پنجشنبه, ۴ بهمن, ۱۴۰۳ / 23 January, 2025
تلاشی که به بار نشست و رنجی که همچنان باقیست
بار دیگر موضوع خشونت علیه زنان و تبعات زیانبار آن در جوامع انسانی مورد بحث فراگیر رسانهای قرار گرفته است. حرکتهای اعتراضی، سخنرانیها، میتینگها و آکسیونهای فراوانی در سطح جهانی برگزار شدهاند. فریادهای اعتراض، تلاشهای بی وقفه مردان و زنان آزاده و پیشرو را شاهد بودهایم که علیه این بربریت و نامردمی نسبت به نیمه جامعه انسانی یعنی زنان سازماندهی شده بودند.
خاطره این روز به جنایت بزرگی برمیگردد که آمران سرویسهای امنیتی دیکتاتوری «تروخیلو» در جمهوری دومینیکن، و در ٢٥ نوامبر سال ١٩٦٠ مرتکب شدند. این جانیان در آنروز سه خواهر مبارز را، خواهران میرابل(پاتریشا، مینروا و ترزا از اعضا۶۵۱۵۲; جنبش رهائی بخش ١٤ ژوئن) را در راه بازگشت از زندان و پس از دیدار با شوهران در بندشان، که خود از رهبران حزب سوسیالیست خلقی و جنبش رهائی بخش دومینیکن بودند، ربودند و به شیوه جنایتکاران در قتلهای زنجیرهای بطرز فجیعی دشنهآجین کردند و جسد آنان را به درهای در حومه شهر انداختند.
این روز و این جنایت خونین بر اثر تلاشهای پیگیر و همه جانبه نیروهای پیشرو جامعه و بویژه در نتیجه شرکت بی وقفه خود زنان و صفوف فشرده آنان در مبارزه علیه دیکتاتوری و بخاطر عدالت و استیفای حقوق پایمال شدهاشان به سمبل مبارزه بسیار جدی تر در این راه پر ارزش تبدیل شد. دیکتاتوری «تروخیلو» میخواست با محو فیزیکی این سه زن آزاده و مبارز و هزاران قربانی دیگر گریبان خود را از چنگ مردم حق طلب و ناراضی برهاند، نامشان را و خاطرهاشان را در عمق درهها مدفون سازد. اما جبر تاریخ به مرام دیکتاتورها نمیچرخد، بلعکس آنچه بوقوع پیوست درخشش آوازه نام این سه زن و برجسته شدن هرچه بیشتر مطالبات حق طلبانهای بود که این پیکارگران پیگیر، زندگی و هستی خود را بر آن نهاده بودند و بالاخره آنچه بوقوع پیوست نگونساری تروخیلو و ژنرالهایش در زبالهدانی تاریخ بود.
زنان مبارز و خستگی ناپذیر دومینیکن باحضور گسترده خود اجازه ندادند خون همرزمان قربانی شدهاشان همچنان پایمال چکمه دژخیمان تروخیلو بماند و بتوانند با فراغ بال از آن بگذرند. اینان با حضور و مقاومت تحسین برانگیز خود در همه عرصههای مبارزاتی همدوش مردان آزاده و پیشرو، این روز را به سمبل هرچه فشردهتر ساختن صفوف مبارزاتی و همبستگی تنگاتنگ و فزاینده و الهامگر دور جدیدی از این مبارزه مرگ و زندگی خود تبدیل ساختند. این مبارزه پس از بیست سال به بار نشست و خاطره این جنایت در گردهمآئی کنفرانس زنان قاره آمریکا و دریای کارائیب بعنوان روز جهانی مبارزه با خشونت علیه زنان بتصویب رسید. و باز هم قریب بیست سال دیگری نیز تلاش بی وقفه را میطلبید تا در بالاترین سطح جهانی، یعنی تصویب در سازمان ملل متحد به غنچه بنشیند و صدای این ناعدالتی و این بربریت یعنی خشونت علیه زن را در سراسر جهان طنینانداز نمایند.
اما این دور مبارزاتی تاریخی هنوز تا رسیدن به قلههای رهائی راه درازی را در پیش دارد. زیرا هنوز باید موانع و خاکریزهای بسیاری برداشته شوند تا بشریت از بند بندگی و خشونت رهائی یابد و پای در سپیدهدمان روشنائی تاریخ خود بگذارد.
قابل ذکر است که خشونت علیه زنان خلقالساعه نیست و کار یک امروز و فردائی نبوده است، پیشینه بسیار سخت و طاقتفرسائی را یدک میکشد و تاریخ هزاران سالهای را بدنبال دارد. ریشههای این میکروب جانسخت برمیگردد به آنروزهائی که تخم حرص و آز مالکیت در جان جامعه فشانده شد، به آنروزهائی که انسان بخاطر سود بیشتر یوغ اسارت و بندگی را به گردن همنوع خود انداخت. از مبدا این بیگانه شدن انسان از خود، خشونت علیه زن نیز به بخشی از این ساختار زورمدار تبدیل شد و در جامعه سایهگستر گردید. تا فرمانروائی و فرمانبرداری، تا سروری و بندگی مستدام بماند. خشونت علیه زن همچون بخشی از این خشونت مرگبار عمومی و جاری شده در جامعه است، بلکه بخش افزونتر آن.
طبیعت سرکش و بی بندوبار این مالکیت و این خشونت دامن خانواده را نیز گرفت و نتوانست از حیطه آن بدور بماند، زیرا ابتدا به ساکن زن از دایره فعالیت اقتصادی، سیاسی و اجتماعی به حاشیه پرتاب گردید. سازماندهی اجتماعی بر پایه برتری مرد پی افکنده شد و بر این مبنا زن با کولهباری از وظایف سنگین، اما حساب ناشدنی در درون خانه به مایملک مرد فرمانروا درآمد، به عنصر و کالائی قابل خرید و فروش و معاوضه در جامعه درآمد که هیچگونه دخالتی در سرنوشت خود نمیتوانست داشته باشد. این شکاف و جدائیها هر دم فزونی گرفت و خشونتی دیگربار از آن زاده میشد.
اگر خشونت فرمانروایان برای حفظ دولت و حکومت خود توجیه و شیوهای بود برای قوام و برتری بر مردم و جامعه، یقینا خشونت علیه زن در خانواده و جامعه با همان روشها و توجیهات برای قوام سیستم مردسالارانه بر زن و خانواده و جامعه بود. این «اشتراک منافع» روند طولانی تولید و بازتولید آنرا به گردش درآورده است. میبینیم که شیوههای توجیه خشونت و بازسازی آن نیز یکسان است. اگر فرمانروایان و حاکمان به هر دری میزنند و از هر شیوهای برای اعمال و توجیه برتری خود به انواع دسایس، فریبکاری، زور و زر و دروغبافی متوسل میشوند، اگر خشونت فیزیکی تا نصایح مذهبی و آسمانی، تا افسانه و اسطوره و «اندیشه» را به یاری طلبیدهاند، در عرصه خانواده نیز برای توجیه و اعمال انواع خشونت علیه زن به همه این مستمسکات، از زور و جنایتبارهگی تا مظلوم نمائی و پناه بردن به آسمانها، تا به یاری گرفتن قلمها و «اندیشه»های مزدور و بیمار دست میازند و آنرا «قانونییت» میبخشند.
در این خصوص البته مذهب در انواع شکلهای آن و با درجات مختلف شدت و ضعف خود و در ضمن همه رنگ عوض کردنها و ریاکاریها نقش اساسی و بسیار زیانباری را در توجیه، ابقا و تداوم این بیماری مهلک اجتماعی داشته است. بزرگترین توجیهگر خشونت علیه زن و تئوریسین نقش درجه دومی زن در جامعه است. این اهرم واپسگرا هر کجا افسار قدرتی در دست داشته است با تمام توش و توان جهنمی و ضد انسانی خود آن اندیشه غیر انسانی خشونت علیه تمامیت جامعه و بویژه زن را به شدیدترین نوع به اجرا درآورده است. نمونههای حاکمیت خونین و خشن کلیسائی در طی صدها سال، حاکمیت طالبانی و انواع رژیمهای دیگری از این دست در وجوهات مختلفه بشیوه بسیار بارزی وضعیت وخیم زنان در این جوامع از سویی و کنه اندیشه ضد مردمی این منش و تفکر از سویی دیگر را بنمایش میگذارند.
اینگونه در طول این هزاران سال و در طی این روند دردناک، طولانی و تاریخی بنای فرهنگ، عادت و سنن ریشهداری شکل گرفته است که خشونت و اشکال متنوع آن، ازجمله خشونت علیه زنان در آن عمیقا ریشه دوانیده است. و با جان سختی به دوبارهسازی و بازتولید خود مشغول است. رهائی کامل از آن کاری است دشوار و طاقت فرسا اما شدنی، زیرا که این یک نیاز تاریخی و انسانی است. این مستلزم دیگرگونسازی بنیادی جامعه است، مستلزم بازسازی و سازماندهی اجتماعی جامعه بر مبنای عدالت و سوسیالیسم است. مستلزم کوشش و تلاش پیگیر، رسوخ اندیشههای انقلابی و پیشرو و آگاهی بخش در اعماق جامعه است و این خود نیز کار آگاهانه و تعطیل ناشدنی کار و پیکار انسانهای آگاه و پیشرو در جامعه را میطلبد. شکل گیری آگاهانه این مبارزه برحق به میزان پرمایگی و استخوانداری افکار عدالتخواهانه سوسیالیسیتی مبنی بر ایجاد جامعهای عاری از ستم و استثمار و بازتولید آن برمیگردد. درخت بارور این تلاش و کوششها بهر میزانی که بیشتر ریشه بدواند و شاخ و برگ آن افزودهتر میگردد، بیگمان آزاد بودن بیشتر سایهگستر خواهد شد و جهش بزرگتری بسوی رهائی همیشگی خواهد بود. درست بر همین مبناست که گفته شده است « میزان آزاد بودن هر جامعه بسته به رها بودگی زن از قید و بندهای ستم مردسالارانه است»
درست است که امروز در هزاره سوم هنوز شاهد فجایع و خشونتهای بسیاری در ابعاد و اشکال مختلف در عرصههای گوناگون اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی آن هستیم. این نشان از جان سختی و دیرپائی این فرهنگ منحط مردسالارانه و خوشونتبار دارد. این بدین معنا نیست که تلاش تاریخی و پر رنج بشریت مترقی به عبث درجا زده باشد. ما باید سیرگرایش رو بجلو در ابعاد کلی آنرا بنگریم، آنگاه خواهیم دید که این کار و پیکار بی وقفه چه دستاوردهای عظیمی و چه گهرهای گرانبهائی را در صدف خویش پرورانیده است. آنگاه خواهیم دید که بشریت مترقی و پیشرو بخاطر آزاد کردن جامعه از چنگال بیعدالتی و ستم و خشونت چه خرسنگهای عبوس و گرانوزنی را از سر راه روند دشوار و طولانی تکامل اجتماعی برداشته است و تا کنون چه دستاوردهای بسیار پراهمیتی را بدست آورده است. در اینصورت است که توقعات و نیازها در جای واقعی خود قرار خواهند گرفت و آنگاه امیدهای خفته و دلهای مایوس جان میگیرند و در راه برکندن این وحشیگریهای کراهتآور تاریخی که علیه زن و جامعه انسانی جاری است، آستینها را بیش از پیش بالا خواهند زد.
