جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

آفت عجب


نقل شده که یکی از زهاد، خدا را هفتاد سال بندگی نمود و بسیار در عبادت کوشا بوده و عجب و اعتماد تمام بر طاعات خود داشت. خداوند مهربان بر او لطف کرد و خواست که این مرض مهلک رااز او دور …

نقل شده که یکی از زهاد، خدا را هفتاد سال بندگی نمود و بسیار در عبادت کوشا بوده و عجب و اعتماد تمام بر طاعات خود داشت. خداوند مهربان بر او لطف کرد و خواست که این مرض مهلک رااز او دور گرداند، او را در بیابانی بی آب انداخت و تشنگی بر او غالب گردید، نزدیک بود هلاک شود، در آن حال به فرمان حضرت ذوالجلاله فرشته ای با ظرف آبی بر او ظاهر گشت. زاهد از او آب طلبید، آن فرشته گفت: این آب رایگان نیست. زاهد گفت: چیزی با خود ندارم. فرشته گفت: طاعات و حسنات. او گفت: ده سال از عبادت خود را دادم فرشته گفت: نمی شود تا همه طاعات خود را ندهی، آب نمی دهم.

زاهد فکر کرد نزدیک است جان شیرین را تسلیم کند ناچار عبادت هفتادساله را داد و کمی آب نوشید.

فرشته در جواب گفت: عبادتی که ارزش و بهای این اندازه آب را داشته باشد، آیا سزاوار است که به آن مباهات کنی ومغرور شوی۱.

ــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱- عده الداعی، ص ۲۲۷