جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
ملاحظاتی کلی در باب تورم
● منشا و طبیعت تورم
تورم را میتوان افزایش مقدار اسمی هر واسطه مبادله، به بیش از مقداری که در بازار آزاد تولید میشد نامید. این تعریف را روی هم رفته میتوان مطابق با برداشت مرسوم از تورم تا جنگ جهانی دوم دانست که خب البته متفاوت با آن چیزی است که از آن در کتابهای معاصر اقتصادی و جراید مالی به عنوان تورم یاد میشود. منظور بیشتر نویسندگان فعلی از تورم افزایش مداوم سطح قیمتها یا به عبارت دیگر کاهش مداوم قدرت خرید پول است. اجازه بدهید قبل از هرچیز به این موضوع اشاره کنیم که از نظر واژگان هر دو معنی بیان شده بسیار کامل هستند، البته اگر در جای خود و به درستی از آنها استفاده کنیم. تعریف یک عبارت یا پدیده همراه خود هیچ مزیت ذاتی ندارد؛ بلکه میتواند کمتر و بیشتر (بسته به پدیده مورد نظر) برای درک واقعیت مفید واقع شود. تعریف ما از تورم این پدیده است: «افزایش مقدار اسمیهر واسطه مبادله به بیش از مقداری که در بازار آزاد تولید میشد.» دلیل این انتخاب هم رابطهای است که این تعریف به صورت علت و معلولی با تعداد زیادی پدیدههای دیگر دارد که از نظر اقتصادی و اخلاقی در طول یکدیگر بوده و با هم هماهنگ هستند. همانطور که خواهیم دید تورمی که ما از آن یاد کردیم دلیل تفاوتهای غیرطبیعی درآمد، ادوار تجاری، انفجار بدهیها، افزایش معتدل و پرشتاب سطح قیمتها و بسیاری دیگر از پدیدهها است. به همین دلیل هم هست که معتقدیم این تعریف، مفیدترین تعریف در تحلیلهای پیش رو خواهد بود. طولی نخواهد کشید که خواننده هم این ادعا را تایید کند.
تورم، افزایش مقدار اسمی هر واسطه مبادله است به بیش از مقداری که در بازار آزاد تولید میشد. از آنجا که عبارت «بازار آزاد» خلاصه شده «همکاری اجتماعی مشروط بر رعایت حقوق مالکیت شخصی» است، تورم به معنی افزایش عرضه اسمیپول از طریق نقض حقوق مالکیت خواهد بود. بدین مفهوم میتوان تورم را نوعی اجباری از افزایش عرضه پول دانست که از تولید «طبیعی» پول از طریق کاوش معدن و ضرب سکه کاملا مجزا است. (پس توجه داشته باشید که افزایش عرضه پول اینجا الزاما به معنی تورم نیست).
اصولا چرا افراد عرضه پول را افزایش میدهند؟ همانطور که میدانیم هر واحد جدید پول، دارندگان اولیهاش را منتفع میسازد؛ برای مثال تحت واحد پول نقره (استاندارد نقره) معدنکاران و متولیان ضرب نقره نفع خواهند برد. به این ترتیب در اینجا با یک مشوق آیندهنگرانه در تولید طبیعی پول مواجهیم. البته نباید این را هم نادیده بگیریم که منافعی که به اولین دارندگان تعلق میگیرد در کنار مشوق یاد شده، وسوسهای دائمی برای افزایش تحمیلی عرضه پول را دربر دارد. تاریخ نهادهای پولی را میتوان تاریخ چگونه تسلیم شدن افراد (دولت و شهروندان اما بیشتر دولت)، در مقابل این وسوسهها دانست. افراد عرضه پول را افزایش میدهند به این دلیل که این کار برایشان سود در پی دارد.
معمولا اقتصاددانان میلی به صرف وقت روی ابعاد اخلاقی حقایق اجتماعی ندارند، خب البته دلیل آن هم این است که مسائل اخلاقی خارج از حیطه کاری متعارف آنها است. اما لازم نیست یک نفر فیلسوف اخلاق باشد تا متوجه شود که درآمدی که از طریق نقض قانون اولیه جامعه مدنی یعنی احترام به مالکیت خصوصی به دست میآید نامشروع است و باید حتی اقتصاددانانی که حوزه کاریشان نیست به این موضوع اشاره کنند که چنین درآمد ناروایی از طریق افزایش عرضه پول به راحتی میتواند بهدست بیاید و در بسیاری موارد هم بدست آمده است. واضح است که چنین درآمدهایی مخالف هر مفهومی هستند که از عدالت طبیعی در نظر بگیریم و به هیچ عنوان نمیتوان آنها را با احکام مسیحیت تطبیق داد.
اجازه بدهید تاکید کنیم که تورم موضوعی غامض نیست؛ چرا که در یک مفهوم گستردهتر، تورم به عدهای در مقابل ضرر عدهای دیگر سود میرساند. تمام اعمال انسانی متضمن توزیع منافع است. برای مثال جان و پاول به آنی پیشنهاد ازدواج میدهند و آنی سرانجام تصمیم میگیرد که با جان ازدواج کند، این تصمیم او «به قیمت» از دست دادن پاول است. به همین صورت وجود و رونق کسب و کار کاوش معدن «به قیمت» نبود دیگر کسبوکارهایی است که اگر متولی معدن به کارگرانش دستمزدهای بالاتر نمیداد، این کارگران به جای معدن جذب آن کسبوکارها میشدند، اما منافعی که به جان و متولی معدن در مثالهای ذکر شده رسید به هیچ عنوان از طریق تجاوز به حریم داراییهای شخصی افراد انجام نشد. آنی دارایی پاول نبود و جان به درستی و بدون اشکال میتوانست با آنی ازدواج کند و همین طور کارگران دارایی هیچ کارفرمایی نبودند و به این ترتیب فرد معدن کاو ما میتوانست بدون ایجاد مشکل آنها را استخدام کند.
اما مساله در مورد دزدی که با عملش بخشی از دارایی افراد را بدست میآورد کاملا متفاوت است. در این حالت این فرد به مالکیت افراد تجاوز کرده است. به همین ترتیب جعل عمدی هم میتواند تجاوز به مالکیت و دارایی افراد تلقی شود. زمانی که یک جاعل کالایی (مثلا پول) را میفروشد او هم کالا و خدماتی به دست آورده که بدون تقلب و کلاهبرداری به دست نمیآورد.
این عبارت که در متون انگلیسی به صورت Debt Explosion یا Debt Bomb از آن یاد شده به معنی نکول بدهیها و دیگر تعهدات توسط نهادهای بزرگ مالی در یک کشور است، به طوری که نه تنها اقتصاد آن کشور که کل جامعه مالی جهانی تحت تاثیر مخرب آن قرار میگیرند.
یورگ گوئیدو هولسمن
سید امیرحسین میرابوطالبی
نمایندگی زیمنس ایران فروش PLC S71200/300/400/1500 | درایو …
دریافت خدمات پرستاری در منزل
pameranian.com
پیچ و مهره پارس سهند
تعمیر جک پارکینگ
خرید بلیط هواپیما
انتخابات عراق مجلس شورای اسلامی حسن روحانی دولت سیزدهم نیکا شاکرمی دولت چین مجلس رهبر انقلاب بابک زنجانی شهید مطهری
ایران تهران هواشناسی یسنا سیل هلال احمر روز معلم آتش سوزی پلیس معلم شهرداری تهران آموزش و پرورش
قیمت خودرو سهام عدالت قیمت طلا بازار خودرو حقوق بازنشستگان طلا خودرو قیمت دلار بانک مرکزی ایران خودرو سایپا ارز
عمو پورنگ موسیقی لیلا بلوکات سریال تلویزیون سینمای ایران عفاف و حجاب مسعود اسکویی سینما تئاتر
رژیم صهیونیستی اسرائیل فلسطین غزه آمریکا جنگ غزه روسیه حماس ترکیه نوار غزه انگلیس اوکراین
استقلال فوتبال پرسپولیس علی خطیر سپاهان باشگاه استقلال تراکتور لیگ برتر جواد نکونام لیگ برتر ایران رئال مادرید لیگ قهرمانان اروپا
هوش مصنوعی ناسا تبلیغات اپل اینستاگرام گوگل تلفن همراه عکاسی
خواب فشار خون کبد چرب