تمام دادههای تاریخی و تجربه عملی این پیکار به ما میآموزد که سرنوشت این جنبش عظیم رهائی زن از قید و بند خشونت و مردسالاری با مجموعه جنبش عظیمتر انسانی، بخاطر عدالت و برابری پیوندی ناگسستنی دارد. امروز بیش از هر زمان دیگر سرنوشت این دو جنبش همزاد بهم گرهخورده است. تنها جنبش عمومی سوسیالیستی است که پیوسته و پیگیر جنبش دموکراتیک و انقلابی زنان را مورد حمایت واقعی و عملی خود قرار داده است. این نه یک ادعا، بلکه یک تجربه و آزموده تاریخی است. باید این تجربه را هرچه بیشتر غنا بخشید. این ممکن نمیشود مگر با هرچه فشردهتر ساختن همه این نیروها و «یک کاسه»شدن هرچه بیشتر انرژیهای دموکراتیک و انقلابی موجود، تا هرچه توفندهتر راه روبجلو را پی بگیرند. در این خصوص جنبش دمکراتیک و انقلابی زنان در ایران تجربه بسیار غنی و موفقی را پشت سر نهاده است. پیوند تنگاتنگ این جنبش با حرکت عمومی سوسیالیستی و پیشڕو جامعه ثمرات پربار و دستاوردهای گرانبهائی را در پی داشته است. باید بیش از پیش آنرا پاس داشت و در جهت هرچه بیشتر فشردهتر ساختن این تباین و این هم سرنوشتی و این یکبودهگی گام برداشت.
فراموش نکنیم که مقوله جنبش زنان و ضرورت دفاع و سازماندادن آن برای اولین بار در ایران توسط «حزب کمونیست ایران» قریب نه دهه قبل وارد ادبیات سیاسی جامعه ایران شد. اولین تجمع زنان در هشت مارس (١٣٠١) در شهر رشت و توسط این حزب برگزار گردید و همین کمونیستها بودند که برای اولین بار در تاریخ این جامعه اقدام به نشر نشریات ویژه زنان و سازماندادن اولین تجمعات و انجمنهای زنان یا به تعبیر آنزمان «نسوان= فراموش شدهگان» کردند. فراموش نکنیم که تمام نیروهای پیشرو و انقلابی جامعهی ما در کردستان نیز نقش بسیار بسزائی را در شکستن تابوی ارتجاع و اندیشه فرودستگی زنان ایفا کردند و گامهای بسیار جدی و عملی را برای به میدان کشانیدن زنان و حمایت از آنان در همه عرصههای اجتماعی سیاسی و فرهنگی و همچنین سازماندهی آنان برداشتند.
امروز باید این تجارب موفق را بیشتر غنا بخشید، باید تصوری روشن از وظایف، خواستها، نیازها و اولویتها را داشت و برای رسیدن به آن پا بمیدان عمل گذاشت و از همه امکانات برای رسوخ دادن اندیشههای انقلابی در میان زیرینترین لایههای اجتماعی تلاش نمود. این جنبش عظیم انسانی تنها با نیروی متراکم شده و آگاه میتواند مسولیت سنگین رها ساختن جامعه از قید خشونت و بی عدالتی را گام به گام به انجام برساند. این آگاهی را باید به هر طریق ممکن، با بهرهگیری از دانش و تجربه و شم تیز سازماندهی، همراه با ابتکار عمل و هنر خلاقیت در بکارگیری شیوههای گوناگون به جامعه رسوخ داد. تنها راه رهائی جامعه از این دروازه میگذرد.
ناصر امین نژاد
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست