چهارشنبه, ۳ بهمن, ۱۴۰۳ / 22 January, 2025
مجله ویستا

یک سوال به نام زندگی


یک سوال به نام زندگی

به آسمان هم که صعود کنی باز یک سوال پررنگ و بی جواب در جلوی دیدگانت جلوه می کند...
سوالی به بزرگی زندگی و جوابی به خاموشی بندگی...
در زمین هم که باشی هرچند ریشه هایت در خاک استوار و …

به آسمان هم که صعود کنی باز یک سوال پررنگ و بی جواب در جلوی دیدگانت جلوه می کند...

سوالی به بزرگی زندگی و جوابی به خاموشی بندگی...

در زمین هم که باشی هرچند ریشه هایت در خاک استوار و استوار تر شود این سوال هم پررنگ و پررنگ تر می شود

درکل هرکجا باشی چه در خاک و چه در افلاک بازهم این سوال به قوت خود باقیست...

شاید می خواهد انسان بودنت را به رخت بکشد...تا مبادا دور شوی و فاصله بگیری از آدمیت

که آدمی را آدمیت باید

زندگی چیزی نیست که لب طاقچه ی عادت از یاد من و تو برود

زندگی آب تنی کردن در حوضچه ی اکنون است

زندگی هم می تواند بزرگترین فلسفه ی تاریخ باشد و هم ساده ترین مسئله ی ممکن

بسته به دیدگاه من و توست...ودریچه ای که از ان به روز و روزگار می نگریم

زندگی را مفسری با حوصله لازم است به نام عشق...

تا دل ندهی هیچ نخواهد شد و به هیچ نخواهی رسید...

شاید زندگی یک بازتاب باشد از هویت و درون آدمی...

و شاید یک جسم که انعکاس دهنده ی دانسته ها و آموخته های آدمیسیت...

و شاید خود نوری باشد برای دستگیری از انسان ها....

آری می توانیم چنان زندگی کنیم که زندگی ما وسیله ای برای هدایت باشد نه فقط موضوعی برای گذراندن اوقات...

مگر نه این که امده ایم تا هر ناممکنی را ممکن سازیم و هر شایدی را باید...

پس چرا به پیروی بقیه ی آدمیان ما نیز شعار نمی توان و نمی شود سر دهیم....

در زندگی ات تا به ژرفای عشق نرسی انگار هیچ در چمته نداری...

نویسنده : سعیده آقائی