که از سال ۱۸۵۸ کوشش ناموفقی برای حکومت بدون رییس الوزرا کرده بود، میرزا حسینخان را به سمت صدر اعظمی منصوب و حمایت خود را از برنامههای اصلاحی او اعلام کرد (کدی، نیکی، همان، ص ۲۳۷) . میرزا حسینخان که در اثر تجربیات خود در هند و روسیه از هر نظر آماده اصلاحات و مدرنسازی شده بود، با مشاهده آنچه در امپراتوری عثمانی میگذشت، بیش از پیش مشتاق اصلاحات شد. به نظر میرسید که او حداقل تحت تاثیر دو متفکر اصلاحطلب نیز قرار گرفته بود که عبارت بودند از میرزا فتحعلیخان آخوندزاده که در تفلیس با او آشنا شده بود و ملکمخان، ایرانی ارمنی که در استامبول با او ملاقات کرد (کدی، نیکی؛ همان، ص ۲۳۵) اما مسلم است ملاحظات و مشاهدات دانشجویان اعزامی به اروپا و نشر اندیشههای نو در در تحول فکری و اجتماعی جامعه ایران بیتاثیر نبوده و رفت و آمدهای مکرر ایرانیان اعم از دیپلمات، بازرگان، جهانگرد، محصل و غیره به اروپا و حتی کشورهای مجاور به ویژه روسیه و عثمانی در تقویت خیال تاسیس پلیس در تهران به سبک کشورهای اروپایی موثر افتاده و همین اندیشهها و القائات همراه با آمدن اتباع بیگانه به ایران و اقامت آنان در پایتخت و نیز گسترش شهر تهران فکر ایجاد پلیس منظم را در ذهن ناصرالدین شاه پرورانیده است (سیفی تفرشی، مرتضی، همان، ص۲۷۷)
اصلاح قشون و امور نظامی و تامین امنیت بخشی از روند اصلاحگری بود که بدون همراهی شاه نمیتوانست پا بگیرد و جریان یابد. به همین دلیل، اصلاحگران عصر قجری چارهیی جز متقاعد کردن شاه به انجام برخی اصلاحات و بهره مندی از تجربه اروپاییان نمیدیدند. شاه باید پیشرفت را به عینه میدید. اصلاحات درون حاکمیتی توسط این کارگزاران در بستری حقوقی اما با مشورت و پشت پردگی چهرههای دیگری از اصلاحطلبان برون حاکمیتی قابل تحقق بود و این اتفاق در دوره قاجار شکل گرفت و توانست دغدغه حاکمیت را بدل به دغدغه حکمرانی کند و در حکمرانی بتواند اصلاحات ساختاری و نهادی حقوقی رابه سرانجام برساند.
منابع در دفتر روزنامه موجود است.
فرشاد اسماعیلی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست