یکشنبه, ۲۶ اسفند, ۱۴۰۳ / 16 March, 2025
دل را باید به دریا زد

«هامون» اتفاق بزرگی در سینمای ایران بود، زبان و ساختار تازهای به این سینما معرفی کرد. شاید واژه فیلم «کالت» برای هیچ فیلمی به اندازه «هامون» شایسته نباشد. «هامون» تمام ویژگیهای یک فیلم کالت را دارد طرافداران بیشماری پیدا کرد که آن را زندگی کردند، دیالوگهایش را حفظ کردند و تکتک صحنهها و موقعیتهای شخصیت اصلیاش را در زندگی خود بازسازی کرده و به کار میبردند. از طرفی فیلم شخصیتی داشت به نام حمید هامون که در کنار قیصر معروفترین و جریانسازترین شخصیت تاریخ سینمای ایران است. شخصیت حمید هامون به مرور حوزه تاثیر گذاریاش از خود فیلم فراتر رفت و به یک فرهنگ و شمایل تازه بدل شد. شمایلی که شهرتش از خود فیلم هم بیشتر شد. شاید هنوز عده معدودی باشند که فیلم «هامون» را ندیده باشند اما تقریبا هیچ کس را پیدا نمیکنید که حمید هامون را نشناسد، اسمش به گوشش نخورده باشد یا نداند که خسرو شکیبایی آن را بازی کرده است. از طرفی «هامون» فیلم بینقصی هم هست و همه اجزایش درست سر جای خود قرار گرفتهاند. کارگردانیاش که کلاس درسی برای کارگردانهای دیگر است. مهرجویی کاملا بر اجزای فیلمش مسلط است و توانسته با وجود رفت و آمد مداوم فیلم میان واقعیت، خاطره و رویا، ریتم را درست از کار در بیاورد و لحظهای مخاطب را خسته نکند.
در اینکه مهرجویی در «هامون» از «۵ /۸» فلینی تاثیر گرفته است نمیتوان شک کرد. اما این دلیل بر آن نیست که استقلال فیلم خدشهدار شده باشد شاید در تاریخ سینما از هیچ فیلمی به اندازه «۵/ ۸ »تاثیر گرفته نشده باشد(نمونهاش فیلم «نه»که اخیرا ساخته شد) و «هامون» هم جزو همان فیلمهاست اما در «هامون» تاثیر به تقلید تبدیل نمیشود. «هامون» معانی و اصول خاص خودش را بنا میکند. از این جهت نیز میتواند برای فیلمهای دیگر الگو مناسبی باشد. مهرجویی در «هامون» به خوبی از سه عنصر ابهام، تعلیق و طنز بهره گرفته است. در طول فیلم ما آنقدر به همراه حمید هامون در میان گذشته، حال و رویاهایش غوطهور میشویم که گاهی دیگر مرز میان اینها را فراموش میکنیم. به عنوان مثال سکانس دیدن علی عابدینی در ماشین توسط هامون را در نظر بگیرید. واقعا نمیتوان این پاسخ قطعی را داد که هامون، علی را دیده باشد. این ممکن است دوباره خیال و رویای هامون باشد که آنقدر در حسرت دیدار علی است که فکر میکند علی عابدینی را دیده است یا سکانسی که حمید خردسال درمیان مراسم عزاداری در پی علی عابدینی است و بعد او را پیدا کرده و به آغوش میکشد. در اینجا هم دو محدوده رویا و گذشته با هم در آمیخته شدهاند. مهرجویی از این ابهامات استفاده کرده و اتمسفر منحصر به فردی به فیلمش بخشیده است. تعلیق نیز نقش مهمی در فیلم ایفا میکند. علاوه بر سکانس مسابقه حمید با مامان جعفری به عنوان نمونه، همان ابتدای فیلم را مثال میزنم که دبیری به حمید میگوید امروز باید برود دادگاه.
این در حالی است که چند لحظه بعد، تی کشیدن برای حمید تداعی میشود به روز اسبابکشیشان با مهشید به خانه جدید و از آن به بعد هم ما با فلاشبک در فلاشبکهای متعدد به بخش مهمی از شخصیت حمید و روابطاش با دیگران پی میبریم و وقتی تقریبا نیمی از فیلم گذشت دوباره به همان روز دادگاه برمیگردیم. مهرجویی از تعلیق به دادگاه رفتن حمید به خوبی برای ابتدا و انتهای نیمه اول فیلم استفاده میکند. به این ترتیب وقتی فیلم بعد از دقایق زیادی دوباره به زمان حال بر میگردد دیگر تماشاگر با آن لحظه غریبه نیست و به خاطر تعلیق موجود در ماجرای دادگاه یادش نرفته که حمید در چه شرایطی بوده است و ریتم فیلم کماکان حفظ میشود. طنز هم نقش مهم دیگری در فیلم دارد. خیلی از شخصیتهای فیلم مثل دبیری یا رئیس اداره و حتی سلیمی یا مامان جعفری شخصیتهای تقریبا کمیکی هستند. مهرجویی قبلا هم ثابت کرده چقدر خوب کمدی را میشناسد و در «هامون» نیز درست و به جا از این عنصر استفاده کرده و یک حالت هجو آمیز به تمام اتفاقات فیلم بخشیده است. به صحنه خودکشی هامون دقت کنید. صحنهای که گاهی خندهدار هم به نظر میرسد و حضور آن مرد گیلکی هم در آن لحظه بار طنزش را بیشتر هم کرده است. یعنی مهرجویی در حساسترین لحظه فیلمش که همه نگران حمید هامون هستیم کمی هم چاشنی طنز اضافه کرده است و این را میتوان به کل فیلم هم تعمیم داد ( مثلا سکانس تیراندازی حمید به مهشید) و به خاصیت هجو آمیز بودن آن پی برد.
این هجوآمیز بودن یکی از مهمترین عناصر آثار خودافشاگرانه است. «هامون» فیلمنامه بسیار دقیقی هم دارد. دیالوگها نقش مهمی در شخصیتپردازی و انتقال اطلاعات به تماشاگر را ایفا میکنند و از این جهت دیدن چندباره فیلم به درک درست از شخصیتها و روابط آنها با یکدیگر کمک خواهد کرد. درباره بازیگران فیلم هم که چه میتوان گفت که تا کنون نگفته باشند؟ بازی خسرو شکیبایی نقطه عطفی در بازیگری سینمای ایران بود. نقشآفرینی که به نوعی بدعتگذار بود و هنوز هم از جنبههای گوناگون مورد بررسی قرار میگیرد. شکیبایی با «هامون» به یک سوپراستار تبدیل شد و لحن و بیان تازهای را خلق کرد که از آن به بعد بارها مورد تقلید و تاثیر قرار گرفت. بازی عزتالله انتظامی هم در نقش دبیری جاودانه بود و منجر به خلق یکی از کلیدیترین نقشهای مکمل سینمای ایران شد. اما نمیشود از فیلم «هامون» صحبت کرد و از حمید هامون حرفی نزد. شخصیتی که هنوز هم دغدغههایش را میتوان بررسی کرد و گذشت زمان منجر به کهنه شدن آنها نشده است. به راستی مشکل هامون چه بود؟ اینکه صغیر بود و نیاز به قیم داشت؟ اینکه دیگر از او میخواستند کسی باشد که نیست؟ اینکه در برابر ابراز قدرت ضعیف بود؟ اینکه همهاش شلنگ تخته میانداخت و بدتر فرو میرفت؟ با افراد نادرستی هم نشین بود؟ شک؟ ترس؟ یا عشق؟ فیلم پاسخ قطعی نمیدهد اما آنچه که مسلم است این است که پاسخ و راهحل درگذشته هامون است. در بین تمام آن کشمکشهای هامون با دبیری، مهشید، دکتر سماواتی، سلیمی، دکتر سروش، علی عابدینی و... تنها دو نفر به بحرانهای وجودی او دامن نمیزنند و آنها کسانی نیستند جز علی عابدینی و مادر بزرگ. از بین این دو ما تنها مادر بزرگ را در حال گفتوگو با هامون در سکانسهای مربوط به زمان حال هم میبینیم.
تنها مادر بزرگ از او حال و احوال میکند و میگوید: «دلت شکسته... غمخوار نداری؟» و حمید با گریه در کنار او کمی سبک میشود. مادر بزرگ با لباسی سراسر سفید و برخلاف پرستار سراسر سیاهپوشاش ( که هر دو بار او برداشتن تفنگ را به حمید یادآوری میکند) به فرشتهای میماند که اتفاقا حواسش هم هست و خدا را هم از یاد نبرده است و او به عنوان نماد گذشته حمید تنها کسی است که دیدارش آرامشی در پی دارد. حالا به سکانس خودکشی حمید توجه کنید که رهاییاش را هم در پی دارد. به آب زدن، دقیقا مانند کودکیاش و این میتواند یک بازگشت به گذشته و پناه آوردن به دنیای کودکی برای فرار از مشکلات زمان حال باشد. انگار مهرجویی میگوید برای رهایی و رستگاری گاهی باید پارو نزد، وا داد، باید دل را به دریا داد...
آریان گلصورت
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست