سه شنبه, ۱۱ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 30 April, 2024
مجله ویستا

۱۱ عامل ناكامی لُردها


۱۱ عامل ناكامی لُردها

برخی از باشگاه های پیشرو وتراز اول جزیره از حضور در رقابت های اروپایی منع شدند این به معنی آن بود كه دوران رخوت و سردی و كسادی بر فوتبال انگلستان به عنوان یكی از لیگ های برتر و پیشتاز اروپایی سایه می افكند كه اثرات و ضررهای زیادی را متوجه فوتبال ما كرد

نمایش ضعیف انگلستان در سری رقابت های یورو ۲۰۰۸ یكبار دیگر انتقادها را از تیم «استیو مك كلارن» افزایش داده است. به نحوی كه تقریباً همه مطبوعات این كشور انتقادهای تندی را از این تیم كرده اند. برای بررسی هرچه بهتر و بیشتر دلایل این ناكامی هانتر دیویس مقاله نویس گاردین دلایلی را برشمرده كه در پی می آید:

بازی مقابل اسرائیل یكی از ضعیف ترین بازی هایی بود كه طی چند سال اخیر از تیم انگلستان دیده بودم. فكر می كردم بازی نخست است اما در بازی مقابل مقدونیه، كرواسی و ایرلند شمالی این روند ادامه داشت. به نظر من انگلستان طی ۴۰ سال گذشته این قدر بی انگیزه و بی برنامه نبوده است. نمی دانم چه چیز باعث این ضعف شده است اما دوست دارم هرچه زودتر این مسأله حل شود و انگلستان بازی های خوبی از خود ارایه دهد. فكر می كنم دلایلی زیادی برای این ناكامی ها وجود داشته باشد كه به برخی از آنها اشاره می كنم:

۱) برخی از باشگاه های پیشرو وتراز اول جزیره از حضور در رقابت های اروپایی منع شدند. این به معنی آن بود كه دوران رخوت و سردی و كسادی بر فوتبال انگلستان به عنوان یكی از لیگ های برتر و پیشتاز اروپایی سایه می افكند كه اثرات و ضررهای زیادی را متوجه فوتبال ما كرد. به یاد دارید كه در سال ۱۹۸۰ چه اتفاق خوشایندی در فوتبال انگلستان رخ داد.

در آن زمان باشگاه های انگلستان جزو بهترین ها بودند و توانستند در سطح اروپا و جهان باقی بمانند به طوری كه برای تماشای مسابقات آنها هزاران تماشاگر در ورزشگاه ها حضور پیدا می كنند و میلیون ها بیننده تلویزیونی نیز بازی زیبای آنها را تماشا می نمایند.

۲) با نگاهی به تیم ملی درمی یابیم كه «استیو» توانسته بهترین های حال حاضر جزیره را یكجا جمع كند. به نظر من بازیكنانی نظیر وین رونی، ریو فردیناند، استیون جرارد، فرانك لمپارد و سایرین جزو نسل طلایی و رؤیایی فوتبال انگلستان هستند. نسلی كه درك بالایی از فوتبال انگلستان، اروپا و جهان دارند. بازی های زیبا و خارق العاده آنها در باشگاه هایشان همه را تحت تأثیرقرار می دهد.همچنین نباید فراموش كرد كه باشگاه های بزرگ و نامدار بدون حضور بازیكنان خارجی ارزش و اهمیت چندانی ندارند. به راستی آیا می شود چلسی را بدون دروگبا تصور كرد؟ آیا بازی های منچستریونایتد بدون حضور رونالدو دیدنی است؟ آیا می شود در آرسنال بدون آنری بود؟ باشگاه ها اكنون و بیش از هر زمان دیگری روی بازیكنان خارجی تكیه دارند و آنها با بازی های خوب خود در تیم های ملی كشورشان به یك فوق ستاره تبدیل می شوند در حالی كه بازیكنان انگلیسی همچنان بازی ضعیفی دارند.

۳) مسأله بعدی این است كه نفرات جایگزین كه در یك پست حضور داشته باشند كم هستند. هنگامی كه بازیكنی مصدوم و یا محروم است و نمی تواند در بازی شركت داشته باشد به دلیل عدم وجود بازیكن هم پست جای خالی او بیش از هر زمان دیگری احساس می شود. این مسأ له ای نیست كه به سادگی بتوان از كنار آن عبور كرد بلكه فاجعه ای برای فوتبال ملی است.

۴) برخی از بازیكنان با وجود آنكه در تیم ملی كار می كنند هنوز نمی دانند یا نمی خواهند بفهمند كه باشگاه مطرح نیست مهم تیم ملی انگلستان است. بازیكنان خارجی حاضر در لیگ برتر نیز اكثراً چنین هستند. به عنوان مثال «پتر چك» دروازه بانی است كه فقط به درد لیگ برتر می خورد. در تیم ملی اصلاً یا حداقل همطراز لیگ برتر سنگربانی نمی كند. بازی «جان تری» در باشگاه با فوتبال ملی اش از زمین تا آسمان تفاوت دارد. فرانك لمپارد و استیون جرارد كه اصلاً نمی توانند در كنار هم كار كنند.

۵) اكثرهواداران معتقدند اگر حضور بازیكنان خارجی نبود منچستریونایتد، چلسی، لیورپول و آرسنال درهمان ابتدای فصل به بحران عظیمی برمی خوردند.یادمان نرفته است ایتالیا در ۲۰۰۶ در حالی قهرمان شد كه باشگاه های بزرگ و مطرح این كشور كه بازیكن برای تیم ملی تربیت می كردند با رسوایی عظیمی روبرو شدند اما بازیكنان حاضر در تیم ملی برای قهرمانی متحد شدند و جام را به ایتالیا بردند.

اگر باشگاه ها برنامه ریزی درست، منطقی و اصولی داشته باشند انگلستان می تواند خیلی بهتر از این ها نتیجه بگیرد. حضور بازیكن خارجی تنها در صورتی خوب است كه بر پیشرفت فوتبال كمك كند نه اینكه برای فوتبال كشور مضر باشد و فوتبال بازیكن را تقویت كند.

۶) تحقیقات نشان داده است كه برگزاری اردوها به دلیل آنكه بازیكنان زمان بیشتری در كنار هم هستند و با هم تمرین می كنند و مسابقه می دهند و روی هم رفته با هم زندگی می كنند در كسب نتیجه تأثیر بسزایی دارد اما قضیه در انگلستان فرق می كند. بازیكنان در اینجا یكدیگر را به چشم غریبه و رقیب نگاه می كنند و این باعث می شود كه همكاری و انسجام در تیم وجود نداشته باشد. مطمئن هستم شما با من هم عقیده هستید كه در سال ۱۹۶۶ همكاری و انسجام و وحدت و هماهنگی بازیكنان، قهرمانی را برای ما به ارمغان آورد.

۷) به چهره «رونی» نگاه كنید. او آن قدر كه برای بازی در منچستریونایتد خوشحال است برای بازی در تیم ملی انگلستان خوشحال نیست. «وین» چه شده است؟

اینجا دیگر رونالدو و گیگز حضور ندارند تا با پاس های بی نقص خود تو را صاحب موقعیت كنند و تو خوشحال با كوچكترین ضربه ای دروازه حریفان را باز كنی. اینجا «لنون» و «داونینگ» حضور دارند كه ممكن است پاس های اشتباه بدهند. پس خودت دنبال توپ برو و موقعیت بساز، شاید بتوانی در عرصه ملی نیز مانند باشگاه، گلزن موفق و ماهری باشی.

۸) آیا تقصیر «مك كلارن» است؟ استیو بهتر از هر مربی دیگری شناخت كامل و درستی از فوتبال انگلستان دارد و این خصوصیت او را در بین مربیان دیگر متمایز می كند. او در میدلزبرو حضور داشته است. او می داند كه بازی در انگلستان به معنی مرگ و زندگی است. برخی می گویند كه كوین كیگان،

تری ونبلز یا اسون گوران اریكسون بهتر است كه به تیم بازگردند.

اما آنها آزمایش خود را پس داده اند و نشان دادند كه چقدر توانایی و مهارت دارند. استیو هر بدی داشته باشد یك خوبی دارد و آن اینكه لیگ برتر و بازیكنان آن را به خوبی می شناسد.

۹) برخی اوقات با خودم فكر می كنم كه شاید برخی بنگاه های شرط بندی به بازیكنان پول می دهند تا در تیم ملی بازی كنند اما فراموش كرده ام كه اینجا تیم ملی است. دیگر در اینجا سهام باشگاه وهیأت مدیره و اجرایی معنایی ندارد. اینجا همه كاره، اتحادیه فوتبال انگلستان است. اینجا تماشاگران ۲۰ یا ۳۰ هزار نفر نیستند بلكه همه انگلیسی ها در سراسر جهان شاهد و نظاره گر بازی شیرهای جزیره هستند.

۱۰) فكر می كنم اگر اتحادیه فوتبال انگلستان به بخش خصوصی واگذار شود تیم فوتبال جزیره نیز نتایج بهتری را كسب می كند. دقیقاً پس از آنكه منچستریونایتد، چلسی، لیورپول و سایرباشگاه ها به بخش خصوصی كه اكثراً خارجیان هستند واگذار شدند، این باشگا ها تحولات عظیمی را شاهد بودند به طوری كه وضعیت آنها نسبت به قبل تغییر كرد و آنها نتایج خوبی كسب كردند. در انگلستان و بخصوص در فوتبال این كشور حضور سرمایه گذاران خارجی نفوذ و گسترش زیادی پیدا كرده است. حضور سرمایه این سرمایه داران فوتبال و ورزش را در انگلستان متحول كرده است. اگر اتحادیه فوتبال انگلستان می توانست واگذار شود وضع فوتبال انگلستان خیلی بهتر از اینها بود.

۱۱) «شما نمی دانید كه چه كاری می كنید.» این شعاری بود كه پس از بازی مقابل اسرائیل و در بازی مقابل مقدونیه و ایرلند شمالی شنیده می شد. دوست دارم خیلی زودتر از آنكه دیر شود.استیو مك كلارن و دستیارانش متوجه شوند كه چه كاری كرده اند و به دنبال فرار از بحران و به دنبال راه جایگزین باشند. دوست ندارم در هر بازی در استادیوم ها هزاران نفر فریاد بزنند:«شما نمی دانید كه چه كاری می كنید.»



همچنین مشاهده کنید