سه شنبه, ۹ بهمن, ۱۴۰۳ / 28 January, 2025
آزادی مقوله ای دینی یا فرادینی
در ارتباط با تعامل یا عدم تعامل دین و آزادی، دیدگاههای متفاوتی وجود دارد كه عبارتند از:
۱. آزادی، مقولهای فرادینی و مقدم بر اوست و مقید به هیچ ارزش بومی و دینی نیست؛
۲. هر دینی، آزادی خاص خود را تعریف و ارائه میكند. بر این اساس، آزادی مقولهای فرادینی نیست؛ بلكه دروندینی است و خارج دین، فاقد ارزش و معناست؛
۳. نظریهی تفصیل، به دو اعتبار، دو تعریف از آزادی ارایه میدهد: ۱. آزادی مقولهای فطری و ماقبل دین است؛ ۲. دین حد او را معین میكند.
پیش از تبیین صحت و سقم و بررسی این اقوال، بایستی به این نكته توجه كرد كه تلقیهای مختلف از دین و آزادی، ناشی از مبانی متفاوت معرفتشناختی در امر دین است. مسلما انتخاب هر كدام از مبانی دارای آثار و لوازم خود در تعریف و محدودیت و عدم محدودیت آزادی در ساحت دین خواهد بود.
تعریف قلمرو دین
نگرش حداقلی به دین معتقد است كه رسالت دین، تامین سعادت ابدی انسان است؛ چه اینكه اگر پایان حیات بشر، انجام حیات دنیوی او میبود، نیازیبه دین از سوی انسان احساس نمیشد. لذا دلیل عمده نیاز بشر به دین را باید در ابدیت او دانست و در همین عرصه است كه او خود را تنها وامدار دین میداند؛ چون از شناخت زوایای ابدیت و سعادت خود ناتوان است. در نتیجه، اما صحیح نیست كه امری فراتر از این حوزه ـ اعم از سرپرستی امور سیاسی، فرهنگی و اقتصادی فرد و جامعه ـ را بر عهدهی دین بگذاریم و بیش از امور معنوی و اخروی را از آن انتظار داشته باشیم. زیرا چرا باید دین، امری ورای این محدوده را متكفل باشد؛ در حالی كه تكامل دادهها و تجارب حسی و عقلی بشر میتواند از عهدهی سرپرستی نظام معیشت خود برآید. علاوه بر این، اگر وحی را در تمامی ابعاد وجودی بشر ساری بدانیم، باید نقش حس و عقل او را در نظام معیشت انكار نمائیم؛ حال آنكه وحی نیامده است تا كار عقل و حس بشر را نیز متكفل باشد.
وقتی چنین شد، دیگر هیچیك از اولیای الهی مزیتی در سرپرستی نظام معیشت بشری بر دیگران ندارند؛ چون چنین حوزهای اصولا ارتباطی با دین و عالم دینی ندارد. از اینرو، سرپرستی نظام معیشت جامعه را منحصر در ایشان دانستن دارای هیچ توجیه عقلی نیست.
نقد: به دو نكتهی شاخص در این استدلال میتوان ملاحظه كرد: اول اینكه، دین برای تامین سعادت اخروی انسان است.
دوم اینكه، چون دین چنین رسالتی دارد، لذا اساسا با سرپرستی نظام معیشتی مردم همخوان نیست.
به اعتقاد ما، این نتیجه بر آن مقدمه بار نمیشود، مگر با گنجاندن یك مقدمه دیگر؛ بدین معنا كه اولاً، دین رسالتی جز تامین سعادت اخروی انسان ندارد و ثانیا، ارتباطی میان نظام معاش و معاد بشری نیست. پس با این دو مقدمه میتوان چنان نتیجهای را گرفت.
امّا لازمهی كلام چنین است كه انسان دارای یك حقیقت وجودی نیست و میتوان اضلاع وجودی او را از هم جدا انگاشت؛ به گونهای كه تاثیر هر بخش از وجود او را در دیگر بخشها انكار كرد! پرواضح است چنین كلامی مخدوش است؛ چه اینكه چنین نظریهای حتی میان فلاسفهی مادیگرای توسعه نیز جایی ندارد. بنابراین، نمیتوان با دو مبنای جداگانه به سرپرستی نظام معاش و معاد مردم پرداخت.
در هر حال اگر یك نظام پرورشی كه مبین و مفسر تمامی ابعاد وجودی انسان باشد از سوی دین ارائه نشود، حتما در سرپرستی و تأمین سعادت اخروی او نیز عاجز خواهد ماند. و اصولا هنگامی دین میتواند نظام معاد بشر را تامین كند كه توانسته باشد نظام معیشت او را در تمامی ابعاد «سیاست، فرهنگ و اقتصاد» جامعه و نیز ابعاد «روحی، ذهنی و عینی» فرد هماهنگ كرده باشد.
از سوی دیگر قائلین نظریهی دین حداقل به ناچار معتقدند كه عقل و حس بشر نمیتواند در محدودهی همان حداقل، مستقلاً كارگشا باشد؛ چون تشخیص عدل و ظلم در این محدوده و بهتبع آن، تبیین راه سعادت بشری و شقاوت، از ظرف وجودی عقل مادی و حس تجربهگرای بشری وسیعتر است و عقل نمیتواند با این ابزارهای ناقص و ظروف ضیق، چنان مفاهیم متعالی و مظروف وسیعی را دریابد.
حال كه چنین است، صاحبان نظریهی «دین حداكثر» میتوانند ایشان را مورد سؤال قرار دهند كه چگونه ممكن است در عرصههایی، عقل و حس بشری به ظرایف عدل و ظلم پی ببرد؛ اما در عرصههای دیگر خیر؟ اگر عقل میتواند رابطهی «تمایلات، ادراكات و همكاریها»ی اجتماعی را كه مدار تشكیل ساختار «سیاسی، فرهنگی و اقتصادی» جامعه است با سعادت، درك كند؛ چرا نتواند دریابد كه چه حالت باطنی فردی میتواند سعادت اخروی انسان را تامین كند؟ آیا درك مفاهیم و روابط اجتماعی پیچیدهتر است یا درك روابط فردی و ارتباط آن با سعادت اخروی؟ اگر عقل میتواند روابط پیچیده و دقیق اجتماعی را با سعادت دریابد، حتما به طریق اولی میتواند از عهدهی درك روابط نه چندان پیچیدهی فردی با آن نیز برآید. حال چگونه است كه شما در امر سهل، قایل به نیاز انسان به دین هستید؛ اما در امر صعب خیر؟
بله! اگر ما نیز مانند فلاسفهی مادی، سعادت را به تأمین رفاه و امنیت مادی بشر تعریف كنیم؛ آنگاه میتوانیم مناسكی را برای اصول این سعادت قایل شویم كه ضرورتا نیازمند هماهنگی با وحی الهی نباشد. اما اگر سعادت دنیوی را جدای از سعادت اخرویندانستیم و انجام مناسك اجتماعی و كیفیت آن را در تامین سعادت و شقاوت دخیل دانستیم و قایل به تفكیك دو نظام معاش و معاد یا دو نظام روابط فردی و اجتماعی نشدیم، دیگر نمیتوانیم دو مبنا و دو ساختار متفاوت را برای سرپرستی فرد و جامعه قایل شده و از دو نظام معرفتی، دستوری و حقوقی برای سرپرستی معاش و معاد سخن بگوییم؛ چون هردو نظام باید حول یك محور و هماهنگ با یك نظام شامل باشند كه در آن همواره پسند الهی، مقدم بر پسند بشری باشد.
نظام «ارزشی الهی» زیربنای دیگر نظامها
نظام ارزشی الهی باید زیربنای بایدها و نبایدهای فردی و اجتماعی و نظامهای معرفتی و اطلاعاتی بشر باشد تا در پرتو آن، سعادت دنیوی و اخروی به طور هماهنگ با یكدیگر معنا شود و یك حقیقت بر دو نظام معیشت و شریعت حاكم گردد. در این حال میتوان در جایجای دو نظام مزبور، قصد قربت را جاری كرد.
گفتنی است كه دین آمده است تا در نهایت این كلام حضرت امیر (علیهالسلام) محقق شود كه: «حتی تكون اعمالی و اورادی كلّها وردا واحدا و حالی فی خدمتك سرمدا». با این وصف اگر نظام ارزشی یك جامعه تایید نشود، محال است كه نظامهای اخلاقی و حقوقی آن جامعه مورد تایید قرار گیرد. اصولاً مدار حسن و قبح در نظام معیشت الهی باید به تقرب و عبودیت بازگردد؛ چه اینكه حقانیت را در دو نظام معیشت و سعادت باید به یك مبنا تعریف نمود. معنا ندارد كه دین، مجموعهی روابط اجتماعی مادی را كه از صبغهی الهی برخوردار نیست و از عقل غیرمتعبد بشری برخاسته است، مورد تأیید قرار دهد؛ گرچه میتوان مهرههایی از آن را بنا بر ضرورت یا مصلحت گزینش نمود و در مجموعهی روابط اجتماعی الهی منحل كرد. بدیهی است در این حال نمیتوان صرف حضور چند عنصر از آن مجموعه را در مجموعهی روابط اجتماعی الهی، دلیلی بر آشتیپذیری دو مجموعه مزبور دانست؛ چون دیگر به صورت مستقل و فیزیكی نمیتوان به هیچیك از آن عناصر اشاره نمود؛ در حالیكه انحلال مهرههای مزبور در نظام جدید محقق و یك وحدت تركیبی نوین حاصل شده است. به تعبیر بهتر میتوان آن عناصر و ساختارها را به استخدام گرفت؛ البته در صورتی كه بتوان آنها را در وحدت تركیبی الهی منحل نمود.ارتباط ناگسستنی «توحید» و «ولایت»
در بینش مزبور اولاً، توحید دارای دو مفهوم فردی و اجتماعی است و ثانیا، به كیفیت در تولّی و ولایت تعریف میشود و ثالثا، مفهوم حضور ولیّ در تمامی زوایای زندگی فرد و اجتماع حضور دارد و به دیگر بیان، میان «توحید» و «ولایت»، ارتباطی ناگسستنی و همیشگی است. با همین مبنا به راحتی میتوان آیات و روایاتی را كه با نوعی صعوبت مفهومی همراه است، معنا كرد. در این حال دیگر دین، صرفا «كتاب» نخواهد بود و نمیتوان آن را از «ولایت» جدا دانست. همچنان كه كتاب، چیزی جز برنامهی ولّی نخواهد بود كه عهدهدار هماهنگسازی رفتار فردی و اجتماعی برای وصول به قرب حق میباشد. به تعبیر دیگر، وحدت كلّ بر مدار اراده ولّی است و به میزان حضور اوست كه حضور توحید در جامعه محقق میشود. از اینروست كه حضور ولّی الهی، یك حضور تاریخی است كه باعث پالایش تاریخ و كثرات ناهماهنگ با حركت كلّی آن میگردد.
پس از ذكر این مبانی، اینك باید دید كه آیا میتوان به یك نوع تعامل بین دین و آزادی حكم كرد؟
در پاسخ به این سؤال باید به سه نكته اساسی و مهم توجه نمود:
۱. هر نظامی برای خود یك نظام ادبی و مفهومی خاص دارد كه با دیگر نظامها متفاوت است، گرچه نقاط مشتركی را بتوان بین آنها برشمرد. از همین جاست كه مفاهیمی چون: آزادی، استبداد، فردمحوری و ... در هر مكتب و نظامی، بر پایه ادبیات و تعاریف ویژهای، معنای خاص خود را دارد.
۲. در بحث آزادی نباید خود را مقید به آزادیهای خرد كرد، چون هر جامعهای، دارای نظام حدود اختیارات و وظایف خاص خود است كه این نظام، تابع ساختار توازن اجتماعی و توزیع قدرت است و این ساختار هم به نوبهی خود، تابعی از برنامهریزی توسعهی آن جامعه است.از این رو باید قبل و بعد هر نوع تفسیر از آزادیهای خرد، به ساختار دو نظام كلان و توسعهی آن جامعه توجه نمود. به تعبیر بهتر، برای بررسی مقولهی آزادی ابتدا باید به دقت پیرامون «نظام توسعه» پرداخت و سپس «نظام توازن اجتماعی» و در نهایت حدود «وظایف و اختیارات خرد» را مورد بررسی قرار داد.
۳. پذیرش یك نظام اجتماعی و تن دادن به زندگی اجتماعی باعث تقیید آزادیهای طبیعی انسان میشود. از این رو، همچنان كه آزادیهای طبیعی انسان مطلق نیست و به زندگی اجتماعی انسان قید میخورد، نفس نظام اجتماعی و آزادی انسان در این نظام نیز مقید به یك سلسله سنن و آداب اجتماعی میباشد.
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست