سه شنبه, ۲ مرداد, ۱۴۰۳ / 23 July, 2024
مجله ویستا

تبانی


تبانی

زمین به طرز مشکوکی گرد است
از هر طرف که می‌روم
لیز می‌خورم تا کناره‌های تو...
با تقدیر تبانی کرده‌ای، می‌دانم!
فاطمه خداکرمی
● می‌رسی همچون بهار
با نگاهت، در قفس کردی دل آزاد …

زمین به طرز مشکوکی گرد است

از هر طرف که می‌روم

لیز می‌خورم تا کناره‌های تو...

با تقدیر تبانی کرده‌ای، می‌دانم!

فاطمه خداکرمی

می‌رسی همچون بهار

با نگاهت، در قفس کردی دل آزاد را

در غلاف عشق بردی تیر هر صیاد را

خنده‌ات با قندها آمیخت یا با شهد گل

بسکه شیرینی، به شور آورده‌ای فرهاد را

باز با باران گیسوهای یلدایی خود

عاشقانه مست کردی آرزو بر باد را

باربد می‌خواند با چشم تو هر سیاره را

یا نکیسا ساز می‌زد پرده بهزاد را

موعد برگشتن‌ات را در خودم حس می‌کنم

مثل یعقوبی که چشمش باز شد میعاد را

می‌رسی همچون بهار و از لبت لبخندها

یاد می‌گیرند با شعر ترت فریاد را...

مرتضی بیاتی

تردد مغشوش

زمین مجال غریبی برای گم شدن است

برای رفتن و جا ماندن و نیامدن است

جهان تردد مغشوش در خیابان‌هاست

در ازدحام سراسیمگی قدم زدن است

جهان قطار عجولی شده است تا ببرد

تو را که میشی چشمان تو جهان من است

نمی‌رسیم من و تو به هم و خوشبختی

شبیه دور شدن‌های آخرین ترن است

که محو می‌شود و دیر می‌رسم هر بار

به کوپه‌ای که تو را دارد و بدون من است

مهرداد نصرتی

رویای انسان

پدر بزرگ به افکار پدر می‌خندید

پدر به من

من اما / هر روز بارانی‌ام را برای کویر می‌فرستم

وشب خواب ابرهای مهاجر می‌بینم

صبح / ادامه رویای انسان

هواپیمایی است که

به پرندگان مهاجر

سلام می‌کند

شبنم گودرزی

۲ رباعی

گفتی که چقدر بی حواسی،...باشد

گفتی که مرا نمی‌شناسی،...باشد

از این همه حرف‌های نامفهومت

پیداست چقدر ناسپاسی،...باشد

□□□

ما عاشق دیدار تو هستیم آقا

از شوق تماشای تو مستیم آقا

رفتی و نیامدی و ما بیتابیم

برگرد که از غمت شکستیم آقا

یوسف شیردژم