دوشنبه, ۱۷ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 6 May, 2024
مجله ویستا

آیا ۹۳ درصد مردم از طرح امنیت اجتماعی راضی هستند


آیا ۹۳ درصد مردم از طرح امنیت اجتماعی راضی هستند

مخالف,موافق یا ممتنع و بی تفاوت هر کس نظری دارد نه می توان آن را رد کرد و نه بطور مطلق دلسپرده اش شد فرمانده نیروی انتظامی بزرگ اعلام نموده است که ۹۳ درصد مردم از اجرای طرح امنیت اجتماعی رضایت دارند

مخالف،موافق یا ممتنع و بی‌تفاوت؟ هر کس نظری دارد. نه می‌توان آن را رد کرد و نه بطور مطلق دلسپرده‌اش شد. فرمانده نیروی انتظامی بزرگ اعلام نموده است که ۹۳ درصد مردم از اجرای طرح امنیت اجتماعی رضایت دارند.

البته لازم به ذکر است طرح امنیت اجتماعی شامل چندین مرحله از جمله مبارزه با اراذل و اوباش و توزیع کنندگان مواد مخدر و کالاهای مبتذل نیز بوده است. در مورد این مراحل کمتر کسی را می‌توان دید که با رویکردی منطقی و منصفانه با آن مخالفت نماید؛ اما چشمگیرترین و فرهنگی‌ترین بخش این طرح چه کارنامه‌ای از خود به جای گذاشته است؟! شاید کافی باشد جلوی چند نفر را بگیری؛ آقا! خانم! نظر شما درباره‌ طرح امنیت اجتماعی‌ چیست‌؟! الباقی‌همان است‌ که‌ در ادامه می‌آید...

سارا حمیدی می‌گوید: «طرح امنیت اجتماعی هیچ هدفی ندارد؛ غیر از این که این طرح بخش ضعیف و نیازمند حمایت جامعه را نشانه گرفته است. زنانی که قرنهاست در زندگی خانوادگی، محل کار، اجتماع و... مورد انواع تجاوزات مردان غریبه و حتی همسران خود واقع می‌شوند؛ زنانی که تنها گناهشان زیبایی و ظرافت خدادادی آنهاست؛ زنانی که آنها را وسوسه‌گران شیطانی می‌خوانند. آخر این طرح، چگونه می‌تواند امنیت جامعه آشفته‌ای را تامین کند که متجاوز را تبرئه و قربانی را مجازات می‌کند؟! در این فرهنگ، تو اگر زن باشی متهمی...!»

به نظر حمیدرضا بیگدرلو نحوه اجرای طرح به هیچ عنوان درست نبوده است. او می‌گوید اجرای طرح مقطعی بوده و به صورت دائم صورت نگرفته است. حمیدرضا عقیده دارد اجرای این طرح بیشتر به صورت ماکتی در آمده، در حالی که باید یک کار ریشه‌ای و بنیادی صورت گیرد تا نتیجه بهتر حاصل آید.

اما الهام، فارغ التحصیل رشته ادبیات، در این‌ باره‌می‌گوید: «من به شخصه از افرادی هستم که توسط نیروی انتظامی دستگیر و به اصطلاح مورد ارشاد قرار گرفتم؛ وقتی صبح به محل کارم می‌رفتم، گشت ارشاد میدان ونک من را بخاطر پوشش‌ام دستگیر کرد؛ در حالی که پوشش من چیزی بود که عموم جامعه از آن استفاده می‌کنند، یعنی اگر بخواهید افرادی را که از این پوشش استفاده می‌کنند دستگیر کنید، باید نیمی از افراد را بازداشت کنید. به هر ترتیب ما را سوار یک اتوبوس کردند... پرسیدم "چرا ما را دستگیر کردید؟" جواب دادند: "می‌خواهیم ارشادتان کنیم!" گفتم آقا ارشاد کنید، فقط سریع‌تر من عجله دارم! جواب دادند: "باید اتوبوس پر شود."

اتوبوس که پر شد همه ما را به خیابان وزرا بردند، مانتوهای ما را مصادره کردند و با خانواده و آشناهای ما تماس گرفتند تا برایمان پوشش مناسب (از نظر آنها) بیاورند. پوشش مناسب را تهیه کردیم و نهایتاً هم تذکر دادند که دیگر تکرار نشود. بعد گفتندحالا می‌توانید به سر کارتان برگردید. گفتم: "من دیرم شده مگر شما ما را نمی‌برید به جایی که دستگیر کردید؟!" جواب دادند: "نه خانم، مگر سرویس رفت و برگشت گرفته‌اید!" بماند که با چه مشقتی به شرکت برگشتم. به ناچار مانتوی مستخدم شرکت را گرفتم و پوشیدم؛ همان روز سی هزار تومان دیگر دادم و مانتو خریدم.

بعد از ماجرای ارشاد من با همان وضع قبلی به علاوه چکمه از خانه خارج می‌شدم، فقط مکانی را که گشت بود چادر سر می‌کردم تا دیگر مجبور نباشم مانتو بخرم. من نمی‌دانم این طرح چه هدفی را دنبال می‌کند؟ حالا مثلا از دید نیروی انتظامی من ارشاد شدم؟ من دوست دارم با این پوشش زندگی کنم. اصلا اگر راست می‌گویند چرا با توزیع‌کننده‌ها برخورد نمی‌کنند؟ این طرح فقط یک مسخره‌بازی مدرن است و بس!

به عقیده طلبه جوان، سعید عبدالهی، وضع جامعه خیلی خراب شده بود و بالاخره یک نفر باید فکری می‌کرد. هر کسی هم که می‌خواست کاری انجام دهد، مسلماً قربانی می‌شد. او می‌گوید متاسفانه نیروی انتظامی و افراد آن مرد این کار نبودند. چون نیروی انتظامی در همه کارهای مربوطه یک نقطه ضعف را داراست؛ آن هم برخورد بسیار بی‌ادبانه آنها با مراجعین است. به اعتقاد او اگر غرور جوانان شکسته شود، به جای رعایت اصول و حفظ حجاب ممکن است اعتقاداتش را نسبت به اصل نظام از دست بدهد و هر یک از این افراد به یک مبلغ علیه نظام تبدیل خواهند شد. بنابر این باید خیلی احتیاط کرد. به نظر م. رشیدی "اکثریت مردم از روی ترس این کارها را انجام می‌دهند تا با رضایت قلبی!" مریم خانی می‌گوید: ما مخالف این طرح نیستیم، اما برخوردها اصلاً صحیح نیست.

به نظر مریم، با اجرای این طرح به جای اسلام‌گرایی، اسلام‌زدایی صورت می‌گیرد و جوانها به جای گرایش به اسلام از آن زده می‌شوند. او می‌گوید "شاید عده‌ای از لحاظ پوشش تغییر کنند، اما دیدگاه و نظرشان از اسلام بر می‌گردد." از نظر او برخورد با توزیع‌کنندگان نیز فقط به صورت تبلیغاتی بوده است و بس! مصطفی، دانشجوی رشته مهندسی برق، معتقد است که نیروهای انتظامی سلیقه‌ای برخورد می‌کنند. زهرا فارغ‌التحصیل رشته ریاضی می‌گوید:"بحث سلیقه نیست، به نظر من بیشتر بحث شجاعت است. مثلا افرادی که یک مقدار سر و زبان داشتند خود به خود مورد برخورد واقع نمی‌شدند.

ضمن اینکه وقتی تعداد این افراد با این نوع پوشش فراوان است، مگر با چند نفر می‌توان برخورد کرد؟ اصلاً این برخورد تا به حال نتایجی هم داشته است؟ جز این است که نتیجه عکس داشته و تنها موجب بدنامی افراد محجبه شده است؟"

به نظر زهرا این طرز برخورد نوعی لجبازی را در جامعه به وجود می‌آورد. او می‌گوید هر گاه منطق در برابر احساسات قرار بگیرد، منطق شکست می‌خورد. حالا شما هر چقدر فریاد بزنید که این طرز پوشش موجب فساد می‌شود، وقتی نیم عظیم جمعیت از نظر فرهنگی و خانوادگی این نوع پوشش را می‌پسندند شما به هیچ وجه نمی توانید با زور کاری انجام دهید. فرض بر این که همه به صورت فورمالیته چادر سر کنند، این همان هدفی است که ما به دنبال آنیم؟

اینگونه برخوردها اصلا فایده ندارد و اگر روزی این برخوردها قطع شود ما همان وضعیت را خواهیم داشت، شاید هم بدتر. با این روش تنها می‌توان این نوع پوشش را زیرزمینی کرد؛ چون در حال حاضر این طرز پوشش به نوعی تفکر مبدل شده است. در امر به معروف و نهی از منکر تذکر مستقیم آخرین مرحله کار است. ما از نظر فرهنگی چه کاری انجام داده‌ایم؟ لباس‌هایی که هم اکنون به عنوان پوشش بد تلقی می‌شوند، در صدا و سیمای ما وجود دارند.

وقتی جوانان امروز هنوز از نظر اینکه رعایت اصول اسلامی تنها یک حق شخصی و یک وظیفه شخصی نیست توجیه نشده‌اند. حداقل کار، انجام این دو در کنار یک دیگر است یا مثلا در همان قسمت برخورد، آیا واقعا برخورد با توزیع‌کننده راحت‌تر است یا مردم؟ البته اعلام می‌کنند که برخورد می‌کنیم، اما در عمل چیزی ندیده‌ایم. پشت ویترین مغازه‌ها اولین چیزی که می‌بینید، چکمه است! اگر واقعا این برخورد صورت می‌گیرد مغازه‌دار نباید بتواند این کالاها را در دید عموم و پشت ویترین مغازه قرار دهد.