سه شنبه, ۱۸ دی, ۱۴۰۳ / 7 January, 2025
مجله ویستا

شمشیر دو لبه انتخابات به سود اوباما


شمشیر دو لبه انتخابات به سود اوباما

انتخابات ریاست جمهوری آمریکا امروز برگزار خواهد شد این رویداد برای جهان و البته خود آمریکا از اهمیت بسزایی برخوردار است

انتخابات ریاست‌جمهوری آمریکا امروز برگزار خواهد شد. این رویداد برای جهان و البته خود آمریکا از اهمیت بسزایی برخوردار است.

شاید از بزرگ‌ترین نگرانی‌های اساسی آمریکا، رشد بخش اقتصادی و اشتغال‌زایی برای مردم این کشور باشد که از این حیث هر دو نامزد انتخاباتی برنامه‌هایی در دستور کار خود قرار داده‌اند که در مقالات متعدد به آنها اشاره شده است، از جمله برنامه‌های مشترک آنها در زمینه افزایش هزینه‌های منجر به کسری بودجه و نیز افزایش کنترل دولت فدرال بر بهداشت و درمان. اما در کنار تمام آنها آنچه رفتار انتخاباتی مردم آمریکا را شکل می‌دهد صرفا مسائل اقتصادی و اجتماعی را شامل نمی‌شود، بلکه سیاست‌های خارجی و وجه جهانی آمریکا از دید انظار عمومی نیز در تصمیم‌گیری مردم همواره نقش بسزایی داشته است.

در واقع نباید چشم بر این حقیقت بست که در دنیای واقع تفاوت چندانی میان رییس‌جمهور دموکرات یا جمهوری‌خواه در حوزه مسائل سیاسی وجود ندارد و نقطه عطف ماجرا میثاق مشترکی به نام منافع ملی، میان همه آنها است. هرچند اوباما با شعار تغییر به قدرت رسید، اما سیاست‌های داخلی و خارجی او عملا به نوعی تداوم سیاست‌های جورج بوش بوده و حتی میت رامنی هم در برخی اظهارات خود از سیاست‌ها، اقدامات و ابتکارات سیاست خارجی اوباما استقبال و تمجید کرده است. اوباما حتی به افراطی‌ترین قدرت اجرایی دوره بوش یعنی اجازه بازداشت شهروندان آمریکایی به صورت نامحدود و بدون اتهام، رسمیت داده است و همچنین در حوزه آزادی‌های مدنی و جنگ پیشگیرانه به هدف برانگیختن انقلاب دموکراتیک در خارج کشور، نظارت (جاسوسی) بدون مجوز، بازداشت‌های غیرقانونی، افزایش اعتبارات کاهنده و برقراری ارتباط میان کاخ سفید و وال استریت، اوباما دکترین جورج بوش را در پیش گرفته است.

با وجود تمام تشابهات همچنان میان این دو حزب اختلاف نظر اندکی وجود دارد که خاستگاه این اختلافات تا حدی به فلسفه سیاسی و نوع نگرش این دو حزب به مقوله‌های قدرت، منافع و اخلاق سیاسی باز می‌گردد. جمهوری خواهان بیشتر به راه‌هایی که زود به جواب می‌رسد توجه دارند که اولین گزینه به کارگیری قدرت و قوه قهریه است. آمریکا مثلا در سال‌های ۱۹۹۰ در یک شرایط منحصر به‌فرد تاریخی قرار داشت و نقش رهبری آن نه‌تنها به‌عنوان یک حقیقت، بلکه منطقی ارزیابی می‌شد. موضع رامنی در سیاست خارجی هم بیشتر بر مبنای چنین برداشتی است، وی از حامیان جورج بوش بوده و از ادعای ابرقدرتی و هژمونی آمریکا دفاع می‌کند.

اما در طرف دیگر، اوباما، اولین رییس‌جمهوری رنگین پوست آمریکا که با شعار بازگرداندن صلح و آرامش به کاخ سفید راه یافت و اندکی بعد مفتخر به دریافت جایزه صلح نوبل شد، اولویت او ترمیم چهره آمریکای دوران بوش بود و پس از وی موجب بهبود جایگاه آمریکا در سطح جهان شده است. وی همچنین از الگوهای مبتنی بر چندجانبه‌گرایی راهبردی و متقاعدسازی قدرت‌های بزرگ و کشورهای منطقه‌ای از طریق سازوکارهای دیپلماتیک بهره می‌برد. در نگاه عمومی مردم و جامعه آمریکا و حتی برخی از مردم جهان او دارای عملکرد مثبت و روشن تری نسبت به دوره بوش بوده است؛ زیرا وی امنیت ملی آمریکا را در عرصه جهانی ارتقا داده است. پروژه مبارزه با تروریسم را حتی بیشتر از دولت بوش دنبال کرده و با کشتن بن لادن و استفاده از هواپیماهای بدون سرنشین در پاکستان، افغانستان، یمن و سومالی که در تاریخ مداخلات نظامی آمریکا کم نظیر بوده فعالیت بیشتری در این زمینه نشان داده است و همچنین ظرفیت اوباما در ایجاد اجماع جهانی قابل توجه بوده است.

اما از نظر ویژگی‌های شخصیتی کارنامه سه ساله اوباما او را به عنوان فردی خونسرد، برنامه ریز، منعطف و از نظر اجرایی در مجموع میانه نشان داده است. او ظرفیت و توانایی ارتباط با مردم عادی آمریکا را داشته و برای بسیاری از اقشار فرودست اجتماعی، طبقات متوسط و جمعیت قابل توجه مهاجران، شخصیتی قابل درک بوده و بر همین منوال با گرایش‌های تند و رادیکال نژادپرستی، نخبه گرا و انحصارطلب در تضاد قرار می‌گیرد.

اما رامنی از این حیث در نقطه مقابل اوباما قرار دارد. او از خانواده‌ای برجسته و نخبه برآمده، به علاوه او در زندگی اقتصادی موفق بوده و توانسته به عنوان یک شخصیت ثروتمند در جامعه آمریکا بدرخشد. این عوامل او را جزو گروهی قرار داده است که اقتصاد آزاد و سرمایه‌داری را در اولویت می‌داند و از همین رو جامعه آمریکا نمی‌توانند زیاد با آن ارتباط برقرار کرده و به نوعی پس از به وجود آمدن مصا‌ئب اقتصادی که در سال ۲۰۰۸ در دوره یک جمهوری خواه (جورج بوش) شروع شد، مردم اعتماد و رغبت زیادی به نماینده این تفکر ندارند. در مجموع باید گفت بر خلاف اوباما که با اقشار عادی و متوسط جامعه توان ارتباط دارد وی کمتر توانسته با طبقه متوسط و پایین جامعه ارتباط برقرار کند و لحن صحبت وی نیز بر خلاف اوباما از خونسردی کافی و ظرفیت ارتباطی با همه اقشار جامعه آمریکا برخوردار نیست. اما درجه و شدت مسائل مذهبی در خانواده و شخص رامنی بیشتر از اوباما به نظر می‌رسد. میت رامنی در مقایسه با اوباما با بخش خاصی از جامعه آمریکا امکان ارتباط دارد. از این جهت انعکاس نحوه شخصیت هر دوی آنها در ارتباطات سیاسی و اجتماعی واپسین روزهای پیش از انتخابات حائز اهمیت است.

از منظر سیاسی بسیاری منتظرند تا پاسخی برای سوالات فراوان خود پیدا کنند از جمله آنکه در این رقابت حزبی چه گروهی در نهایت برنده خواهد شد، اگر به‌عنوان مثال حزب جمهوری‌خواه برنده شود برای بار چندم است و آیا این یک رکورد جدید در تاریخ سیاسی آمریکا خواهد بود یا خیر یا اگر حزب دموکرات برنده انتخابات شود سلطه دو دوره حزب رقیب بر کاخ سفید به پایان خواهد رسید و به همین تناسب طرفداران حزب دموکرات در دیگر نقاط جهان شانس موفقیت بیشتری را به‌دست خواهند آورد و...

اما با بررسی سوابق انتخابات در جهان غرب و به‌ویژه آمریکا به این نتیجه می‌رسیم که آنچه در انتخابات آن کشورها به معرض همه پرسی گذاشته می‌شود برنامه‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی است و نه گرایشات سمتی و شخصی و... در واقع باید به یاد داشت که در این جوامع به افراد رای نمی‌دهند، بلکه به برنامه‌ها رای می‌دهند.

همچنین درکنار همه گفته‌ها، آنچه از اهمیت بالایی برخوردار است، بررسی رفتار انتخاباتی مردم آمریکا در دوره‌های پیشین است که گویای اقبال عمومی به انتخاب کاندیدایی است که در دوره قبل نیز بر مسند کار بوده. به این مضمون که آنها به دلایل منطقی، همچون شناخت از نوع برنامه‌های او و آشنایی او با روندها و از همه مهم‌تر، سپردن فرصتی دوباره به او برای به سرانجام رساندن اهدافش، تا حد بسیاری تمایل به انتخاب رییس‌جمهور حاضر برای دور بعدی دارند.

بهزاد رادنسب

بابک عسگری