جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

امام صادق ع وپرورش عالمان متخصص


امام صادق ع وپرورش عالمان متخصص

شخصیت ممتاز حضرت امام جعفر صادق ع با عنایت به شرائط عصر امامت آن حضرت و مجاهدات بی نظیر ایشان در تعلیم و تربیت امت اسلامی و احیای مآثر و آثار قرآن کریم و عترت طاهرین علیهم السّلام , نیازمند تحلیل کافی برای جامعه و معلّمان و مربیان فرهنگ و دانش عصرحاضر است

شخصیت ممتاز حضرت امام جعفر صادق (ع) با عنایت به شرائط عصر امامت آن حضرت و مجاهدات بی نظیر ایشان در تعلیم و تربیت امت اسلامی و احیای مآثر و آثار قرآن کریم و عترت طاهرین (علیهم السّلام)، نیازمند تحلیل کافی برای جامعه و معلّمان و مربیان فرهنگ و دانش عصرحاضر است.

ظرافت های رئیس مذهب تشیع در تربیت شاگردان بر اساس استعداد و توانائی ذاتی و راههای تعلیمی

امام صادق (ع) در شرائط اختناق عصر عباسی ؛مسائلی است که در تحلیل جامع حکیم فرزانه« حضرت آیت الله جوادی آملی (مدظلّه) »بیان شده است و به مناسبت ایام شهادت جانسوز آن مشعل هدایت تقدیم خوانندگان گرامی می شود.

● فرصت مناسب امام صادق (ع) برای ترویج معرفت دینی

در آستانه شهادت وجود مبارک امام صادق (ع) وظیفه همه شیعیان، بلکه همه مسلمانها تکریم آن ذات مقدّس است؛ امّا حوزه یک وظیفه خاصی دارد. اینکه وجود مبارک امام صادق (ع) رئیس مذهب بود و این مذهب را او تبیین کرد، او ترویج کرد، او تعلیل کرد، او تبلیغ کرد، او ازآن دفاع کرد، او احتجاجات را ذکر کرد؛ در اثر فرصت مناسبی بود که وجود مبارک امام صادق (ع) داشتند، این مطلب اوّل.

● شکایت امام صادق (ع) از مردم معاصر مدینه

مطلب دوّم آن است که فرصت مناسب نه معنایش این است که مردم آماده بودند یا دولت همکاری کرد ! معنای فرصت مناسب این بود که مردم آماده نبودند، هیچ؛ دولت هم همکاری نکرد، هیچ؛ لکن این مردم مزاحمت نکردند یا کمتر مزاحمت کردند؛ دولت مزاحمت نکرد یا کمتر مزاحمت کرد؛ و گرنه نه تأییدی از مردم داشتند، نه حمایتی از دولت ! مرحوم محدّث قمی (ره) در سفینه و بسیاری از بزرگان نقل کردند که وجود مبارک امام صادق (ع) از مردم مدینه گله داشت. اگر کسی از خارج مدینه می آمد، مطلبی سئوال می کرد؛ وجود مبارک امام صادق (ع) به او پاسخ می داد.

تعبیری که مرحوم محدّث قمی نقل می کند، در سفینه زیر کلمه صدقه این حدیث هست. ایشان از رجال کشّی و همچنین از کافی نقل می کنند که وجود مبارک امام صادق (ع) وقتی افراد خاصی را از خارج مدینه حضورشان می آمدند،می فرمود: اشکوا لی الله وحدت ی و تقلقل ی م ن اهل المدین ه.(۱). من از تنهائی خودم به خدا شکوه می کنم، از اضطراب فکری خودم درباره حمایت دین به خدا شکایت دارم.

یک بیان نورانی از پیغمبر (ص) رسید که ازهد النّاس ف ی العال م اهله و ج یرانه (۲)؛ این دستور نیست، این بیان وصف است. حضرت فرمود: طبیعی اینطور است؛ بی رغبت ترین مردم هر شهر نسبت به عالم، مردم همان شهرند. از کودکی این را دیده، همسایه او بوده، حاضر نیست او ترقّی بکند !حرف عالم دین را بچه های او کمتر می شنوند، همسایه های او کمتر می شنوند، هم محلّی و همشهری وهم روستائی او کمتر می شنوند. ایشان اگر مهاجرت کرده به جای دیگر رفته، موفق است؛ این طبیعی است البتّه ! دستور نیست، بیان وصف است.

وجود مبارک امام صادق می فرماید: من از مردم مدینه شکایت دارم که ما را تنها گذاشتند: اشکوا لی الله وحدت ی و تقلقل ی م ن اهل المدین ه حتّی تقد موا؛ مگر اینکه شما از خارج مدینه بیائید، چیزی از ما بپرسید ! و اراکم و اسرّ ب کم؛ شما را ببینم، با دیدن شما هم مسرور بشوم ! ای کاش این حکومت عباسی که حکومت طاغوتی دارد؛موافقت می کرد من یک مدرسه ای می ساختم،می رفتم در همان مدرسه ساکن می شدم، شماها که علاقمند به این علومید، شما را هم در همان مدرسه جا می دادم و این علوم را منتشر می کردم: یا لیت هذا الطّاغ یه اذ ن ل ی فاتّخ ذ قصراً فسکنته و اسکنتکم مع ی و اضم ن له الّا یجیء م ن ناح یت نا مکروأ ابداً (۳). اگر بخواهد تعهد هم بگیرد، من تعهد می دهم که ما کاری با حکومت او نداریم ! برای اینکه با چه وضعی با حکومت او درگیر بشویم؟! اگر از ما تعهد هم بخواهد، تعهد هم می دهم؛ ولی بالأخره ما باید دین را حفظ بکنیم یا نه؟! این وضع وجود مبارک امام صادق بود.

● دشواری امام صادق (ع) در تربیت شاگردان

اگر گفته شد وجود مبارک حضرت ۴ هزار شاگرد داشت،نه یعنی اینکه اینجور مجلس برای امام صادق بود، مگر جلسه ۱۰۰ نفره برایش مقدور بود، ۲۰ نفره مقدور بود؟! او با جان کندن، در تمام این مدّت، ۴ هزار شاگرد فراهم کرد. ۲ تا، ۳ تا؛ شب، روز؛ کم کم شد ۴ هزار تا ! نه اینکه مجلس ۱۰۰ نفره یا ۵۰ نفره داشت ! گاهی ممکن است به یک مناسبت هائی یک جمعیّتی یک جائی بودند و حضرت مطالبی می فرمود؛ ولی به عنوان رسمی که به او اجازه بدهند در مسجد مدینه بنشیند و صدها نفر یا دهها نفر حضور پیدا کنند که چنین قدرتی نبود !

آن جریان قصّه خیار فروش را که مستحضرید که کسی به بهانه خیار فروشی خدمت حضرت رفت و ۴ تا مسأله سئوال کرد.او به عنوان اینکه من دست فروشم، خیار می فروشم و حضرت هم با خبر بود؛ دستور داد خیار فروش را به منزل دعوت کنید، به بهانه اینکه از او خیار بخرند واورفته، مسأله طلاق و اینها را پرسیده ! پس وجود مبارک حضرت با این جان کندن ۴ هزار شاگرد درست کرد، با این جان کندن اصول أربعه درست کرد و اساس مذهب ما آن است.

● تلاش ائمه (ع) در احیای دین و عالم پروری

وجود مبارک امام باقر(ع) که رحلت کرد، وجود مبارک امام صادق (ع) تا زنده بود، آن اتاق مخصوص پدر را روشن نگه می داشت. وقتی امام صادق رحلت کرد، وجود مبارک امام کاظم (ع) تا در حجاز بود، در مدینه بود،در اتاق مخصوص پدر شب ها چراغ روشن می کرد. وقتی از مدینه به بغداد تبعید شد و به زندان افتاد، دیگر خبر نداشتند که کی روشن می کرد! روشن نگه داشتن اتاق امام یعنی فکر او؛ این یک سنّتی است. درست است که به حسب ظاهر یک یادآوری است، یک تذکره است، امّا اساس کار این است که شما این مصباح هدایت را روشن نگه بدارید؛ این دین را، این علم را، این فن را نگه بدارید ! خیلی هنر است انسان ۴ هزار شاگرد را تربیت کند، این جز معجزه چیز دیگری نیست ! آنجور بتواند شاگردانی نظیر هشام بن سالم، هشام بن حکم، زراره، حمران بن أعین، زراره بن أعین به جامعه تحویل بدهد!

نجاشی (ره) نقل می کند: ابان بن تغل ب شاگرد مخصوص امام صادق (ع) بود، وقتی ابان بن تغلب می آمد خدمت وجود مبارک امام صادق (ع) امر له ب و ساده الق یت له (۴)،می فرمود: بالش را برای آقا بیاورید! یک امام زمان دستور بدهد بالش را برای شاگردش بیاورند، آیا این فخر نیست؟ آدم وارد محضر امام زمانش بشود، امام زمان بگوید: بالش را برای آقا بیاورید؟ علمای دین یعنی این ! مراجع دین یعنی این ! قدر اینها را هر چه ما بیشتر بدانیم، از عمرمان بیشتر برکت می گیریم. دین و نظام و جامعه و ملّت به این عالمان دین و مراجع بسته است !

● عدم برتری شاگردان امام صادق (ع) با علماء و مراجع فعلی

مگر ابان بن تغلب از این علماء و مراجع ما ملّاتر بود؟! او شاگرد حضرت بود، چند تا حدیث ومسأله یاد گرفت، چند تا حکم فقهی و آیه و روایت یاد گرفت؛ شد یک فقیه ومرجع دینی. بعید است که آنها از این مراجع ملّاتر بودند ! ولی حضرت فرمود: بالش را برای آقا بیاورید.ائمه اینجور عالمان دین را تشویق می کردند و عالم پروری می کردند؛ بعد به حمران فرمود: برو در مسجد جامع کوفه بنشین، من علاقمندم بنشینی، فتوا بدهی. از حجاز فارغ التّحصیل شدی، برو در عراق.

● لزوم تربیت عالمان دینی در رشته های مختلف اسلامی

مرحوم کلینی نقل کرد که وجود مبارک پیغمبر وارد مسجد شدند، دیدند مردم دور یک کسی حلقه زده اند، حضرت پرسید: این کیست؟ گفتند: این علامه است. فرمود: چه کار می کند؟ گفتند: انساب عرب (نسب شناسی) بلد است. فرمود: اینها علمی نیست که نافع باشد! این علمی است که لا یضرّ من جه له و لا ینفع من عل مه. نّما الع لم ثلاث ه؛ آیأ محکمه، فر یضأ عاد له و سنّأ قائ مه (۵)؛ علم اینهاست ! این را دین بیان کرده.امام صادق (ع) اینها را برای شاگردانشان بیان کردند.

● لزوم تلاش طلاب در رشته های تخصصی خویش

همان دینی که گفت: طلب الع لم فر یضأ (۶)، همان دینی که گفت: باید عالم بشوید، همان دین گفته چه باید بخوانید ! فرمود: ۳ رشته را یادتان نرود ! ( آیه محکمه ) بخوانید، ( فریضه عادله ) بخوانید، ( سنّت قائمه ) بخوانید. ما گفتیم آیه محکمه، فقه و اصول؛ فریضه عادله، فقه و اصول؛ سنّت قائمه، فقه و اصول؛ این وضع حوزه ما شد ! اگرچهار تا شبهه مربوط به عقائد و وحی و نبوّت و فرشته ها و اینها بشود، دست ما خالی است ! کارها را وجود مبارک امام صادق تقسیم کرد؛ یک عدّه از شاگردان را به آیه محکمه، یک عدّه شاگردان را به فریضه عادله، یک عدّه شاگردان را به سنّت قائمه ارجاع دادند. الآن به لطف الهی، به برکت خونهای پاک شهداء و تلاش امام راحل، حوزه ها به این سمت دارد حرکت می کند؛ عدّه ای در تفسیر، عدّه ای در کلام، عدّه ای در رجال، عدّه ای در حدیث، عدّه ای در فقه، عدّه ای در اصول دارند متخصص می شوند؛ کار بسیار خوبی است. امّا قبلاً اینجور نبود، الآن تازه آغاز شده !

