یکشنبه, ۹ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 28 April, 2024
مجله ویستا

منتظریم غرب برایمان کار کارشناسی بکند


منتظریم غرب برایمان کار کارشناسی بکند

متاسفانه هفته دفاع مقدس با هفته جنگ اشتباه گرفته شده است هفته جنگ برای رژیم بعث صدام افتخارآفرین بود برای آنها این هفته احساس غرور به همراه داشت چون هفته آغاز جنگ بود ولی جالب است که ما این روزها را تحت عنوان هفته جنگ به همدیگر تبریک می گوییم

متاسفانه هفته دفاع مقدس با هفته جنگ اشتباه گرفته شده است. هفته جنگ برای رژیم بعث صدام افتخارآفرین بود. برای آنها این هفته احساس غرور به همراه داشت چون هفته آغاز جنگ بود ولی جالب است که ما این روزها را تحت عنوان هفته جنگ به همدیگر تبریک می گوییم.

کدام ملت سالروز تجاوز به خاکش را جشن می گیرد در حالی که هفته دفاع مقدس یادآور مقاومت، ایستادگی و داشتن احساس غرور از این مقاومت و پایندگی است.

متاسفانه برنامه هایی که در مطبوعات و رسانه ها نیز برای این هفته به نمایش در می آید نمایشگر جنگی است که از آن هیچ احساس غروری نمی کنیم. در حالی که ما به وفور می توانیم خاطرات جنگ را از زبان عراقی ها و اسناد به جای مانده از آنها بیابیم.

در شناخت و بررسی دفاع مقدس نهایت افتخار ما به خرمشهر گسترده شده است در حالی که ما شهرهای بزرگی مانند گیلانغرب را داشتیم که زنان و مردان این شهر بدون کمک ارتش و سپاه توانستند از شهر خود دفاع کنند اما بسیار به ندرت از آنها یادی می شود.

درست است که عراق خوزستان ما را عربستان نامید و فکر می کرد که اگر به خوزستان حمله کند تمام اعراب این شهرها به عراق خواهند پیوست و در نهایت فهمید که این اتفاق نخواهد افتاد و این قسمت از سرزمین برای ما ارزش بسیاری دارد اما در غرب نیز ما با همین رویه مواجه بودیم.

در آنجا نیز عراق فکر می کرد که عشایر غرب به استقبال ارتش عراق خواهند آمد ولی این قسمت از تاریخ جنگ ما گمشده است چون ما هفته دفاع مقدس را فراموش کرده ایم. چون همه برنامه ها دور جنگ می گردد و نهایتا در این برنامه ها گزارش تعداد کشته ها، اسرا و مقدار خاک باز پس گیری شده از عراق گفته می شود.

ریشه های هشت سال دفاع مقدس را هیچ کس ارائه نمی دهد. این جنگ، جنگی نبود که در دو سال اول انقلاب از سوی عراق برای حمله به ایران طرح ریزی شده باشد. برنامه حمله عراق به ایران ریشه در رژیم گذشته داشته است که با پیروزی انقلاب به این دوران منتهی شد.

بحث حمله به ایران در زمان قبل انقلاب، گرفتن خاک بود اما حمله بعد از انقلاب چند هدف عمده و مهم را در بر داشت. یکی از این اهداف ساقط کردن نظام اسلامی بود. هدف دیگر سیطره کشورهای قدرتمندی مانند آمریکا و شوروی بوده است. اما ما اینها را نشان ندادیم و وقتی که نشان ندهیم چیزی برای بالیدن نداریم. باید به چه چیزی ببالیم؟

در همه برنامه های رسانه اعم از روزنامه ها و صدا وسیما آمده اند مترسکی مثل بنی صدر درست کرده اند که همه ناکارآمدیها را به گردن او می اندازند. آیا فقط بنی صدر بود که تصمیم گیرنده بود؟ آیا همه تلخیها و شکستها، توسط بنی صدر در روزهای اول جنگ گرفته می شد؟ پس تمام آن پیروزی ها و مقاومتهایی که در طول هشت سال دفاع مقدس توسط رزمندگان رخ داد چه شده است؟ چرا آنها به نمایش گذاشته نمی شود؟

ما داریم کاری می کنیم که نسل جوان از جنگ فقط تعداد کشته و زخمی ها و اسیران را بفهمد. ما هنوز نتوانستیم آوازه پیروزی هایمان را در دنیا فریاد بزنیم. ما در مقابل عراق از روز اول هم پیروز بودیم. ما از پیروز شدن کشورهایی که به پشتیبانی عراق آمده بودند جلوگیری کردیم. شکستهای ما در جنگ پیروزی بود اما هیچ گاه نه از پیروزیها به طور کامل صحبت شده و نه یادی از شکستها می شود.

ما دفاع مقدسمان را از آن بعد زیبا و عظیمی که غربیها از جنگ ایران به آن می نگرند، نگاه نمی کنیم. مثلا غربیها درباره جنگ ما کتاب می نویسند؛ کتابی مثل سوداگران مرگ. اما ما منتظر نشسته ایم که آنها برای ما جنگ را کارشناسی کنند.

حدود بیست و چند سال از آغاز این جنگ می گذرد. باید دقت کرد، کار کارشناسی کرد. تا کی می خواهیم در برابر تهدیدهای مغرضانه و لیبرالیسمی ساکت باشیم که مثلا اگر ما لانه جاسوسی را اشغال نمی کردیم عراق به ما حمله نمی کرد و جنگ شروع نمی شد. اصلا گرفتن لانه جاسوسی ربطی به این جنگ ندارد.

کارشناسان و تحلیلگران ایرانی می آیند چند تا کتاب می خوانند و از دید خودشان جنگ را تحلیل می کنند. کارشناسان ما از جنگ تحلیل درستی ندارند. من بسیاری از تحلیلگران کشورهای دیگر حتی از کشورهای عربی می شناسم که تحلیلهای جالبی از جنگ ما داشته اند. بیاییم تحلیلهای آنها را درست نگاه کنیم، با آنها کلیشه ای برخورد نکنیم. دفاع مقدس، اقیانوس عظیمی است که نهایتا ما پاچه های شلوارمان را بالا زده ایم و وارد آن شده ایم، ما از این امکان استفاده نمی کنیم که وارد این اقیانوس شویم تا از درون آن، مرواریدهای درشت و گنجهای عظیم و بسیار به دست آوریم. جنگ ما یک گنج بود. اما مهم این است که چطور بتوانیم از این گنج استفاده نماییم. اگر اکنون نتوانیم به تحلیل درستی از جنگ برسیم مطمئنا نسلهای آینده این کار را خواهند کرد. نسل ما چون با این مسئله مواجه بوده برایش چندان اهمیتی ندارد. اما چند نسل آینده با کاوش به نتایج درخشانتری از ما در خصوص دفاع مقدس خواهند رسید. اما بهتر است که این اتفاق اکنون بیفتد چون آن موقع نه رزمنده ای و نه شاهد جنگی وجود دارد که بتوان از آن استفاده کرد. من یکی، دو کشور غربی را سراغ دارم که شدید روی فرهنگ جبهه و جنگ ما کار می کنند. اگر به همین منوال پیش رویم زمانی خواهد رسید که ما مجبوریم برای استفاده از اسناد و مدارک جنگ خودمان به کتابخانه های فرانسه و یا دیگر کشورهای غربی مراجعه کنیم. مانند این است که به موزه لوور فرانسه بروی و آنجا قطعاتی از تاریخ ایران و تخت جمشید را ببینی آن وقت چه احساسی به انسان دست می دهد. کشورهای اروپایی آمده اند روی یک کتاب ۱۲۰ صفحه ای زنده باد کمیل هزار و دویست صفحه پایان نامه در دانشگاهها مطلب عرضه کرده اند. این در حالی است که ما هنوز نتوانستیم فعالیت چشمگیری در این باره داشته باشیم. بیاییم تا به هشت سال دفاع مقدس با دید متفاوت تری نگاه کنیم.

حمید داود آبادی



همچنین مشاهده کنید