چهارشنبه, ۱۲ اردیبهشت, ۱۴۰۳ / 1 May, 2024
مجله ویستا

مانیفست بوش برای جنگ هزاره


مانیفست بوش برای جنگ هزاره

جورج بوش رییس جمهوری آمریکا در سخنرانی خود در واشنگتن دی سی ۶ اكتبر ۲۰۰۵ به بیان سیاست های خود در قبال نبرد علیه تروریسم و آنچه که وی نبرد قرن ۲۱ می خواند, پرداخته است نظرات بوش هرچند مللو از کج فهمی و درک نادست از اسلام و شرایط جامعه مسلمانان است , اما با توجه به حضور نظامی آمریکا در منطقه قابل توجه می نماید برگردان مشروح سخنان رییس جمهوری ایالات متحده در زیر ارائه می شود

حملات تروریست‌ها در خدمت یك ایدئولوژی مشخص و متمركز است كه از مجموعه‌ای از باورها و اهداف شیطانی و نه دیوانه وار تشكیل می‌شود. برخی آن را افراط گرایی اسلامی می‌خوانند، برخی دیگر نام جهادگرایی آشوب طلب بر آن می‌گذارند و دیگران به آن فاشیسم اسلامی می‌گویند. نام این ایدئولوژی هر چه كه باشد با دین اسلام تفاوت بسیار دارد. این شكل از افراط گرایی، اسلام را به خدمت یك دیدگاه خشن سیاسی در می‌آورد كه خواستار تاسیس یك امپراطوری انحصار طلب نفی كننده تمام آزادی‌های سیاسی و مذهبی به وسیله تروریسم و خرابكاری و شورش است. این افراط گراها از تفكر جهاد، دعوتی برای كشتار تروریستی بر ضد مسیحیان و یهودیان و هندوها و نیز مسلمانان فرقه‌های دیگر می‌سازند كه آنان را مرتد می‌نامند. بسیاری از این مبارزان، اعضای سازمان‌های تروریستی جهانی و بدون مرز مانند القاعده هستند كه تبلیغ می‌كنند و سرمایه و كمك‌های فنی مورد نیاز افراط گرایان محلی را فراهم می‌سازند و رهبری عملیات بزرگ و وحشیانه‌ای همچون ۱۱ سپتامبر را بر عهده می‌گیرند. سایر مبارزان را می‌توان در گروه‌های منطقه‌ای یافت كه اغلب با القاعده، شورش‌های شبه نظامی و جریان‌های جدایی طلب در نقاطی مانند سومالی، فیلیپین، پاكستان، چچنستان، كشمیر و الجزیره ارتباط دارند. دیگرانی نیز وجود دارند كه در هسته‌های محلی شكل گرفته اند و از افراط گرایی اسلامی تاثیر می‌پذیرند اما به طور مستقیم توسط آنان رهبری نمی شوند. افراط گرایی اسلامی بیشتر شبیه به یك شبكه نه چندان پیوسته با شاخه‌هایی بسیار بیشتر از یك ارتش تحت فرمان واحد است. با این وجود همه این عناصر كه در میدان‌های جنگ پراكنده مشغول مبارزه هستند از ایدئولوژی و دیدگاه واحدی نسبت به دنیای ما برخوردارند. ما دیدگاه افراط گراها را می‌دانیم، زیرا آن را به روشنی در تصاویر ویدیویی، نوارهای صوتی، نامه‌ها، بیانیه‌ها و تارنماها اعلام كرده اند. نخست آن كه افراط گرایان می‌خواهند به تاثیر آمریكا و غرب بر خاور میانه بزرگ خاتمه دهند، زیرا ما از مردم سالاری و صلح حمایت می‌كنیم و بر سر راه خواسته‌های آنان قرار گرفته ایم. اسامه بن لادن، رهبر القاعده از مسلمانان خواسته است تا "دارایی‌ها، پسران و پول خود را برای بیرون راندن كافران از سرزمین‌هایشان" وقف نمایند. شگردهای آنان برای رسیدن به این هدف به مدت یك ربع قرن ادامه داشته است: آنان ما را می‌زنند و انتظار دارند كه فرار كنیم. آنان می‌خواهند كه ما بار دیگر تاریخ تلخ بیروت در سال ۱۹۸۳ و موگادیشو در سال ۱۹۹۳ را در مقیاس بزرگ تر و همراه با پیامدهای بیشتر تكرار كنیم. دوم آن كه شبكه مبارز می‌خواهد از خلا ناشی از عقب نشینی ایالات متحده برای در اختیار گرفتن زمام امور یك كشور استفاده نماید تا حملات خود را از آنجا ترتیب دهد و مبارزه با حكومت‌های اسلامی غیر افراطی را از این نقطه رهبری نماید. افراطیان در دهه‌های گذشته بیش از هر جا مصر، عربستان سعودی، پاكستان و اردن را هدف اشغال قرار داده اند. آنان برای برهه‌ای از زمان در افعانستان به این هدف دست یافتند. هم اكنون به عراق چشم دارند. بن لادن اعلام كرده است: "همه دنیا در حال تماشای این جنگ و دو دشمن است. نتیجه یا پیروزی و افتخار و یا بدبختی و تحقیر خواهد بود." تروریست‌ها عراق را جبهه اصلی خود در مبارزه بر ضد انسانیت می‌بینند. و ما باید عراق را جبهه اصلیمان در مبارزه با تروریسم بدانیم. سوم آن كه طبق باور مبارزان در اختیار گرفتن امور یك كشور، جمعیت‌های مسلمان را گرد هم می‌آورد و برای آنان امكان براندازی همه حكومت‌های میانه رو و تاسیس یك مپراطوری اسلامی از اسپانیا تا اندونزی را فراهم می‌سازد . تروریست‌ها با قدرت اقتصادی، نظامی و سیاسی بیشتر می‌توانستند برنامه كار اعلام شده شان مبنی بر تولید سلاح‌های كشتار جمعی، انهدام اسرائیل، ارعاب اروپا، تهدید مردم آمریكا و تهدید دولت آمریكا به انزوا را پیشتر برند. ممكن است برخی وسوسه شوند این اهداف را به دلیل تعصب آمیز یا افراطی بودن، نشدنی تلقی نمایند. البته آنها تعصب آمیز و افراطی هستند، اما نباید كنار گذاشته شوند. دشمن ما كاملا متعهد است. همانگونه كه زرقاوی عهد كرده است، "ما یا بر نژاد انسان پیروز می‌شویم و یا به زندگانی جاوید می‌رسیم." و دنیای متمدن به خوبی می‌داند كه متعصبان دیگر تاریخ نیز از جمله، استالین، هیتلر و پل پوت(۷) پیش از ترك عرصه تاریخ همه ملل را به جنگ و قتل عام كشاندند. لازم است با مردان بد نیت جاه طلب‌بی‌وجدان با جدیت برخورد شود و باید آنان را پیش از چند برابر شدن جنایاتشان متوقف سازیم. شكست دادن شبكه ستیزه جویان دشوار است، چرا كه رشد آن مانند یك انگل به عذاب و سختی كشیدن دیگران بستگی دارد. افراط گرایان درگیری‌های محلی را در خدمت بنا نهادن یك فرهنگ شكنجه می‌گیرند كه همیشه در آن كس دیگری مقصر است و راه حل همیشه به خشونت منتهی می‌شود. آنان از مردان و زنان جوان آزرده و سرخورده سوء استفاده می‌كنند و آنان را از طریق مساجد كه آلت دست تروریسم قرار گرفته اند به خدمت می‌طلبند و از فن آوری امروزی برای چند برابر كردن قدرت ویرانگرشان استفاده می‌كنند. اعضای جدید هم اكنون به جای آن كه در اردوگاه‌های دورافتاده آموزش ببینند می‌توانند به كتابخانه‌های اینترنتی دسترسی داشته باشند كه در آنها چگونگی ساخت بمب‌های كنار جاده‌ای یا منفجر ساختن نارنجك‌های موشكی آموزش داده شده است و این امر خطر خشونت را حتی در داخل جوامع صلح آمیز و مردم سالار انتشار می‌دهد. تاثیر افراط گرایی اسلامی همچنین توسط یاری دهندگان و قدرت دهندگان بیشتر می‌شود. آنان توسط نظام‌های خودكامه و یاران مصلحتی مانند سوریه و ایران كه هدف مشتركشان آزار آمریكا و دولت‌های اسلامی میانه رو است و از تبلیغ‌های تروریستی برای نسبت دادن خطاهای خودشان به غرب و آمریكا و یهودیان استفاده می‌كنند تحت پوشش قرار گرفته اند. این افراط گرایان بر پایه مراكزی همچون خیریه‌های فاسد استوار هستند كه برای فعالیت‌های تروریستی پول جمع آوری می‌كنند. آنان توسط كسانی كه پرخاشجویانه برای انتشار برداشت‌های افراطی و تعصب آمیز از اسلام در نقاط‌بی‌ثبات سرمایه گذاری می‌كنند قدرت می‌یابند. ستیزه جویان همچنین توسط عناصری از رسانه‌های خبری عرب زبان كه به نفرت و نگرش ضد سامی دامن می‌زنند و نظریه‌های توطئه آمیز را تغذیه می‌كنند و از آنچه در گذشته "مبارزه با اسلام" توسط آمریكا نامیده می‌شد صحبت می‌كنند و تقریبا یك كلام از اقدامات آمریكا برای محافظت از مسلمانان افغانستان، بوسنی، سومالی، كوزوو، كویت و عراق نمی گویند تقویت می‌شوند. بنا بر باور برخی از آنها افراط گرایی حتی توسط اقدامات ائتلاف ما در عراق استحكام یافته است و طبق اظهار آنان حضور ما در آن كشور به نوعی باعث یا عامل خروش افراط گرایان شده است. به آنان یادآوری می‌كنم كه ما روز ۱۱ سپتامبر در عراق نبودیم و با این وجود القاعده به ما حمله كرد. نفرت افراط گرایان پیش از آن كه عراق مساله روز باشد وجود داشت و پس از آنكه این كشور بهانه‌ای در دستان آنان نباشد نیز ادامه خواهد داشت. دولت روسیه از عملیات آزاد سازی عراق حمایت نكرد و با این وجود ستیزه جویان بیش از ۱۸۰ دانش آموز را در بسلان به قتل رساندند. افراط گرایان در طول سال‌ها موارد زیادی را از جمله حضور اسراییلی‌ها در كرانه باختری یا حضور نظامی ایالات متحده در عربستان سعودی یا شكست طالبان یا جنگ‌های صلیبی هزاران سال پیش بهانه كرده اند تا به خشونت متوسل شوند. در حقیقت ما با مجموعه‌ای از ظلم و جور مواجه نیستیم كه بتوان به آنها پرداخت و از حجمشان كاست. آنچه در برابر ما قرار دارد یك ایدئولوژی افراطی با اهدافی اصلاح ناپذیر مبتنی بر به اسارت در آوردن همه ملل و ارعاب كل جهان است. هیچ یك از اقدامات ما قاتلان را به خروش دعوت ننمود و هیچ امتیاز، رشوه یا اقدامی برای تسلی برنامه‌های آنان را برای كشتار دگرگون یا محدود نمی سازد. آنان بر خلاف این نظر كشورهایی را هدف قرار می‌دهند كه بیاندیشند می‌توان رفتارشان را از طریق خشونت تغییر داد. در برابر چنین دشمنی تنها یك واكنش كارآمد وجود دارد: ما هیچ گاه عقب نشینی نمی كنیم، هیچگاه تسلیم نمی شویم و هیچ گاه به چیزی كمتر از پیروزی كامل قانع نمی شویم. (كف زدن.) ایدئولوژی مرگبار افراط گرایان اسلامی چالش بزرگ ما در قرن جدید است. قاتل تئو ون گگ در دادگاهی در هلند به مادر گریان قربانی رو كرد و گفت: "من درد شما را احساس نمی كنم، زیرا به اعتقاد من شما یك كافرید." و بر خلاف ظاهر این شعار مذهبی، بیشتر قربانیان دست این ستیزه جویان، مسلمانان هستند. ساده و روشن است كه قتل ۲۵ كودك عراقی در یك بمب گذاری با اعدام معلمان عراقی در مدرسه‌هایشان یا كشتار پرستارانی كه در بیمارستان‌ها مشغول مراقبت از بیماران هستند قتل یا رد كامل عدالت و شرافت و اخلاقیات و مذهب به شمار می‌رود. این ستیزه جویان تنها دشمن آمریكا و عراق نیستند، بلكه دشمن اسلام و انسانیت اند. (كف زدن.) سران آنان وانمود می‌كنند كه حزبی ستم دیده و نماینده مظلومان در برابر دشمنان ستمگرشان هستند. در واقع آنان دارای جاه طلبی‌بی‌پایان برای تسلطی فرمانروایانه هستند و آرزو دارند قدرت را از همه كس غیر از خودشان بگیرند. آنان در حكومت‌هایشان كتاب‌ها و مجسمه‌های تاریخی را ممنوع اعلام كرده اند و با زنان وحشیانه رفتار می‌كنند. آنان به دنبال پایان بخشیدن به هر گونه مخالفت و نظارت بر تمام جنبه‌های زندگی و حكومت بر افراد هستند.


شما در حال مطالعه صفحه 1 از یک مقاله 2 صفحه ای هستید. لطفا صفحات دیگر این مقاله را نیز مطالعه فرمایید.