وجود مبارک امام صادق (ع) که تحوّلی در حوزه های علمیّه ایجاد کرد، با آن دشواری که نه از ملّت کمک به او می رسید و نه ازطرف دولت حمایت می شد؛ شاگردها را تقسیم کرد، استعدادها را شناسائی کرد. مستحضرید که همه برای فقه و اصول خلق نشده اند، همه برای فلسفه و کلام خلق نشده اند ! تفسیر که از بهترین علوم الهی است، همه برای تفسیر خلق نشده اند ! ممکن است آدم اطلاعات عمومی داشته باشد. ذات أقدس له به هر کسی یک گرایش خاصّی داد تا نظام شکل بگیرد؛ همه آن علوم لازم است. خدا غریق رحمت کند سیّدنا الاستاد مرحوم علامه طباطبائی را؛ می فرمود: پای درس مرحوم آقای نائینی در آن مسجد پر جمعیّت بود، ما خیال کردیم همه اینها دنبال فقه و اصولند ! بعد معلوم می شود دو تایشان در تفسیر، دو تایشان در حدیث، دو تایشان در کلام، دو تایشان در رجال دارند تلاش و کوشش می کنند؛ آن گرایش فقه برای همه نیست !

● نیاز دائمی روحانیان به علم فقه و مسائل فقهی

ما، یعنی معمّمین مادامی که این لباس را در بر داریم تا زنده ایم باید با فقه مأنوس باشیم؛ برای اینکه هم خودمان باید عمل بکنیم، هم مردم از ما این را می پرسند !این فقه را یک روحانی نباید ترک بکند !! بقیّه وقت را آدم می گذارد در آن رشته ای که خدا او را برای آن رشته خلق کرده ! نمی شود یک روحانی مسائل فقهی را کنار بگذارد؛ چون هم محل ابتلای خودش است، هم محلّ ابتلای جامعه است، مردم از او سئوال می کنند ! و لو در حدّ عروه و لو در حدّ تحریر؛ این باید مسائل فقهی در دستش باشد. بقیّه را در آن رشته ای که خدا او را برای آن رشته خلق کرده باید باشد.

تربیت شاگردان متخصص در رشته های مختلف توسط امام صادق (ع)

مرحوم مجلسی (ره) در جلد ۴۷ بحار به طبع بیروت، صفحه ۴۰۷ از کشّی نقل می کند که یونس بن یعقوب می گوید:کنّا ع ند ابی عبد الله (ع)؛ ما از شاگردان مخصوص امام صادق (ع)بودیم:فورد رجأ م ن اهل الشّام؛ مردی از شام وارد شد که معلوم می شود دوره دیده، سئوال ها را آماده کرده، پخته شده برای مناظره بود، فورد رجأ م ن اهل الشّام؛ او جامع بین این علوم نبود، بلکه از هر مسأله یک چند مطلب را یاد گرفته برای مناظره. فاستأذن فاذ ن له؛ از وجود مبارک امام صادق اجازه خواست، حضرت هم اذن داد. فلمّا دخل سلّم فامر ابو عبد الله فامره ب الجلوس؛ سلام عرض کرد و وجود مبارک امام صادق جواب داد و بعد فرمود بنشین.

وجود مبارک امام صادق از این مرد شامی سئوال کرد که برای چه آمدی؟ قال بلغن ی انّک عال أ ب کلّ ما تسأل عنه. به من گفتند که هر چه بپرسند از شما، شما بلدید؛ بالأخره اینها از خاندانی اند که سلون ی قبل ان تفق دون ی(۷) مال اینهاست. درست است غیر از امیرالمؤمنین (ع)این جمله را کسی نگفته ولی هر کدام از اهل بیت باشد سلون ی قبل ان تفق دون ی درباره آنها صادق است. به من گفتند: هر چه از شما سئوال بکنند، بلدی. فص رت ا ل یک ل اناظ رک، من آمدم با شما مناظره بکنم.

فقال ابوعبد الله (ع) ف ی ماذا، در چه رشته ای می خواهی با ما مناظره کنی؟ قال ف ی القرآن و قطع ه و ا سکان ه و خفض ه و نصب ه و رفع ه ؛ قرآن و تجوید قرآن و قرائت قرآن و امثال ذلک. فقال ابوعبد الله (ع): یا حمران دونک الرّجل؛ اینها که نشسته بودند، حضرت خطاب کرد به حمران، فرمود: تو که در تفسیر و قرآن کار کردی با این شخص مناظره بکن. این شخص گفت که: نّما اریدک انت لا حمران؛ من می خواهم با شما مناظره کنم، نه با حمران ! حضرت فرمود: ا ن غلبت حمران فقد غلبتن ی. من حمران بن أعین را طوری تربیت کردم که اگر او شکست خورد، شکست او شکست من است؛ با او مناظره کن، با این تعهد. فاقبل الشّام ی یسأل حمران حتّی ضج ر و ملّ و عرض و حمران یجیبه، هر مطلبی که او سئوال می کرد، حمران جواب می داد. فقال ابوعبد الله ک یف رأیت یا شام ی؟ قال رأیته حاذ قاً، ما سألته عن ش یء لا اجابن ی ف یه. حضرت فرمود: چگونه دیدی؟ اعتراف کرد، گفت: یک مرد حاذقی است، هر سئوالی کردم جواب داد. بعد حضرت به حمران بن أعین فرمود: حالا تو یک سئوال از شامی بکن، بعد از یک مختصر مناظره دیدند که شامی افتاد؛ این مال بحث های قرآنی.

بعد شامی گفت: ارایت یا اباعبد الله اناظ رک ف ی العرب یّ ه. آنگاه وجود مبارک امام صادق رو به ابان بن تغلب کرد، فرمود: یا ابان بن تغل ب ! ناظ ره فناظره فما ترک الشّام ی یکش ر. دیگر نگذاشت او خوشحال بشود! قال ارید ان اناظ رک ف ی الف قه، فقال ابوعبد الله : یا زرار ه ! ناظ ره. به زراره فرمود: تو در فقه با او مناظره کن؛ فما ترک الشّامی یکش ر. قال ارید ان اناظ رک ف ی الکلام، قال یا مؤم ن الطّاق ! ناظ ره، فناظره فسجل الکلام ب ینهما. ثمّ تکلّم مؤم ن الطّاق ب کلام ه فغلبه ب ه. فقال ارید ان اناظ رک ف ی الا ست طاعه، جریان جبر و تفویض واینکه آیا انسان قدرت دارد یا نه، آیا قدرت قبل از فعل است یا نه و مانند آن. فقال ل لطّیار کلّ مه ف یها، قال فکلّمه فما ترک یکش ر. فقال ارید ان اناظ رک ف ی التّوحید؛ در جهان بینی، در الهی، در علوم عقلی؛ فقال ل ه شام بن سال م کلّ مه، فسجل الکلام ب ینهما ثمّ خصمه ه شام. فقال ارید ان اتکلّم ف ی الا مام ه، فقال (ع) ل ه شام بن حکم کلّ مه یا ابا الحکم، فکلّمه ما ترکه یرت م و لا یحل ی و لا یمرّ، فبق ی یضحک ابوعبد الله حتّی بدت نواج ذه.

فقال الشّامی کانّک اردت ان تخب رن ی انّ ف ی شیعت ک م ثل هؤلآء الرّ جال، قال هو ذل ک. به حضرت عرض کرد: تو می خواهی به من بفهمانی متخصص زیاد داری، حضرت فرمود: بله، من خواستم به تو بفهمانم. بعد حضرت فرمود: ما نمی خواهیم که حق روشن نشود، ولی تو آن قدرت را نداشتی با شاگردان من مناظره کنی. در این مناظره ها بعضی از مطالب بود که لازم بود تذکر بدهم، الآن دارم تذکر می دهم؛ ولی تو قدرت تشخیص نداشتی؛ که بحث مفصّلی است. اینها را حضرت تربیت کرد ! با این وضع هم تفسیر فراهم شد، هم کلام فراهم شد، هم رجال و درایه فراهم شد، هم حدیث فراهم شد، هم فقه فراهم شد !

بیانات معظم له در جلسه درس تفسیر قرآن کریم در آستانه سالروز شهادت امام جعفر صادق (ع)؛ در جمع طلاب و فضلای حوزه علمیه قم،مسجد أعظم قم ؛ ۲۱/ ۷/ ۱۳۸۸

آیت الله جوادی آملی

(۱) الکافی/ ۸/ ۲۱۵

(۲) دعائم السلام/ ۱/ ۸۳ و ۸۴ ـ با تلخیص

(۳) الکافی/ ۸/ ۲۱۵

(۴) رجال النّجاشی/ ۱۱

(۵) الکافی/ ۱/ ۳۲

(۶) الکافی/ ۱/ ۳۰

(۷) نهج البلاغه/ خ۱۸۹ ـ ( ع لم الوصی )