چهارشنبه, ۲۲ اسفند, ۱۴۰۳ / 12 March, 2025
ضیافت ایجاز در ریاضت نوشتن

● نگاهی به داستان های «فریبا وفی» در مجموعه « حتی وقتی می خندیم»
فریبا وفی هرچند پیش از مجموعه داستان حتی وقتی میخندیم تعدادی داستان در مجلات ادبی و نیز در ماهنامه زنان به چاپ رساند اما، انتشار همین مجموعه داستان در سال ۱۳۷۸ بود که او را به عنوان نویسنده ای جدّی، مورد توجه محافل ادبی و مطبوعاتی قرار داد. سه سال بعد کتاب دوم وفی نیز از سوی انتشارات « مرکز» از چاپ در آمد: «پرنده من». رمان کم حجمی که این بار با کسب جوایز ادبی، بیش از کتاب اول، نویسنده اش را میان اهل فن و خوانندگان مطرح ساخت.
حتی وقتی می خندیم مجموعهایست از داستانهای « کف دستی» که عموماً از سه صفحه تجاوز نمیکنند، اما این بدان معنی نیست که این داستانهای بسیار کوتاه در عمق طولانی نیستند. این مجموعه سرشار است از لحظات داستانی. یعنی نفس کلمه در آن بدون حشو در خدمت آرایه داستان قرار دارد و ایجاز به عنوان عنصری برجسته تنها معطوف به واژگان نیست بلکه در همه ابعاد داستان خود را به رخ میکشد. و این خود یعنی داستانی کردن وسواس گونه لحظات و برگزیدهگی و حذف هوشمندانه و هنرمندانه عناصر غیر داستانی. به همین اعتبار، نویسنده حتی وقتی میخندیم از تمهیداتی چون طرح و حادثه اجتناب میورزد و خود را درگیر ساخت دراماتیزه اثر نمیکند .
موضوع این است که وفی با همین حجم مختصر خوب مینویسد و در اغلب داستان هایش « تجربه ای از معنا» را پیش روی خواننده قرار میدهد. « کوتاه نوشتن به معنای کم و اندک بودن نیست، داستان کوتاه باید در عمق طولانی باشد و به ما تجربه ای از معنا عرضه کند.» * این سخن « فلانری اوکانر» در بیان داستان کوتاه حرف جاودانه ای است که با قرائت مینی مالیستی میتوان بیشتر به آن نزدیک شد. از این رو ناگزیریم از مینی ـ مالیسم در معرفی و توضیح نوشتههای داستانی وفی کمک گیریم . در آثار او آموزههای چخوف، اندکی همینگوی و بعضاً نویسندگان مینی مالیست، از برجستگی خاصی برخوردار است. ساختار موجز، که گاه باجزءنگاریهای فوق العاده، کوچکترین چیزها و حالات در پرتو کلمات میدرخشند.
وقایع رعد آسا، قالب مینی مال و دستمایه هایی که از تبعات بحران اجتماعی ناشی می شوند، هر چه بیشتر داستانهای مجموعه حتی وقتی میخندیم را به مینی مالیسم نزدیک می کند. ولی درهمه داستانها نویسنده ازارزشهای زیباشناختی این نحله داستانی به خوبی بهره نمیبرد. به طور مثال داستان«دختر» به رغم دستمایه زیبایش، تلاشی موفق در راستای ژانر مورد
علاقه نویسنده نیست . کلمات در این اثر سعی میکنند توضیح دهند و همین توضیحات مطول (در مقایسه با داستانهای دیگر کتاب) و لحن گزارشی آن که گاه به مقاله پهلو میزند، این داستان را از مقام داستانهای مورد نظر دور میکند.
فضا، آدمها و حس و حال حاکم بر مجموعه داستان حتی وقتی میخندیم بر آمده از وضعیت روز جامعه و نزدیکترین تصویر از شرایط اجتماعی و خانوادگی ایران کنونی است . ناگفته روشن است که این امتیاز ارزشمندی برای یک خواننده فعال، محسوب میشود که در اثری داستانی، روحیات و لحظات امروزی مردم ایران را بیابد. در داستان اول که عنوان کتاب از آن اخذ شده چهار زن از خیانتهای خود نسبت به شوهرانشان میگویند : « ما چهار زنیم. وقتی دور هم جمع میشویم میتوانیم بخنندیم حتی اگرغمگین باشیم . ما رژ لب و پودرصورتمان را به یکدیگر تعارف میکنیم و در آیینه کوچکی که دست به دست میگردد به خودمان نگاه میکنیم. حرفهای ما از بچههایمان شروع و به مردهایمان ختم میشود. همین است که صدایمان اول نرم و لطیف است و آرام آرام خشن و خشنتر میشود. ما با لذت زیاد از خیانتهایمان می گوییم. حالا ما یکدگر را به خوبی میشناسیم و میدانیم که هر کدام چگونه خیانت میکنیم.» چیزی که هست در این آغاز درخشان از داستان حتی وقتی میخندیم در مییابیم که آن زنان مرد ستیزند اما با کمی دقت و پیشرفت در داستان مشخص میشود که این چهار زن اکنون تپیک درایران، در تقدیر محیطی آلوده و آغشته به پلشتی، خود ویرانگرند ( هر چند صدایشان وقتی حرف به شوهرانشان می رسد خشن می شود.» تا مرد ستیز یا دیگر ستیز. سه زن از اینان از خیانت به همسرانشان میگویند و تعریف خیانتهایشان آمیزهای است از لذت سادیستی و بیانی که از هنجار خارج است، ولی این لایهای از شخصیت فرافکنانه آنان است. نوع خیانتهایی که بیان می شود جملگی از بی توجه ای و بی علاقهگی آنان نسبت به همسرانشان است. اما شخص چهارم از خیانت به خود می گوید:« من هم ... من هم خیانت کرده ام» « به او نه به خودم» « در تمام این سال ها هیچوقت طوری که دلم می خواست زندگی نکردهام.» و آنگاه داستان با این کلمات پایان می یابد:« همه ساکتیم. یکی از ما سرخابش را از کیفش در می آورد وبه همه تعارف می کند. همه ما بی آنکه به آیینه نگاه کنیم گونه و لبهایمان را پر رنگتر میکنیم و به خانههایمان بر می گردیم.» ایجاز هنرمندانه در ساخت و پرورش شخصیت، خلق فضا و آفرینش ساختاری در خدمت اثرکار ساده و آسانی در داستان نویسی نیست و فریبا وفی توانستهاست لااقل در بیشتر داستانهای خود از عهده این مهم برآید.
در کنار نوشتههای او همواره این احساس با ما همراه می شود که با فردی روبروایم که انگیزه نوشتن دارد. او با کمترین کلمات، یک احساس و یک اتفاق را داستانی میکند و طبعاً کلمات فراوانی را با برگزیدهگی و خست سخت گیرانه، حذف میکند. دستیابی به این شیوه به یقین از ریاضت در نوشتن ساخته است و او بی گمان این راه را ( حتی اگر پیش از این کتابی منشر نکرده باشد.) تجربه کرده است.
در داستان « دو روز» که از بهترین نمونههای کتاب است همه این ظرایف به چشم میخورد. زنی منتظر شوهرش است تا پس از ماه ها از سفر برگردد . مرد در مکانی دور از خانوادهاش کار میکند. مرد به خانه باز میگردد. موهایش سفید ، صورتش سیاه و اندامش لاغر شده است.
« پسرم انگشتان کوچکش را لای موهای وز وزی او کرد:
ـ چقدر سفید شده.
دخترم گفت: چقدر سیاه شدهای بابا.
نگفتم لاغر شدهای. فقط خندیدم.»
درحتی وقتی می خندیم زاویه نگاه ظریف و سرشاراز دقتهای خاص زنانه به اجتماع و آدمها از ویژهگی و برجستگی جالب توجهای برخوردار است:«بعد از دو روز باید برمیگشت. دستم را توی دستش گرفت و به زخم سوخته آن نگاه کرد.
ـ چی شده؟
خندیدم. خیلی بلند. زخم مال وقتی بود که دوازده ساله بودم و شوهرم آن را پس از سیزده سال میدید. آنقدر خندیدم که اشک از چشمانم سرا زیر شد. حالا دیگر داشتم گریه میکردم . از خوشحالی شوهرم مرا میدید. میخچهُ کف پایم را و خالی که پشت گردنم بود.» و نیز به این بخش از داستان که با اندک کلمات روحیات انسان های فرودست در جامعه ای بی ثبات دقیق و هنرمندانه باز آفرینی میشود دقت کنیم:
«اصرار کرد. پیراهن آبی بلندی را نشان دادم. تو رفتیم. پیراهن گران بود.
آهسته گفتم:
ـ برویم.
ولی شوهرم دسته اسکناسی از جیبش در آورد و شمرد. رویم را برگرداندم و نیمرخ او را توی آیینه دیدم که پول را برای بار دوم میشمرد.»
در خلوت شب دوم، مرد و زن در رختخواب( بی آنکه گفته شود) در حال صحبتند. این لحظات نیز دقیق و موجز پرداخت شدهاست . هراس زن از بیکاری احتمالی شوهرش تکان دهنده است و این همان تجربه ای از معناست که به داستان عمق میبخشد و اثر آن در ما ادامه می یابد. مرد اگر دلخوش ماندن شود، بیکاری، فاجعه زندگی آنان را رقم خواهد زد. ذات این واهمه ها
ما را به یاد نوع هراس آدمهای سینمای نئو رئالیسم می اندازد؛ مردمانی با توقعات اندک از زندگی، بخاطر شرایط خاص اجتماعی و اقتصادی در تمنای آن میسوزند و میسازند و فاجعه زندگی آنان در همین آرزوهای کوچک انسانی است که جامعه وشرایط ، از آنان دریغ می ورزد نهفته است:
«شب شوهرم اسمم را صدا کرد. با آهنگی نرم.
ـ می توانم بمانم.
داشت به سقف اتاق نگاه می کرد.
ـ اگر... اگر تو بخواهی.
من هم به سقف نگاه کردم. گچ هایش طبله کرده و آماده ریختن بود.
ـ اینجا کار پیدا می کنم، با این دستها...
دستهایش انگشتانی کوتاه داشت و ناخن هایی پهن.
ـ تو هم خیلی سختی کشیدی، این را می فهمم.
می خواستم باز هم بشنوم.
ـ کارت آنجا خوب است . نمی شود ولش کنی.
قلبم تند و تند میزد.
ـ ولش میکنم... ولش میکنم. اینجا کار گیر میآورم.
ـ برای چی آخر؟
ـ به خاطر تو.
با این جمله می توانستم یک قرن تنها بمانم و فکرکنم به دو روزی که مال خودم بود. شوهرم حرف می زد. صدایش هیجان سالهای پیش را داشت. رویم را به طرفش کردم صدای خودم را هم زمان با خاموش شدن چراغ شنیدم:
ـ برو.»
برای ارجاع خواننده علاقه مند به داستان کوتاه فارسی میتوان مجموعه داستان« حتی وقتی می خندیم » را با داستان هایی چون: حتی وقتی می خندیم، رو تو بکن این ور، دو زن ، چهره شوهرم، بی دغدغه، دختر ، خدو ... پیشنهاد کرد واز چنین پیشنهادی خشنود بود. مجموعهای که بی توجه به هیجانات روز و بدون توسل به تظاهر و شعار، می توان در آن، سر برآوردن زنان ایرانی ، به عنوان فعالان عرصه های نوین زندگی و سهم خواهی بیشتر از جامعه مرد سالار را دید و باور کرد.۵ خرداد ۱۳۸۴
ـ نوشتن داستان کوتاه\ فلانری اوکانر، ترجمه محمد کلباسی.
فصلنامه زنده رود شماره پاییز ۱۳۷۸
علی صـدیـقی
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست