سه شنبه, ۱۸ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 7 May, 2024
مجله ویستا

اساس زیست شناختی خودآگاهی چیست


اساس زیست شناختی خودآگاهی چیست

قرن ها است كه مباحثه در مورد ماهیت خودآگاهی در قلمرو انحصاری فیلسوفان قرار داشته است, اما اگر میزان كتاب ها در مورد این موضوع دلالتی داشته باشد, آن است كه تغییری رخ داده است دانشمندان دارند وارد بازی می شوند

آیا ماهیت خودآگاهی نهایتاً از پرسشی فلسفی به پرسشی علمی بدل شده است كه می توان آن را با انجام آزمایش ها تعیین كرد؟ پاسخ در این مورد مانند هر موضوع مرتبط به آن، بستگی به كسی دارد كه این پرسش را از او می كنید. اما به نظر می رسد كه علاقه علمی به این پرسش قدیمی و دشوار دارد افزایش می یابد.

البته تا به حال گرچه نظریه ها فراوان بوده اند، داده های دقیق اندكند.

گفتمان حاكم درباره خودآگاهی به شدت تحت تاثیر رنه دكارت فیلسوف فرانسه قرار داشته است كه در میانه قرن هفتم اظهار كرد كه جسم و ذهن ماهیتی كاملاً متفاوت دارند. دكارت نتیجه می گیرد كه باید این چنین باشد زیرا جسم هم در زمان و هم در مكان قرار دارد، در حالی كه ذهن بعد مكانی ندارد. بررسی های با سوگیری علمی اخیر عموماً این راه حل را رد می كنند؛ اغلب آنها ترجیح می دهند كه جسم و ذهن را جنبه های متفاوتی از یك چیز واحد تلقی كنند. خودآگاهی از این دیدگاه از خواص و سازماندهی سلول های عصبی در مغز پدیدار می شود. اما چگونه؟ و چگونه دانشمندان با سرسپردگی شان به مشاهده عینی و اندازه گیری، به قلمروی ذاتاً خصوصی و ذهنی خودآگاهی دست می یابند؟

برخی بینش ها در این مورد از بررسی كردن بیماران دچار ضایعات عصبی به دست آمده كه به علت این ضایعات خودآگاهی شان تغییر یافته است. آسیب به ساختارهای معین از لحاظ تكاملی باستانی در ساقه مغز خودآگاهی فرد را كاملاً می زداید و فرد را در حالت اغما یا حالت نباتی مداوم باقی می گذارد. گرچه این نواحی ممكن است كلید اصلی خودآگاهی باشند، نامحتمل است كه تنها منبع خودآگاهی را تشكیل دهند. احتمالاً جنبه های متفاوت خودآگاهی در نواحی متفاوت مغز تولید می شوند.

برای مثال آسیب به نواحی بینایی در قشر مخ می تواند نقصان های عجیبی كه محدود بر آگاهی بینایی هستند به وجود آورد.

در بیماری ای به نام دی اف كه كاملاً مورد بررسی قرار گرفته است، ناتوانی در شناسایی شكل ها یا تعیین كردن جهت یك شكاف در یك دیسك عمودی وجود دارد. با این حال هنگامی از این بیمار خواسته می شد كه یك كارت را بردارد و آن را از میان شكاف بگذراند، او به آسانی از عهده این كار برمی آمد. دی اف در یك سطح آگاهی باید جهت شكاف را در دیسك بداند تا قادر به انجام این كار باشد، اما در عین حال ظاهراً او نمی داند كه دارای این آگاهی است. آزمایش های با طراحی هوشمندانه می تواند جداشدگی مشابهی را میان شناخت ناخودآگاه و خودآگاه در افراد مبتلا به ضایعات عصبی به وجود آورد. و پژوهشگران امیدوارند كه اسكن كردن مغزهای افراد در حال انجام دادن چنین آزمایش هایی شواهدی را در مورد فعالیت عصبی ضروری برای هوشیاری خودآگاه به دست دهد. بررسی روی میمون ها نیز ممكن است برخی جنبه های خودآگاهی، به خصوص آگاهی بینایی را مشخص كند. یك رویكرد تجربی به این موضوع آن است كه خطایی بصری را در میمون به وجود آوریم كه «ادراك دوگروهی» (bistable percept) را باعث شود، یعنی شیء ای كه در یك لحظه یك چیز به نظر می رسد و در لحظه دیگر چیزی دیگر. (آزمایش ها با مكعب نوسان دهنده توجه «نكر» مثال مشهودی در این مورد است). میمون ها را می توان طوری تعلیم داد كه بیان كنند كدام نمود را ادراك می كنند. پژوهشگران در همان زمان به مشخص كردن آن سلول های عصبی می پردازند كه ادراكات میمون را ردیابی می كنند. با این امید كه مشخص كردن این سلول های عصبی آنها را به آن سیستم های عصبی هدایت كند كه در شناخت خودآگاه بینایی دخیل هستند و نهایتاً توضیحی بیابند كه چگونه یك الگوی خاص فوتون ها كه به شبكیه چشم برخورد می كند، تجربه دیدن مثلاً یك گل سرخ را ایجاد می كند. آزمایش هایی كه فعلاً در حال انجام است عموماً تنها قطعاتی از پازل خودآگاهی را مورد توجه قرار می دهند و تعداد بسیار اندكی از آنها مستقیماً به رازآمیزترین جنبه خودآگاهی ذهن انسان یعنی درك خویشتن می پردازند. با این حال آزمایش هایی در این مورد آغاز شده است و اگر نتایج آنها بینش كاملی در مورد چگونگی ظهور خودآگاهی از كلافه های سلول های عصبی فراهم نیاورد، دست كم رده بعدی پرسش هایی را كه باید مطرح كرد روشن می كند. بالاخره دانشمندان تمایل دارند نه تنها اساس زیست شناسی خودآگاهی را دریابند، همچنین می خواهند بدانند چرا خودآگاهی وجود دارد. چه نوع فشار انتخاب طبیعی به وجود آمدن خودآگاهی انجامید و كدامیك از جانوران دیگر غیر از انسان نیز دارای خودآگاهی هستند؟ بعضی از محققان گمان می كنند كه خودآگاهی منحصر به انسان ها نیست، اما البته این امر بستگی به چگونگی تعریف ما از این واژه دارد. شاخص های زیست شناختی برای خودآگاهی ممكن است به ما كمك كند در این مورد به توافق برسیم در مورد چگونگی به وجود آمدن خودآگاهی در ابتدای حیات دركی به دست آوریم. چنین شاخص هایی همچنین می توانند در تصمیم گیری در مورد سرنوشت افرادی كه در حالتی از عدم هوشیاری و پاسخ دهی قرار دارند مفید باشند. تا همین اواخر، پرداختن به موضوع خودآگاهی برای هر دانشمند فاقد كرسی دانشگاهی (و احتمالاً از قبل جایزه نوبل نگرفته ای)، كاری نامطمئن به حساب می آمد. خوشبختانه امروز محققان جوان بیشتر در این زمینه كار می كنند. پرسش های پاسخ نگرفته در مورد خودآگاهی آنها و مطبوعات را برای سال های زیادی در آینده مشغول نگه خواهد داشت.

گرگ میلر

ترجمه: علی ملائكه