دوشنبه, ۲۲ بهمن, ۱۴۰۳ / 10 February, 2025
زن در نگاه امام علی ع
![زن در نگاه امام علی ع](/web/imgs/16/152/2wtu81.jpeg)
موضوع «زن» و چگونگی نگاه اسلام به او یکی از مهمترین و بحث برانگیزترین حوزههای اندیشه اسلامی است . منتقدان اسلام همواره نوع تعاملی را که در سنت جوامع اسلامی و برخی متون میراث اسلامی با زن شده است ، دست مایه خردهگیری بر اسلام قرار دادهاند و نتیجه گرفتهاند که وضعیت واقعی زنان در جوامع اسلامی همان چیزی است که از متون مقدس برمیآید . یعنی آموزههای دینی و مقدس به زن نگاهی پستانگارانه دارد و او را موجودی درجه دو میداند که در عقل و شخصیت و ایمان و دیگر تواناییهای فردی به پای مرد نتواند رسید .
نتیجه یاد شده برآمده از آراء و نگرشهای سطحیای است که اصول قطعی و صریح قرآن کریم را نادیده گرفته و ظاهر برخی روایات را - که غالب آن مشکوک و نامطمئن و یا ناظر به شرایط و اوضاع ویژهای است - مبنا قرار دادهاند .
در این مقال برآنیم تا پس از مروری اجمالی به جایگاه زن در قرآن کریم به بررسی عمدهترین سخنانی که از امیرمؤمنان علی علیهالسلام درباره زنان نقل شده است بپردازیم و این روایات را با دو میزان قرآن و شرایط و اوضاع و قراین زمان صدور ارزیابی کنیم .
● جایگاه زن در قرآن
در بسیاری از آیات قرآن کریم بر برخورداری زن از جایگاه انسانی شایسته در عرصه خانواده و جامعه انسانی تأکید شده است .
برخلاف آنچه که در برخی کتابهای مذهبی آمده است ، زن عنصر گناه نیست و خروج آدم از بهشت به وسوسه همسرش حوا نبوده است . قرآن به صراحت آدم را وسوسه شده شیطان میداند : «فَوَسْوَسَ إِلَّیْهِ الشَّیْطَانُ قَالَ یَاآدَمُ هَلْ أَدُلُّکَ عَلَی شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْکٍ لاَّ یَبْلَی»«پس شیطان او را وسوسه کرد ، گفت : ای آدم ، آیا تو را به درخت جاودانگی و مُلکی که زایل نمیشود راه نمایم ؟«(طه ، ۱۲۰)
قرآن سرشت و نفس انسانی را واحد و زن و مرد را دارای سرشت و نفسی یگانه میداند :
«یَا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذِی خَلَقَکُم مِن نَفْسٍ وَاحِدَةٍ وَخَلَقَ مِنْهَا زَوْجَهَا وَبَثَّ مِنْهُمَا رِجَالاً کَثِیراً وَنِسَاءً» «ای مردم از پروردگارتان که شما را از «نفس واحدی» آفرید و جفتش را [نیز] از او آفرید ، و از آن دو مردان و زنان بسیاری پراکنده کرد ، پروا دارید .» (نساء ، ۱)
قرآن ایمان و عمل صالح زن و مرد را یکسان ، سزاوار پاداش میداند : «وَمَن یَعْمَلْ مِنَ الصَّالِحَاتِ مِن ذَکَرٍ أَوْ أُنْثَی وَهُوَ مُؤْمِنٌ فَأُولئِکَ یَدْخُلُونَ الْجَنَّةَ وَلاَ یُظْلَمُونَ نَقِیراً» «و کسانی که کارهای شایسته کنند - چه مرد باشند چه زن - در حالی که مؤمن باشند ، آنان داخل بهشت میشوند و به قدر گودی پشت هسته خرمایی مورد ستم قرار نمیگیرند .» (نساء ، ۱۲۴)
زن در پذیرش ارزشهای معنوی و پاداش الهی با مرد برابر است : «إِنَّ الْمُسْلِمِینَ وَالْمُسْلِمَاتِ وَالْمُؤْمِنِینَ وَالْمُؤْمِنَاتِ وَالْقَانِتِینَ وَالْقَانِتَاتِ وَالصَّادِقِینَ وَالصَّادِقَاتِ وَالصَّابِرِینَ وَالصَّابِرَاتِ وَالْخَاشِعِینَ وَالْخَاشِعَاتِ وَالْمُتَصَدِّقِینَ وَالْمُتَصَدِّقَاتِ وَالصَّائِمِینَ وَالصَّائِمَاتِ وَالْحَافِظِینَ فُرُوجَهُمْ وَالْحَافِظَاتِ وَالذَّاکِرِینَ اللَّهَ کَثِیراً وَالذَّاکِرَاتِ أَعَدَّ اللَّهُ لَهُم مَّغْفِرَةً وَأَجْراً عَظِیماً»«مردان و زنان مسلمان ، و مردان و زنان با ایمان ، و مردان و زنان عبادتپیشه ، و مردان و زنان راستگو ، و مردان و زنان شکیبا ، و مردان و زنان پاکدامن و مردان و زنانی که خدا را فراوان یاد میکنند ، خدا برای [همه] آنان آمرزش و پاداشی بزرگ فراهم ساخته است .» (احزاب ، ۳۵)
در برخی آیات قرآن ، زن - در نقش مادر - مورد احترام و تکریم ویژه قرار گرفته است : «وَوَصَّیْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَیْهِ إِحْسَاناً حَمَلَتْهُ أُمُّهُ کُرْهاً وَوَضَعَتْهُ کُرْهاً . . .» «انسان را نسبت به پدر و مادرش به احسان سفارش کردیم . مادرش با تحمل رنج به او باردار شد و با تحمل رنج او را به دنیا آورد . . . .» (احقاف ، ۱۵)
قرآن رابطه زن و مرد را براساس حق و تکلیف متقابل میداند : «وَلَهُنَّ مِثْلُ الَّذِی عَلَیْهِنَّ بِالْمَعْرُوفِ»«و مانند همان [وظایفی] که برعهده زنان است ، به طور شایسته ، به نفع آنان [برعهده مردان] است . (بقره ، ۲۲۸)
آیات فوق تصویری کلی از سیمای زن در جهانبینی اسلام ارائه میدهد . اکنون به سراغ نهجالبلاغه میرویم که پس از قرآن دومین کتاب مذهبی شیعیان است و محتوای آن گزیدهای از سخنان امیرمؤمنان علی بن ابیطالب علیهالسلام .
● زن در نهج البلاغه
امام در ضمن خطبهای که در مسیر حرکت به سوی اصحاب جمل ایراد کرد میگوید : «انّ البهائم همّها بطنها و ان السباع همّها العدوان علی غیرها و انّ النساء همُّهنّ زینة الحیاة الدنیا و الفساد فیها ، انّ المؤمنین مستکینون ، انّ المؤمنین مشفقون ، انّ المؤمنین خائفون .» (خطبه ۱۵۱ ، ص۲۷۹) «به راستی که همه کوشش چهارپایان شکمشان است و همه کوشش درندگان تجاوز و تعدی به غیر خودشان و همه کوشش زنان چیزهایی است که زندگی دنیا را زینت میبخشد و کوشش دیگر آنان ایجاد فساد در دنیا است . همانا مردمان مؤمن [در برابر خدا [خاضع و فروتن هستند . همانا افراد مؤمن پرهیزگار (یا مهربان)اند . همانا مردمان با ایمان از خدا بیمناکاند .»
ابن ابی الحدید به درستی اشاره میکند که در باطن این سخن کنایهای نسبت به سران جمل نهفته است .
علامه شوشتری در تفسیر این خطبه به دو صفت شهوت و غضب که در چارپایان و درندگان وجود دارد توجه میدهد . وی بر آن است که منظور امام از چهارپایان و درندگان ، اشاره به طلحه و زبیر است که همه کوشششان تجاوز و تعدی به غیر خودشان است و آنجا که میگوید همه کوشش زنان چیزهایی است که زندگی دنیا را زینت میبخشد و . . . ، اشاره به عایشه است .
بسیار شگفتآور است که علامه شوشتری با این که اشاره امام را متوجه ، طلحه و زبیر و عایشه میداند بر آن است که اگرچه مراد امام از کلمه زنان ، شخص عایشه است ، اما کلامش عام و فراگیر است . وی سپس مثالها و روایاتی را برای اثبات این که زن منبع شرّ و فساد فریبکاری است ، ذکر میکند ، اما به روایات و حکایاتی که دلالت به تسلط شهوت و غضب بر مردان میکند و به جنگهای فراوانی که در نتیجه غلبه این دو عنصر بر مردان در گرفته است ، اشارهای نمیکند .
اما دکتر نجوی جواد معتقد است ادعای این که امام علی علیهالسلام ، زن را به سبب اهتمام به زیور و زینت نکوهیده است ، به چند دلیل دور از فضای تاریخی و مضمونی سخن امام است :
▪ خودآرایی و اهتمام زن به زیور ، به لحاظ شرعی مستحب است و نه سزاوار نکوهش . بنابراین معقول نیست که امام علی علیهالسلام امری را که پیامبر و اهلبیت علیهمالسلام ستوده و بدان ترغیب کردهاند ، ناپسند بشمرد . نتیجه این که منظور امام ، این نیست .
▪ امام علی علیهالسلام این سخن را در ضمن خطبهای سیاسی و نظامی و در مسیر حرکت به سمت جنگ جمل بیان کرده است . بنابراین یادکرد زینت و خودآرایی زن در چنین شرایط نظامی - که سخن فرمانده باید متناسب با فضای میدان باشد - چندان معنایی ندارد .
▪ زنی که آتش جنگ جمل را برافروخت ، در پوشاندن بدن و پنهان داشتن زینت خویش مطیع امر خدا بود . از اینرو اگر روی این سخن با عایشه باشد ، به میان آمدن مسأله زینت و خودآرایی زنان توجیهی ندارد .»
نویسنده در ادامه تفسیری دیگر از سخن امام ارائه میدهد و در پایان نتیجه میگیرد که تمام سخن امام متوجه عایشه است . وی مینویسد :
امام در این خطبه به بیان نیروهایی که بر نفس بشری غلبه دارد میپردازد . این نیروها ، نیروی بهیمیت و نیروی سبعیت است . امام با ذکر دو نوع از حیوانات که بر هر کدام یکی از این نیروها غلبه دارد ، مثالی میزند تا این دو مفهوم به ذهنها نزدیکتر شود .
سپس از انسان یاد میکند که این دو غریزه بر رفتار او چیره شده و او را از راه حق منحرف و از دایره مؤمنان خارج کرده است .
غریزهای که بر چارپایان مستولی است ، غریزه اشباع گرسنگی است . این غریزه در میان انسانها ، نماد مال دوستی است . و غریزه حاکم بر درندگان غریزه تجاوز و دشمنی و نمایش قدرت است و این غریزه در نهاد انسان در شکل قدرت دوستی و به دست آوردن بزرگی و شهرت و رسیدن به اوج هرم جامعه با استفاده از هرگونه وسایل مشروع و نامشروع است .
این انسانی که غریزه مال دوستی و قدرتپرستی و مقامطلبی بر او غلبه یافته و وادار به پیمودن همه راههایش کرده است ، گاه در قالب یک زن نمود مییابد . از اینرو امام علیهالسلام نام «زنان» (نساء) را به قصد اشاره به امالمؤمنین عایشه به میان آورده است . به نظر من تمام سخن امام ، متوجه عایشه است و نه سران سهگانه جمل ، چنان که برخی شارحان نهجالبلاغه گفتهاند .
این نظر برآمده از دو گواه است :
۱) این که امالمؤمنین عایشه به تنهایی نقش رهبری و ریاست اصحاب جمل را برعهده داشت و حتی مورد اطاعت آن دو شیخ (طلحه و زبیر) هم بود .
۲) نیروی بهیمی و نیروی غضب از زیورهای زندگی دنیا است و افراطِ در تلاش برای تحقق آن دو ، به فساد و تباهی در روی زمین میانجامد . صفت سوم که در آن یاد زنان شده است زاییده صفت نخست و دوم است ، بنابراین سه صفت یاد شده ، همگی ، زنان را - و یا بهتر بگوییم عایشه امالمؤمنین - را هدفت گرفته است .
با مطالعه شخصیت عایشه میتوان به این نتیجه رسید که هر سه صفت یاد شده در کلام امام علی علیهالسلام یکجا در وی فراهم است . بلند پروازی خارقالعاده ، مقامطلبی ، تند مزاجی ، تیزهوشی ، غیرت شدید ، عصبیت و خشونت همگی در شخصیت او گرد آمده بود .
با این حال اگر بخواهیم سه صفت یاد شده را بین سران جمل توزیع کنیم ، در آن صورت نکوهش امام علیهالسلام باید شامل سران سهگانه و همه مردان و زنانی باشد که در راه آنان گام برمیدارند و تعمیم نکوهش تنها به زنان ، درست نیست .»
امام پس از جنگ جمل در بصره در ضمن خطبهای چنین میگوید : «معاشر الناس انّ النساء نواقص الایمان ، نواقص الحظوظ ، نواقص العقول . فامّا نقصان ایمانهنّ فقعودهن عن الصلاة و الصیام فی ایّام حیضهنّ . و امّا نقصان حظوظهنّ فمواریثهن علی الانصاف من مواریث الرجال و امّا نقصان عقولهنّ فشهادة امرأتین کشهادة الرجل ، فاتّقوا شرار النساء و کونوا من خیارهنّ علی حذر و لا تطیعوهن فی معروف حتی لا یطمعن فی المنکر»
«ای گروه مردمان ، همانا زنان ایمانشان ناقص ، حظّ و بهرهاشان هم ناقص ، عقلشان نیز ناقص است . اما ناقص بودن ایمانشان به این است که در روزهایی که در عادت زنانه هستند ، نماز و روزه از آنها ساقط است ، اما نقصان حظّ و بهرهاشان از این روی است که ارثی که میبرند نصف ارثی است که مردان میبرند ، اما نقص عقلشان به این است که شهادت دو زن به منزله شهادت یک مرد است . پس از زنان بد بپرهیزید و از خوبانشان نیز برحذر باشید . در انجام کاری نیک از آنها فرمان نبرید تا در فرمان بردن شما از ایشان در کاری زشت طمع نورزند .» (خطبه ۷۹ ، ص۱۲۷)
برخی مفسران نهجالبلاغه با نظر به ظاهر این فقره از خطبه و بدون توجه به شرایط سیاسیِ زمان القای این خطبه ، تعلیلهایی ارائه دادهاند که نه با صریح آیات قرآن سازگار است و نه حتی از همین بخش از خطبه برمیآید .
ابنالحدید در شرح خود میگوید : امیرالمؤمنین علیهالسلام نقصان نماز را نقصان ایمان خوانده است و این مؤید نظر اصحاب ما است که : اعمال بخشی از ایمان است و اقرار کننده به توحید و نبوت اگر عملی را ترک کند ، مؤمن نیست .
جای شگفتی است که ابن ابی الحدید به این نکته روشن و بدیهی التفات ندارد که ترک نماز از سوی زن در ایام خاص نه تنها ترک عملی واجب نیست بلکه اطاعت از فرمان خداست و خدا ، خود زن را از نماز در این مدت معاف داشته است .
علامه شوشتری هم در نهجالبلاغه به طرز شرح ابن ابی الحدید مینویسد : «اما نقصان ایمان زنان به سبب دست شستن از نماز در ایام حیض و نفاس است ، چنان که ورود به مساجد و قرائت عزائم (سورههای سجدهدار) که در کمال ایمان مدخلیت دارند ، بر آنان جایز نیست . آنان هرچند قضای روزههای از دست رفته را به جا میآورند ، اما از فضیلت ماه (رمضان) محروم میشوند . نماز از دست رفته (در ایام خاص) هم که قضا ندارد . خداوند تعالی نماز را «ایمان» نامیده است . زیرا در پاسخ مسلمانانی که پس از تغییر قبله میپرسیدند : آیا نمازهای ما بیثمر بوده است ؟ چنین میگوید : «وَمَا کَانَ اللّهُ لِیُضِیعَ إِیمَانَکُمْ» (و خداوند ایمان شما را تباه نکرده است .)»
برخی از مفسران نیز تحت تأثیر افسانههایی که در باب مکر و حیله زنان ساخته شده است ، از دادن هیچ نسبت ناروایی به جنس زن کوتاهی نکردهاند .
خویی شارح نهجالبلاغه میگوید : زن در اصل آفرینش ، دارای حیلهگری سریع ، خشم تند ، گمان فاسد و تدبیر تباه است و شجاعت و بخشندگی در آن مفقود و یا اندک است .
بحرانی ، دیگر شارح نهجالبلاغه نقص عقل زنان را به دو سبب ارجاع میدهد :
▪ سبب درونی که کم استعدادی مزاج زن و ناتوانی او از پذیرش تصرف عقل است . برخلاف مرد که مزاجش پذیرای آن است .
▪ سبب خارجی که کمی معاشرت زنان است با اهل خرد و کم کاری آنان در عادت دادن قوای حیوانی خویش به پایبندی به قوانین عقلی در تدبیر امر معاش و معاد .
شیخ محمد عبده نیز در تفسیر این خطبه به گرفتاری زن در حمل و زادن و تربیت کودک و پس از آن تدبیر امور منزل و ملازم خانه بودن او و محدودیت دایره فعالیت او اشاره میکند و میگوید : عقل زن به اندازه نیازی که زن - در دایره محدود فعالیتش - دارد ، آفریده شده است . شرع هم مطابق فطرت است و در احکام آن ، زنان نه در عبادت ، نه در شهادت و نه در میراث به پای مردان نمیرسند .
اما علامه سید محمد حسین فضلاللّه به گونهای دیگر به این نص مینگرد . وی نخست در اصل خطبه به نوعی تردید میکند و معتقد است که باید کاوش در این حدیث به اهلش واگذار شود . پاسخ تفصیلی وی چنین است : اگر این مسأله - مثلاً ناقص العقل بودن زن به طور مطلق و بدون ذکر علت بیان میشد ممکن بود از روی تعبد آن را بپذیریم ، اما هنگامی که علت این امر چنین ذکر میشود که شهادت دو زن مساوی شهادت یک مرد است ، با خود میاندیشیم که عالم شهادت (گواهی) ، عالم حس و امانت در نقل است . اما عالم عقل به تفکر و تحقیق و مطالعه امور مرتبط است . و ربطی بین عالم شهادت که عالم حس است و عالم عقل وجود ندارد . این امر را با اشارت از آیه مربوط به شهادت یک زن ، شهادت زن درمییابیم که آنجا که میگوید : «أَن تَضِلَّ إِحْدَاهُمَا فَتُذَکِّرَ إِحْدَاهُمَا الْأُخْرَی»«اگر یکی فراموش کرد ، دیگری به یادش بیاورد .» (بقره ، ۲۸۲)
شهادت یک زن شهادت زن دیگر را کامل میکند . حال چگونه ممکن است که ناقصی ، ناقص دیگری را کامل کند ؟ از اینرو ، نظر ما این است که برابر بودن شهادت دو زن با شهادت یک مرد از باب احتیاط در عدالت است نه به معنای کاستن شأن زن . وگرنه در مسأله بینهای که نیازمند دو شاهد یا چهار شاهد مرد است - مانند اثبات زنا - باید بگوییم که این امر کم شمردن ارزش و ناقص دانستن عقل مرد است ، زیرا در این امور شهادت یک مرد به تنهایی در نزد قاضی پذیرفته نیست . اما ما میگوییم که این از جهت احتیاط در عدالت است .
همچنین است مسأله ناقص دانستن ایمان زن . معنی نقصان ایمان ، سستی احساس ایمانی در زن است . در حالی که ما میدانیم که خودداری زن از به جا آوردن نماز و روزه در ایام حیض ، به جهت اطاعت از امر الهی است . و اطاعت از امر الهی از کمی ایمان نیست بلکه از زیادی ایمان است . وانگهی حتی برخی از زنان که دوست ندارند نماز و روزهاشان را ترک کنند ، قرصهای ضد بارداری مصرف میکنند تا عادت نبینند . بنابراین ، چنین چیزی از کم ایمانی نیست ، بلکه هماهنگی با شرع مقدس است . زیرا خداوند دوست دارد در اموری که حرام کرده است - همانند امور واجب - اطاعت شود .
ممکن است کسی بگوید که محرومیت زن از نماز و روزه در ایام حیض ، عملاً برای او نقص است . و ایمان او به لحاظ عملی ناقص میشود . در پاسخ او میگوییم : آیا درباره مسافر هم که نماز او در سفر ، شکسته است میگویید که ایمان او ناقص است ؟ !» درباره شخص مریض چه میگویید ؟ آیا میگویید که ایمان مریض به سبب روزه نگرفتن در ماه رمضان ناقص است ؟ !
وی در ادامه شخصیت زن را در محک قرآن کریم ، چنین ارزیابی میکند :
ما هنگامی که قرآن کریم را مطالعه میکنیم در مییابیم که خداوند سبحان ، زن و مرد را به لحاظ اعمال برابر میداند . علت این امر هم آن است که خداوند آن دو را با هم مکلف قرار داده است و اگر عقل زن کمتر از عقل مرد میبود ، عدالت حکم نمیکرد که تکلیف زن ، همانند تکلیف مرد باشد .
اما مسأله معاف بودن زن از جهاد و اموری این چنینی ، گویا به ملاحظه شرایط بدنی و جسمانی بوده باشد .
در مجموع میگوییم که در قرآن هیچ دلیلی بر برتری عقل مرد نسبت به عقل زن نداریم . بلکه برعکس ، حتی مواردی را مییابیم که دلالت بر برتری عقل زن نسبت به عقل مرد دارد ، چنان که در داستان ملکه سبا میبینیم . قرآن کریم چنین نقل میکند که او پس از مشاهده نامه سلیمان قوم خود را گرد آورد و به آنان چنین گفت : «إِنِّی أُلْقِیَ إِلَیَّ کِتَابٌ کَرِیمٌ إِنَّهُ مِن سُلَیْمَـانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ أَلاَّ تَعْلُوا عَلَیَّ وَأْتُونِی مُسْلِمِینَ قَالَتْ یَا أَیُّهَا الْمَلَؤُا أَفْتُونِی فِی أَمْرِی مَا کُنتُ قَاطِعَةً أَمْراً حَتَّی تَشْهَدُونِ»۱ «زن گفت : ای بزرگان ، نامهای گرامی به سوی من افکنده شد . نامه از سلیمان است و این است : به نام خدای بخشاینده مهربان . بر من برتری مجویید و به تسلیم نزد من بیایید .
زن گفت : ای بزرگان ، در کار من رأی بدهید ، که تا شما حاضر نباشید من هیچ کاری را فیصل نتوانم داد .»
ملکه سبا از آنان خواست تا با فکرشان او را یاری دهند ؛ اما آنان با عرض عضلات خویش او را یاری میدهند و روشن است که این کار خلاف عقل است . ملکه سبا که به تفاوت لحن نامه سلیمان با لحن پادشاهان پی برده چنین میگوید : «إِنَّ الْمُلُوکَ إِذَا دَخَلُوا قَرْیَةً أَفْسَدُوهَا وَجَعَلُوا أَعِزَّةَ أَهْلِهَا أَذِلَّةً»۲ «زن گفت : پادشاهان چون به قریهای درآیند ، تباهش میکنند و عزیزانش را ذلیل میسازند . همچنین هنگامی که نزد سلیمان رفت و سخنانش را شنید و آنگاه ایمان آورد ، گفت : همراه با سلیمان - و نه پشت سر او - به خدا ایمان آوردم : «أَسْلَمْتُ مَعَ سُلَیْمَـانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ»۳ «و اینک با سلیمان در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم .»
این نمونه که قرآن به ما عرضه میکند ، نمونه زنی است که با عقلش میاندیشد نه با عاطفهاش ، اگرچه قومی مطیع در کنار خود دارد . اما مردان قوم او با احساسات خویش میاندیشند نه با عقل خویش . بنابراین قرآن به اشاره میخواهد بگوید که ممکن است عقل زن بیشتر از عقل مرد باشد . این هم نمونهاش . نمونههای دیگر ، همسر فرعون و مریم دختر عمران علیهاالسلام است .
آیه دیگری که ممکن است حمل بر ضعف شخصیت زن شود این آیه است : «أَوَ مَن یُنَشَّأُ فِی الْحِلْیَةِ وَهُوَ فِی الْخِصَامِ غَیْرُ مُبِینٍ»۴ «آیا آن که به آرایش پرورش یافته و در هنگام جدال آشکار نمیگردد از آن خداست ؟»
این آیه از مسأله نشو و نمای دختر سخن میگوید نه از طبیعت ذات او . معمولاً طفل دختر آراسته و زینت داده میشود . گفته میشود که زن ضعیفتر از مرد است . اما قرآن از ضعف نوع انسان سخن میگوید و نه از ضعف زن : «خُلِقَ الْإِنسَانُ ضَعِیفاً»۵ «آدمی ناتوان آفریده شده است .» بنابراین چیزی به نام «ضعف زن نسبت به مرد» در قرآن کریم نداریم . وانگهی میدانیم که زن بر اثر تمرین میتواند قویتر از مرد شود .
ما معتقدیم که قرآن اساس و مبنای کار ماست و سنت ، تفصیل مجملات قرآن است . اگر بعضی از احادیث ظاهرا به گونهای دیگر گفتهاند ، باید آنها را به گونهای مطالعه کنیم که با مفاهیم قرآنی موجود در آن موضوع منافات نداشته باشد .
اما مرحوم علامه شیخ محمد مهدی شمسالدین حدیث یاد شده را بنابر نقل شریف رضی ، حدیث مرسل و براساس روایت کلینی ضعیف السند میداند و در هر دو حال بر فرض دلالتش ، حجت نمیداند . وی درباره دلالت این حدیث هم به شرایط صدور آن اشاره میکند و عوامل و مقتضیات زمانی را در آن دخیل میبیند :
«به امام نسبت داده شده است که این کلام را پس از جنگ جمل بیان کرده ، جنگی که فتح باب فتنه بین مسلمانان و شمشیرکشی آنان به روی یکدیگر و سبب کشتار جمعیتی عظیم - ۲۰ هزار نفر بنابر قولی - بوده است .
این جنگ بر اثر موضع انفعالی امالمؤمنین عایشه در برابر امیرالمؤمنین علی علیهالسلام و یاری دادن برخی صحابه که کینه علی و طمع قدرت داشتند و دور عایشه را گرفتند ، پدید آمد .
عایشه منزلتی بزرگ نزد عامه مردم داشت . زیرا همسر رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و امالمؤمنین و دختر خلیفه اول - ابوبکر - بود . این منزلت اجتماعی منشأ تأثیر بزرگی بود .
امیرالمؤمنین علیهالسلام با قرار دادن عایشه در صف سایر زنان و تصریح به این که او نسبت به دیگر زنان تمایزی ندارد که او را شایسته رهبری مردم نماید - آن هم به شیوه مصیبت باری که در پیش گرفت و به هیچ نصیحتی گوش نداد و به حکم خدا که زنان پیامبر را به نشستن در خانه دستور داد ، تن در نداد و از عاقبت فتنه نترسید - ، میخواست از منزلت او بکاهد .
امام میخواست با پرهیز از طعنه مستقیم به عایشه ، به عامه مردم بصیرت ببخشد . برای این کار از این روش که مبتنی بر ذکر احکام شرعی خاص زنان است استفاده کرد . البته این احکام خاص مقتضی نقصان در شایستگی و ویژگیهای انسانیای که او را مساوی مرد قرار میدهد ، نیست .
امام میخواست تا چشم مردم را بگشاید تا درک کنند که عایشه زنی است مانند دیگر زنان و وضع خاصی ندارد که اطاعت و انقیاد از تمایلات و مواضعش را - بیآن که به قانون یا شورا مستند باشد و در آن تنها میل و مزاج ویژهاش لحاظ شده باشد - ایجاب کند .
▪ در بخشی از وصیت امام به فرزندش حسن علیهالسلام یا فرزند دیگر محمد بن حنفیه رضیاللهعنه - بنا به تفاوت روایات - آمده است :
«ایّاک و مشاورة النساء فانّ رأیهن الی افن و عزمهنّ الی وهن . واکفف علیهن من ابصارهن بحجابک ایّاهن فانّ شدة الحجاب ابقی علیهن . و لیس خروجهنّ باشدّ من ادخالک من لا یوثق به علیهنّ ، و اذا استطعت الاّ یعرفن غیرک فافعل . و لا تملک المرأة من امرها ماجاوز نفسها ، فانّ المرأة ریحانة و لیست بقهرمانة . و لا تعد بکرامة نفسها و لا تطمعها فی ان تشفع بغیرها»
«زنهار از این که با زنان به مشورت بپردازی که همانا رأی ایشان ناقصگونه و اراده و عزمشان سست است . با در پرده نگاه داشتن زنان چشمانشان را از دیگران (نامحرمان) ببیند که به راستی آنان را سخت در پرده داشتن بیشتر موجب باقی ماندن ایشان به حال خود میباشد . همچنین بیرون رفتن زنان از منزل بدتر و نامناسبتر از این نیست که کسی را که نمیتوان به او اعتماد کرد ، وارد محل سکونت ایشان نمایی . اگر بتوانی کاری بکنی که زنان ، جز تو کس دیگری را نشناسند ، این کار را انجام ده و به زن اجازه و اختیار مده از آنچه اختصاص به خود او دارد به چیز (کار) دیگری بپردازد که همانا زن به منزله گلی خوشبو است و نه کارگزار و پیشکار . در گرامی داشتن زن از آنچه مخصوص به خود او میباشد ، تجاوز مکن و او را به طمع نیانداز که از دیگری شفاعت کند .»
این وصیت را صدوق در «من لا یحضره الفقیه» با عنوان وصیت امام به محمد حنفیه ، احمد بن عبدربه مالکی - بخشی از آن را - در العقد الفرید ، ابن شعبه در تحف العقول ، مجلسی به نقل از کراجکی در بحارالانوار و کلینی در کافی به عنوان وصیت به امام حسن علیهالسلام روایت کردهاند .
در روایت کراجکی ، فقره آغازین این وصیت به گونهای دیگر آمده است :
«و ایّاک و مشاورة النساء الا من جرّبت بکمال عقل فانّ رأیهن یجر الی الافن و عزمهنّ الی وهن»۶ «زنهار از این که با زنان - جز آنان که به کمال خرد آزمودیشان - به مشورت بپردازی که رأی زنان به کاستی انجامد و عزمشان به سستی» .
۱. نمل ، ۳۲-۲۹ .
۲. همان ، ۳۴ .
۳. همان ، ۴۴ .
۴. زخرف ، ۱۸ .
۵. نساء، ۲۸.
۶. بحارالانوار ، ج۱۰۰ ، ص۲۵۳ ، باب احوال الرجال و النساء ، ج۵۶ .
منابع:
۱ . قرآن کریم ، ترجمه محمد مهدی فولادوند ، قم ، دفتر مطالعات تاریخ و معارف اسلامی .
۲ . نهجالبلاغه ، ترجمه علی اصغر فقیهی ، ، تهران ، انتشارات صبا ، چاپ سوم ، ۱۳۷۹ .
۳ . تأملات اسلامیة حول المرأة ، سید محمد حسین فضلاللّه ، بیروت ، دارالملاک .
۴ . اهلیة المرأة لتولی السلطة ، شیخ محمد مهدی شمس الدین ، بیروت ، المؤسسة الدولیه للدرسات و النشر .
۵ . المرأة فی نهجالبلاغه ، نجوی صالح الجواد ، لندن ، معهد الدراسات العربیة و الاسلامیة ، ۱۹۹۹ .
۶ . مجموعه آثار (۱۹) ، مرتضی مطهری ، تهران ، صدرا ، ۱۳۷۸ .
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست