جمعه, ۱۴ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 3 May, 2024
مجله ویستا

اوضاع سیاسی, اجتماعی و علمی عصر مولانا


عصری که مولانا در آن زیسته, از آشوب ترین و متزلزل ترین دوره های حکومت سلجوقیان در آسیای صغیر است سپاهیان مغول که شرق را تصرف کرده بودند, پس از تسلط بر خوارزم و عراق, به علت عبور جلال الدین خوارزمشاه از آناتومی, شهر سیواس را ویران ساخته, به آتش کشیدند و قبل از ورود سپاه سلجوقی به آنجا, شهر را ترک کردند متقابلاً سپاهیان سلجوقی, به سرزمین گرجیان که متحد مغولان بودند حمله کردند و برای انتقام از مغولان, آنجا را ویران ساختند

عصری که مولانا در آن زیسته، از آشوب‌ترین و متزلزل‌ترین دوره‌های حکومت سلجوقیان در آسیای صغیر است. سپاهیان مغول که شرق را تصرف کرده بودند، پس از تسلط بر خوارزم و عراق، به علت عبور جلال‌الدین خوارزمشاه از آناتومی، شهر سیواس را ویران ساخته، به آتش کشیدند و قبل از ورود سپاه سلجوقی به آنجا، شهر را ترک کردند. متقابلاً سپاهیان سلجوقی، به سرزمین گرجیان که متحد مغولان بودند حمله کردند و برای انتقام از مغولان، آنجا را ویران ساختند. علاءالدین کیقباد که امپراتور درخشان‌ترین و لرزان‌ترین دوران حکومت سلجوقیان بود، گروهی از خوارزمشاهیان را در جلگه ارزروم سکونت داد، که در نتیجه، مغولان به شهر حمله کرده و بسیاری از مردم را قتل عام کردند. این پادشاه ضمن پرداخت به امور داخلی آناتولی، با جلوگیری از حمله مصریان به شهر خربوط، همواره برای ایجاد دولتی مستقل در ستیز بود.پس از علاءالدین در سال ۶۳۵ ه. سلجوقیان با سپاه مغول که شهر ارزروم را غارت کرده و مردم را قتل عام کرده بودند، روبرو شدند و شکست سختی خوردند و از آن پس، سلجوقیان آسیای صغیر، حکام دست نشانده مغولان شدند. پس از حکومت رکن‌الدین قزل ارسلان چهارم با وزرات معین‌الدین سلیمان، غیاث‌الدین کیخسرو سوم با حمایت معین‌الدین که همدست مغلولان بود به سلطنت رسید و با قتل او در ارزنجان، سراسر قلمرو سلجوقیان زیر تسلط غیاث‌الدین مسعود قرار گرفت. غیاث‌الدین که دوران سلطنتش با آشوب سپری شده و علاءالدین کیقباد سوم به‌جای او به سلطنت رسید که با مرگ او توسط مغولان در سال ۷۰۸ ه. امپراتوری سلجوقیان پایان یافت و حکومت‌های جدید محلی در سراسر آناتولی به قدرت‌نمائی پرداختند.

اوضاع اجتماعی قرن هفتم هجری

عدم وحدت سیاسی که ناشی از ناتوانی حکومت مرکزی بود و بی‌نظمی اجتماعی که در اثر حمله مغولان ایجاد شده بود، موجب ناامنی سرزمین آناتولی و تسلط همه جانبه مغلولان بر حکام سلجوقی شد. نگ‌های برادرکشی، مثل جنگ رکن‌الدین قلج ارسلان با عزالدین کیکاوس و مخالفت وزرا با پادشاهان به علت ناامنی، شورش حکام و اقدام سلاطین به قتل وزرای خویش؛ وضعیت اجتماعی نابهنجاری به‌وجود آورده بود و از جمله علل آشوب‌هائی بود که انبوه مردم را برای برانداختن حکومت متحد می‌کرد.مهم‌ترین شورش به رهبری فردی به نام ”بابا اسحاق“ صورت گرفت.او با افشای ظلم و ستم سلجوقیان، به مردم نوید می‌داد که به زودی این حکومت از درون رو به نابودی خواهد رفت و به این ترتیب خوارزمشاهیان ناراضی و ترکمن‌ها و روستائیان، با نیروئی عظیم، با قوای حکومتی به جنگ پردخته و چندین بار آنها را شکست دادند. ”بابا اسحاق“ در ”خانقاه آماسیه“ دستگیر و به دار آویخته شد ولی بابائی‌ها که به جاودانگی او اعتقاد داشتند به مبارزات خود ادامه دادند تا اینکه در جنگی عظیم با سپاهیان امپراتوری که از ملیت‌های گوناگون تشکیل شده بود، پس از نبردی دلیرانه که حتی زنان با گفتن ”لااله اله الله، بابا رسول الله“ شجاعانه می‌جنگیدند، بابائی‌ها شکست خوردند. ولی بابای دیگری مانند ”گیبکلوبابا“ (از پیروان و یاران بابا اسحاق)، ”بابا بکتاش“ (مقلب به ”بابا رسول‌الله“ که سرآمد جانشینان بابا اسحاق و سرور ابدالان و پیر قلندران شمرده می‌شد.) مقلب به ”حاجی بکتاش“، ”بابا صالتیق“ و جانشین او ”براق بابا‌“ (که مورد احترام مغولان بود و به‌عنوان ایلچی به گیلان رفت و به قتل رسید) باعث گسترش قیام عمومی در آناتولی و روم ایلی شدند و حتی برخی از اخلاف آنها، حکومت‌های محلی تشکیل دادند.مهمترین عامل نابسامانی و تزلزل پایه‌های حکومت در این دوران، عدم مدیریت و ناهماهنگی سران حکومت بود. خوشگذرانی درباریان و مالیات‌های سنگین و قحطی‌های ناشی از فقدان بارندگی و ناملایماتی از این قبیل، موجب بی‌نظمی و هرج و مرج و آشوب اجتماعی در این قرن بود.

اوضاع علمی قرن هفتم هجری

در قرن هفتم، سهل‌انگاری سلجوقیان در مورد ادیان و مذاهب از سوئی و ترک‌تازی مغولان و ناامنی و عدم تمرکز حکومتی قدرتمند از سوی دیگر، موجب پیشرفت تصوف در آناتولی گردید. به علت هجوم مغولان، مشایخ پرنفوذ، علما و شعرای نام‌آوری مثل فخرالدین عراقی، نجم‌الدین دایه و اوحدالدین کرمانی به آناتولی مهاجرت کردند و افکار و مسلک و مشرب آنان در آن سرزمین رواج یافت. در آن زمان در آناتولی، طریقت‌های مختلفی رایج بود از جمله: طریقت اکبریه، طریقت رفاعی یا احمدی، قلندریه، جامیه، حیدریه، ادهمیه، خراسانیان یا واصلان خراسان (سلسله ابدال روم که از ملامتیه کهن بودند). مهم‌ترین طریقت در این دوران، طریقت ”اهل فتوت“ بود که با تشکیلاتی سری و اقتصادی در دوره ساسانیان پایه‌گذاری شده بود و به جزء سراسر آناتولی و عراق، در سوریه و مصر نیز نفوذ زیادی داشت. به علت علاقه مردم به تصوف و به‌خصوص طریقت علاقه‌مند شدند. معین‌الدین پروانه، در توقات، خانقاهی برای فخرالدین عراقی ساخت. نجم‌الدین دایه مدتی در قیصریه اقامت کرد و کتاب معروف خود ”مرصاد العباد“ را در آن شهر نوشت. سلجوقیان با حکومت روم شرقی (بیزانس) روابط دوستانه‌ای داشتند، که این روابط موجب اشاعه زبان یونان در اکثر بخش‌های آناتولی به‌خصوص در ایالت‌های نزدیک قونیه و بیزانس بین مسلمان شده بود و در برخی از ایالت‌ها به زبان یونان تکلم می‌کردند. اشعار مولانا و سلطان ولد به زبان یونانی، نشان‌دهنده آشنائی علمای بزرگ با این زبان است. در این دوره وجود دوستداران فلسفه یونان و حکمای مسیحی و مسلمان و برپائی کلیساها و کنیسه‌ها در کنار مساجد؛ نشان‌دهنده عدم تعصب نسبت به ادیان و مذاهب مختلف است. به‌طوری که افلاطون با لقب ”افلاطون الهی‌“ مورد احترام مسلمانان، به‌خصوص صوفیان بود و صوفی و عارف نامدار شیخ شهید، شهاب‌الدین سهروردی، که در فلسفه ایران و یونان صاحب‌نظر بود، افلاطون را بسیار بزرگ می‌داشت.

افشین ارجمند