پنجشنبه, ۱۳ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 2 May, 2024


مجله ویستا

بحران بحرین تکاپوی خارجی, بی تفاوتی داخلی


بحران بحرین تکاپوی خارجی, بی تفاوتی داخلی

از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ این دومین باری است که تنشی در این حد و قواره دامان سیاست منطقه ای ایران را دربرمی گیرد

بحران جدید ایران و بحرین بر سر سرمقاله روزنامه کیهان یک بار دیگر نشان داد که اظهارنظرهای شتابزده و غیرمسوولانه چقدر می تواند برای منافع ملی و سیاست خارجی یک کشور زیانبار باشد. این در صورتی است که به تنش های چند روز گذشته در مناسبات ایران و بحرین نگاهی خوشبینانه داشته باشیم و از بررسی موضوع در چارچوب تئوری های مورد علاقه عامل یا عاملان این بحران پرهیز کنیم.

از زمان پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ این دومین باری است که تنشی در این حد و قواره دامان سیاست منطقه ای ایران را دربرمی گیرد. در نخستین سال انقلاب نیز یک مقام غیرمسوول سخنی مشابه اظهارنظر روزنامه کیهان در مورد مالکیت بحرین به زبان آورد که منجر به بروز تنش میان کشورهای عرب خلیج فارس و ایران شده و سرآغازی برای تشکیل شورای همکاری خلیج فارس با راهبرد مقابله با ایران شد.

در آن زمان تلاش های دیپلماتیک ایران برای زدودن آثار منفی آن اظهارنظر ناپخته نتیجه چندانی به همراه نداشت و کشورهای عرب خلیج فارس موضوع جزایر ایرانی تنب کوچک و بزرگ و ابوموسی و تعلق آن را به امارات در دستور هر نشست و اجلاس قرار دادند.

از آن پس پیمان های امنیتی میان امریکا و کشورهای عرب خلیج فارس به صورت یک جانبه و چندجانبه منعقد شد، برخی از کشورها و از جمله بحرین پایگاه های نظامی خود را در اختیار امریکا قرار دادند و حضور نیروهای امریکا در منطقه حساس خلیج فارس و شاهراه عبور نفت با افزایش بی سابقه مواجه شد.در آن زمان بسیاری از مشفقان و دلسوزان منافع ملی کشور به دستگاه های امنیت ملی توصیه کردند که در مورد انگیزه عامل یا عوامل بروز این بحران تحقیق کرده و از برابر موضوعاتی با این درجه از حساسیت بی تفاوت نگذرند.

تا آنجا که حافظه ام یاری می کند، نه تحقیقی در این زمینه صورت گرفت و نه اگر صورت گرفت نتایج آن به اطلاع عموم رسید.واقعیت تلخ این است که گاهی رویدادهای کوچک می تواند تاثیر بسزایی در حوزه امنیت ملی یک کشور برجای بگذارد.

صف آرایی بسیاری از کشورهای عرب خلیج فارس و همپیمانی شان در جنگ هشت ساله رژیم صدام حسین علیه ایران، صرف نظر از انگیزه ها و عوامل متنوع آن بی تردید می تواند بخشی از واکنش آنان نسبت به آنچه (درست یا نادرست) خطر قریب الوقوع ایران تلقی می کردند به شمار آید. این درست است که کشورهای عرب خلیج فارس پاداش خود را از صدام حسین در شکل اشغال کویت و سرنگونی رژیم این کشور گرفته و از رفتار پیشین خود پشیمان شدند، اما نباید از یاد برد که پاره ای اظهارنظرهای مقامات مسوول و غیرمسوول در عمیق کردن شکاف میان دو کرانه جنوبی و شمال خلیج فارس مؤثر بود.

آنچه در چند روز گذشته در موضوع بحرین به وسیله روزنامه کیهان اتفاق افتاد یکی از همین ایستگاه هاست. سیاست خارجی ایران طی دو دهه اخیر روی برقراری رابطه حسن همجواری و ضرورت عاری کردن منطقه خلیج فارس از حوزه نفوذ بیگانگان استوار بوده است. تاکنون و به صورت رسمی هیچ گونه تغییری در این راهبرد منطقه ای ایران دیده نشده است.

ایران در پاسخ به بسیاری از بیانیه های اجلاس سران عرب خلیج فارس که بر مالکیت امارات متحده عربی بر جزایر سه گانه ایرانی پافشاری می کردند همواره روی این اصل قابل توجیه و قابل دفاع اصرار می ورزید که طرح دعاوی ارضی شبیه دعاوی امارات متحده عربی می تواند پرونده طرف های دیگر را گشوده و جغرافیای منطقه را دستخوش دگرگونی کند.

این سیاست منطقی ایران باید شامل مهار آن دسته از گرایش های افراطی داخلی شود که هرازچندگاهی از سر میهن دوستی (با نگاهی خوشبینانه) و یا از سر هدایت سیاست خارجی ایران به سمت میادین مخاطره (با نگاهی بدبینانه) اقدام به ایجاد بحران می کنند. وضعیت کنونی ایران در میان منظومه های پیرامونی، به ویژه در منظومه کشورهای عرب خلیج فارس چندان رضایتبخش نیست. تلاش ایالات متحده امریکا برای اردو زدن در منطقه خلیج فارس با پاسخ مساعد کشورهای عرب خلیج فارس مواجه است.

بهانه کشورهای عرب برای افزایش ضریب ایمنی خود در برابر آنچه تهدید ایران خوانده می شود با اظهارنظرهایی از قبیل آنچه در چند روز گذشته شاهدش بودیم کامل می شود. مسوولان بلندپایه نظام سیاسی به ویژه کسانی که در حوزه امنیت ملی فعالیت می کنند نباید از این رخداد به آسانی عبور کنند.

عکس العمل وزیر خارجه کشور در انتقال سریع به منامه پایتخت بحرین و پافشاری روی سیاست پایدار ایران در زمینه امور منطقه، اقدامی به موقع و در خور تحسین است، اما این اقدام کافی نیست.

باید ریشه گرایش های افراطی حوزه سرزمینی به ویژه آنجا که به حوزه امنیت ملی مربوط می شود شناسایی شود و عامل یا عوامل آن از عهده داری نقش یا نقش های تاثیرگذار در تولید گفتمان سیاسی داخلی و خارجی برکنار شوند، زیرا چنین اظهارنظرها و گرایش ها در بخش سیاست خارجی به دلیل واکنش فوری جریان ها یا کشورهای مورد هدف، به روی صحنه می آید و به سرعت به یک چالش تبدیل می شود.

این دسته از گرایش ها سال هاست که در سیاستگذاری و اجرای منویات شان در حوزه سیاست داخلی به ویژه در تدوین و ترویج پاره ای ادبیات مخاطره آمیز نقش تعیین کننده دارند که پیامدهای آن به دلیل بسته بودن فضای نقد و مجاری انتقال آن به بدنه اجتماعی برای سال ها پنهان می ماند، اما آثار ویرانگر آن در زیر پوست سیستم اجتماعی بر جای می ماند و در شرایط مناسب به گسل های قابل اشتعال و به شکاف ها و قطب بندی های حاد میان حوزه اجتماعی و نهاد سیاسی کشور تبدیل می شود. در مقوله بحرین، وزیر خارجه کشورمان با شتاب به پرواز درمی آید و برای اطمینان دهی به رهبران این پادشاهی به تکاپو می افتد.

پرسش این است که در مقولات دیگر اجتماعی و سیاسی میهن مان که در جای جای آن آثاری از گرایش های نامطلوب این دیدگاه به چشم می خورد، چه کسی به تکاپو خواهد افتاد تا به نسل دغدغه مند امروز و نسل فردا اطمینان دهد که گرایش هایی از این دست پایدار نیست .

ماشاءالله شمس الواعظین