دوشنبه, ۲۴ دی, ۱۴۰۳ / 13 January, 2025
نابرابری درآمد و افزایش ثروت ثروتمندان آمریکا
شهرکهای همپتونز در نیوریوک و بخش لودن کاونتی در حومه واشنگتن، چندین سال است که محل تجمع ثروتمندان آمریکایی محسوب میشوند. اجاره یک خانه مجلل در منطقه همپتونز، در ماه اوت ۴۰۰ هزار دلار بود. میانگین درآمد خانوار درلودن کاونتی به بیش از ۱۳۰ هزار دلار میرسد که دو برابر میانگین درآمد ملی است.
حومههای شیک و لوکس این دو منطقه، نمایی از برجستهترین ویژگی نابرابری در آمریکا را به تصویر میکشند: روند افزایشی ثروت ثروتمندان؛ یعنی افرادی که در توزیع درآمد جزو ۵ درصد ثروتمندان جامعه هستند (درآمد سالانه آنها حداقل ۱۵۰ هزار دلار است) و یک درصد ثروتمندترینها (که بیش از ۳۴۰ هزار دلار در سال درآمد دارند) را تشکیل میدهند. صاحبان هلیکوپترها و هواپیماهای شخصی همپتونز هم «فراثروتمندهای» آمریکا را تشکیل میدهند که سهم ۱/۰ درصدی در کل جمعیت دارند و درآمد سالانه خانوار آنها حداقل ۵/۱ میلیون دلار است و در نهایت ۰۱/۰ درصد جمعیت ثروتمندان که درآمد سالانهای بیش از ۸ میلیون دلار دارند.
در طول بیش از ۳۰ سال گذشته، سطح درآمد جمعیت ثروتمند و فراثروتمند آمریکا افزایش قابل توجهی داشته و هر چقدر سطح درآمد آنها بیشتر بوده، روند افزایشی آن هم قابلتوجهتر بوده است. نتیجه اینکه، وسعت اختلاف طبقاتی مالی، اجتماعی و جغرافیایی بین این ثروتمندان و بقیه مردم آمریکا بیشتر و بیشتر میشود.
بین سالهای ۱۹۷۹ و ۲۰۰۷ (دقیقا قبل از شروع بحران مالی اخیر) درآمد دریافتی واقعی یک درصد ثروتمندترینهای آمریکا پس از کسر مالیات و بیمه بیش از ۴ برابر شد، یعنی افزایشی معادل بیش از ۳۰۰ درصد. طی همین مدت درآمد پنج طبقه کمدرآمد جامعه تنها ۴۰ درصد افزایش یافته است. در این مدت، سهم طبقه متوسط از کل جمعیت نیز تنزل کرده است. در حال حاضر، تنها میانگین درآمد ۴۰ درصد از مردم آمریکا به اندازه ۲۰ درصد میانه درآمد ملی است که این میزان در دهه ۷۰ میلادی ۶۰ درصد بوده است.
● یا فقر یا تحصیل
اما چه عواملی افزایش فاصله طبقاتی در آمریکا را دامن میزنند؟ یک عامل بزرگ، به خصوص در مورد نیمه کمدرآمدتر جامعه، نداشتن تحصیلات عالی است. درست زمانی که انقلاب تکنولوژی اطلاعات رخ داد و نیاز به استخدام نیروی کار متخصص افزایش یافت، پیشرفت مداوم در تحصیلات مردم آمریکا متوقف شد. نرخ فارغالتحصیلی از دبیرستان در دهه ۷۰ میلادی برای نخستین بار از سال ۱۸۹۰ روند صعودی خود را متوقف کرد.
نرخ پایان رساندن دوره دانشگاه نیز کاهش یافت. بسیاری از مردم آمریکا نمیتوانستند با فراگیری مهارتهای بهتر، خود را با تکنولوژیهای جدید وفق دهند. طبق تحقیقات دو استاد دانشگاه هاروارد، این موضوع توضیح میدهد که چرا نابرابری درآمدی در آمریکا بین سالهای ۱۹۷۳ تا ۲۰۰۵، به میزان ۶۰ درصد افزایش یافته است.
هم افزایش هزینه تحصیل در دانشگاه و هم کمبودهای سیستم آموزشی مدارس آمریکا، در این زمینه تاثیرگذار بودهاند. در دهه ۷۰ شهریه یک سال تحصیل در یک دانشگاه دولتی ۴ درصد کل درآمد سالانه خانوار را به خود اختصاص میداد که این میزان در دانشگاه خصوصی حدود ۲۰ درصد بود. در سال ۲۰۰۹ مبلغ شهریه به بیش از ۱۰ درصد درآمد متوسط برای دانشگاه دولتی و حدود ۴۵ درصد برای دانشگاه خصوصی بوده است. حتی با وجود افزایش کمک هزینههای دولتی برای اعطای وامهای دانشجویی، بسیاری از دانشجویان به دلیل ناتوانی در پرداخت شهریه، بدون دریافت مدرک دانشگاه را ترک کردهاند.
البته همه چیز به خود تحصیلات محدود نمیشود. سطح تحصیل و درآمد زنان آمریکایی نسبت به ۳۰ سال پیش رشد کرده است. پس این مردان بدون تخصص هستند که در رقابت عقب ماندهاند. در حال حاضر مردان آمریکایی بین ۲۵ تا ۳۴ سال، نسبت به پدران خود، از تحصیلات عالی پایینتری برخوردارند که این مساله در میان کشورهای ثروتمند جهان، امری منحصربهفرد است. این موضوع اثرات زیانباری مانند کاهش سطح حداقل دستمزد را در پی دارد.
کاهش بار تحصیلی، اثرات نژادی نیز دارد. سیاهپوستان و اسپانیاییزبانها به طور نامتناسبی بیشترین افرادی هستند که از مدرسه ترک تحصیل میکنند. عادت آمریکاییها بهکارگیری طولانیمدت تعداد زیادی از کارگران جوان سیاهپوست، به اشتغالپذیری آنها کمکی نکرده، اما این کاهش بر اشتغال سفیدپوستان به طور فزاینده اثرگذار است، به طوری که مردان سفیدپوست غیرمتخصص از جمع نیروی کار خارج شدهاند و بسیاری از آنها به دریافت بیمه ناتوانی دولتی روی میآورند.
کاهش اشتغال در میان مردان سفیدپوست بدون تخصص، عواقب اجتماعی عمیقی داشته که این امر به نوبه خود وضعیت نابرابری درآمد را بدتر کرده است. در میان قشر کمدرآمد، نرخ ازدواج کاهش یافته، آمار طلاق بالا رفته و تعداد کودکان تکسرپرست افزایش یافته است. در حال حاضر، در میان سه طبقه کمدرآمدتر جامعه، کمتر از ۳۰ درصد کودکان با والدین خود زندگی میکنند. این در حالی است که در پنج طبقه ثروتمند جامعه، حدود ۹۰ درصد کودکان با والدین خود زندگی میکنند. در واقع ازدواج، به یکی از خطوط جداکننده طبقات جمعیتی در آمریکا تبدیل شده است.
عامل مهم دیگر در افزایش اختلاف طبقاتی آمریکا، ابرستاره محور بودن اقتصاد این کشور است. در گزارشی قدیمی که در سال ۱۹۸۱ منتشر شده، عنوان شده که معروفترین و برجستهترین افراد در یک حوزه کاری- چه نویسندگی و چه نمایش برنامههای کمدی و سرگرمی - نسبت به دیگر فعالان آن حوزه، درآمد بسیار زیادتری دارند. عواملی مانند ارتباطات مدرن، بازار خوبی را مثلا برای سوپراستارهای هالیوود فراهم کرده است. از سوی دیگر، تسلط قدرتمندان بر اقتصاد، باعث شده مدیر عاملان شرکتها و موسسات بزرگ که درصد زیادی از ثروتمندان آمریکایی را تشکیل میدهند، با افزایش درآمد قابل توجهی روبهرو شوند. در طول دهه ۸۰ درآمد مدیران در آمریکا بیش از هر جای دیگر افزایش داشت. تا اوایل دهه ۸۰ مدیر عاملان آمریکایی به طور متوسط، ۴۰ درصد بیش از مدیران زیردست خود درآمد داشتند. در سال ۲۰۰۰ این اختلاف ۵/۲ برابر شد.
آمریکا میزبان تعداد زیادی از بزرگترین شرکتهای دنیا است و فرآیند جهانیسازی، وسعت بسیاری از این شرکتها را گسترش داده است. در یک بازار جهانی که قدرتمندان بر اقتصاد تسلط دارند، اختلاف بین مدیران ارشد و بقیه رو به افزایش میرود.
با این حال، سهم افراد مشهور و مدیران برجسته در میان فراثروتمندان آمریکایی زیاد نیست و روند رو به رشدی هم ندارد. ثروتمندترینهای آمریکا یعنی کسانی که در لیست میلیاردرهای فوربس جای گرفتهاند بیشتر در زمره کارآفرینان هستند، از کارآفرینان حوزه تکنولوژی (مثل بیل گیتس و مارک زوکربرگ) تا افرادی که از کارآفرینی در حوزههای معمولی پول درآوردهاند (مانند سارا بلکلی، جوانترین زن میلیاردر آمریکا که از طریق راهاندازی کسبوکاری در حوزه لباسهای زنانه پولدار شد).
از سوی دیگر، تعداد قابل توجهی از ثروتمندان آمریکایی، بیشتر از طریق بورس پول درآوردهاند. تحلیل دو تن از استادان دانشگاه استنفورد نشان میدهد در میان ۱/۰ درصد ثروتمندترینهای جامعه، سهم سرمایهگذاران از مدیران ارشد بیشتر است. تعداد ۲۵ مدیر ارشد صندوقهای سرمایهگذاری آمریکا، بیشتر از کل مدیر عاملان شرکتهای لیست S&P ۵۰۰ روی هم، درآمد دارند که این نشاندهنده رشد نسبی صنایع مالی آمریکا است. سهم سرمایهگذاری مالی در تولید ناخالص داخلی آمریکا (GDP) بین سالهای ۱۹۸۰ تا ۲۰۰۷ به صورت نوسانی افزایش یافته است. بازارهای سرمایه سریعتر و جامعتر از هر بخش دیگری از اقتصاد آمریکا جهانی شدهاند که موجب شده مدیران صندوقهای سرمایهگذاری و داراییهای دیگر، به منابع مالی بزرگتری دسترسی یابند.
به علاوه، سرمایهگذاران مالی یکی از بزرگترین برندگان تغییرات قوانین مالیاتی آمریکا بودهاند. سقف نرخ مالیات بر درآمد این کشور از سال ۱۹۸۰ مرتب در حال کاهش بوده و از ۷۰ درصد به ۳۵ درصد رسیده است.
البته این کاهش به تنهایی بر میانگین بار مالیاتی ثروتمندان تاثیری نگذاشته است (چون به اندازه کافی روزنههای فرار مالیاتی برای آن وجود داشته است). ثروتمندهای آمریکا بیشتر از کاهش مالیات بر سود سرمایه نفع بردهاند که در حال حاضر نرخ آن تنها ۱۵ درصد است. افراد بانفوذ در حوزه داراییهای خصوصی، در این میان نفع بیشتری بردهاند، چراکه این قانون به آنها اجازه میدهد درآمد خود را جزو سود سرمایه به حساب آورند و مالیات کمتری بپردازند.
● سیاست، تیر نهایی
ترکیبی از روزنههای فرار مالیاتی، رهایی از بازپرداخت وامهای بانکی و اعمال نفوذهای گسترده باعث شده بسیاری از ناظران به این نتیجه برسند که افزایش نابرابری درآمدی در آمریکا، تنها ریشههای سیاسی دارد. بر اساس این منطق، قشر ثروتمند جامعه آمریکا نظام سیاسی این کشور را تحت کنترل دارد و آن را طبق منافع خود اداره میکند.
لری بارتل، استاد دانشگاه واندربیلت، در کتابی تاثیرگذار تحت عنوان «دموکراسی نابرابر: اقتصاد سیاسی عصر طلایی جدید»، نشان داده است که چگونه رای سناتورهای آمریکا تحت تاثیر اولویتهای شهروندان ثروتمند جامعه آمریکا قرار میگیرد. همچنین در این کتاب عنوان شده، همان طور که نقش پول در سیاست آمریکا بزرگتر میشود، قدرت فراثروتمندان نیز بیشتر میشود.
به هر حال، دلیل این نابرابری هر چه باشد، طبقهبندی کردن جامعه آمریکا پیامدهای عمیقی دارد. تحرک اجتماعی در ایالتهای آمریکا رو به کاهش است. اقدامات استاندارد تحرک اجتماعی بین نسلی در آمریکا، در مقایسه با کانادا و بیشتر کشورهای اروپایی کمتر شده است. دلیل عمده این است که بیرون آمدن از سطوح کمدرآمد جامعه آمریکا بسیار مشکل شده است.
آخرین مطالعات مربوط به تحرک اجتماعی، درآمدهای افرادی را مورد مطالعه قرار داده که طی دو دهه پیش کودک بودهاند. نتیجه این مطالعات نشان داده از آنجایی که نابرابری در درآمد، تحصیل و رفتار اجتماعی اکنون به شدت بر هم اثرگذارند، تحرک اجتماعی جامعه آمریکا در آینده بسیار کمتر از این خواهد بود.
مترجم: مریم رضایی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست