دوشنبه, ۱ بهمن, ۱۴۰۳ / 20 January, 2025
از بی اطلاعی کاتبان تا سرقت جنسیت
هفته گذشته کتابفروشی «عصر روشن» میزبان نشستی با عنوان «سرقت ادبی» بود که این موضوع در چند ماه اخیر جنجالهایی را در جامعه ادبی ایجاد کرده است و نمونه بارز آن ادعاهای برندگان ۲ دوره اخیر جایزه شعر زنان ایران بود که هر یک دیگری را به سرقت متهم میکردند.
در نشست سرقت ادبی بنفشه حجازی، شاعر و نویسنده به همراه علی عبداللهی مترجم حضور داشتند و به سخنرانی پرداختند، امروز در این صفحه گفتوگویی کوتاه با علی عبداللهی را به همراه یادداشت بنفشه حجازی در همین مورد میتوانید بخوانید.
وقتی لفظ «سرقت» در میان است، کار پلیسی میشود و انسان یاد کلانتری یا حداقل کارآگاه علوی و هرکول پوارو و خانم مارپل میافتد، ولی وقتی که لفظ ادبی به آن اضافه میشود و سرقت، صفتی اینچنینی پیدا میکند، چارهای جز لبخند یا زهرخند نیست. اما خب چه توان گفت در مورد اموال سرقتشده؟ داراییای که برای صاحب اثر فایدهای نداشته، چگونه برای سارق مفید فایده خواهد بود؟
به هر رو، طبق تحقیقات روانشناسان، ما حداقل یکبار در زندگیمان دزدی کردهایم. چطور؟ فهم معنای مالکیت در گرو برداشتن بیاجازه چیزی است که تنبیه پیامد آن به ما میفهماند این مداد، این کاغذ، این اسباببازی مال ما نیست و مالک دارد؛ پس اگر طبق برنامهای درست بزرگ شده باشیم، باید در همان کودکی معنای مالکیت را فهمیده باشیم.
ولی گویا نمیشود و همچنان غصب و دزدی و تصاحب غیرقانونی و چه و چه و بعد هم کپیرایت میماند لاینحل.
از اینها بگذریم و بپردازیم به سابقه سرقات ادبی به طور کاملا خلاصه از لغتنامه دهخدا:
برای زیرمجموعه سرقات یعنی سخن دیگران را به خود نسبت دادن، قدما قائل به ۴ نوع بودهاند:
انتحال یعنی تمام بیت یک شاعر یا یک فرد از او دزدیده شود.
المام یعنی اینکه معنی شعر شاعر اول دزدیده شود.
سَلَخ یعنی دزد لفظ را دگرگون کرده؛ ولی همان معنا را ایجاد کند.
نقل یعنی کل کار شاعر اول بدون ذکر نام او در اثر شاعر دوم نقل شود.
● تضمین و توارد
تضمین در اشعار شاعران بسیاری وجود دارد که یا شاعر نام شاعر اول را در شعر خود تضمین یا به علت اشتهار بیش از حد آن شعر از بردن نام شاعر خودداری کرده است؛ چون در تضمین لازم نیست که شاعر دوم عین ابیات یا مصاریع شاعر اول را به عین یا به لفظ و بدون هیچ تغییر و تصرفی در شعرخود محفوظ بدارد. این قضیه موجب تشابه شعر یک شاعر با شاعر دیگر میشود. بسیار دیده شده که یک مضمون واحد را چند شاعر به نظم کشیده باشند. «توارد یا توافق در فکر گاهی منشأ این تشابهات است که تصور کنند یکی از دیگری اقتباس کرده است، ولی ما میدانیم که بسیاری از عقاید و آرای فلسفی هستند که صاحبان آنها به هیچ وسیلهای نسبت به هم ارتباط و آشنایی نداشتهاند، ولی با یکدیگر مشابه درآمدهاند. تشخیص مورد توارد از تأثیر و تأثر بیحد مشکل است و تا دلیل قاطعی بر آن نباشد که فکری را یک نفر از دیگری گرفته است، نمیتوانیم تصدیق کنیم که تأثیر و تأثر حقیقی ما بین ایشان واقع شده است.»
با این مقدمه پس در وهله اول بهتر است خوشبین باشیم و بگوییم که شباهت آثار که عمدتا در ایران برمیگردد به شعر میتواند توارد باشد (چرا شعر؟ چون تا آنجا که من میدانم، تا به حال کسی مدعی دزدیده شدن اثر منثور خود نشده است؛ مگر این که محققان در یافتن صاحب اثر دچار مشکل باشند). نگاه مشابه به موضوعی مشابه قاعدتا بر اثر ویژگی سیطرهجویانه آن موضوع بر شاعران است و این توارد موضوعی زیرمجموعه شرایط سیاسی، اجتماعی و فرهنگیای است که در گذشته منجر به ایجاد سبکها شده شده است. نگاه طبیعتگرا، سرشار از زیستی شادخوارانه و مدح زندگی سبک خراسانی را پی ریخته و شرایط پس از مغول و اوضاع آن زمانه به سمت سبک عراقی رفته که همگان میدانند. پس تمامی افراد عملورز در این سبک با هم و با یک نگاه به چیزی مشترک دست یافتهاند که توارد معنایی و موضوعی بخشی از آن است. تحقیقی که درباره کلمه «بنفشه» در هزار سال شعر فارسی کردهام، به من این امکان را میدهد که بگویم تشبیهات و اسنادهای مجازی و حتی استعارات و کنایات کاملا تواردی هستند و تنها میتوان به فضل تقدم افراد اشاره کرد؛ یعنی اینکه چه کسی در ابتدا متوجه شباهت حالت سر گل بنفشه با حالت سر انسانی افسرده شده و این تصویر را ساخته است، ولی واقعا نمیتوان ثابت کرد که شاعران مربوطه از کارهم خبر داشتهاند. در کتاب «کلمه کبود» این معنی قابل پیگیری است.
در اشعار و ترانههای عامیانه نیز این تشابه نگاه به جهان هویداست. ترانهها که هنر و نبوغ سادهترین طبقات مردم هستند و حاصل کاری که روح جمعی در آن جلوهگر است، گویای آرزوها و تمناها و عشق ایرانیان است و درد هجران و اشک و طنز این مردمان را به نمایش میگذارد. مردمان چون از ارتفاع ساده زندگی سخن میگویند، زبانی ساده و طبیعی دارند که با احتیاجات هنریشان مطابقت دارد و من نشنیدهام که کسی بگوید این شعر مال مردم ماست و قومی دیگر بگوید نهخیر مال ماست و با بیل بیفتند به جان هم!
● بیاطلاعی کاتبان
مورد دیگری که ایجاد شبهه سرقت میکند، انتساب اشعار توسط کاتبان شعر به علت بیاطلاعی یا کتابسازی یا غفلت است به افرادی دیگر، که موجب میشود اشعاری در دیوانهای افراد مختلف دیده شود و امروزه کار محققان بشود پیراستن دیوانها و یافتن صاحب اثر تا سرانجام محقق علاقهمند بررسی این قبیل مسائل نفهمد که رباعی زیر طبق نوشته تاریخ گزیده از بنتالتماریه است یا به نوشته مجالس النفائس از عایشه مقریه؟
ما را به دم تیر نگه نتوان داشت/ در خانه دلگیر نگه نتوان داشت / آن را که سر زلف چو زنجیر بود/ در خانه به زنجیر نگه نتوان داشت
روشن نبودن نام شاعر منحصر به انتساب شعر شاعرهای به شاعره دیگر نیست، بخصوص که از معنی شعر مذکور میتوان آن را شعری زنانه دانست. اما اشعاری وجود دارد چون شعر زیر که سرگذشتی دیگرگونه دارد؛ مینویسند که این رباعی شعر دختری است:
در مطبخ عشق جز نکو را نکشند/ لاغرصفتان تندخو را نکشند / گر عاشق صادقی ز کشتن مگریز/ مردار بود هر آنکه او را نکشند
نکته: این موضوع که تکلیف نویسندگان و شاعران برای برکنار ماندن از انگ دزدی چیست، خود میتواند باب بررسی اخلاق حرفهای و حفظ حقوق مولف و مصنف را مجددا پیش بکشد، ولی چیزی که به نظر میرسد میشود انجام داد، رعایت خود مولفان و بازبینی دقیق آثارشان است
نویسنده ریاضالعارفین آن را در شمار اشعار سرمد آورده است، ولی گلچین معانی آن را متعلق به حدود ٢٠٠ سال پیش از زمان سرمد میداند؛ در کلیات شمس تبریزی (ص، ١٣٧٣، رباعی ٨٨١) آن را در عداد رباعیات مولانا میبینیم.
در دیوان خواجه شیراز نیز همانطور که گفتم، مکرر به اشعاری برمیخوریم ـ در نوع رباعی ـ که به شاعرانی دیگر منسوباند؛ مثل رباعی زیر و چند رباعی دیگر که به سلمان ساوجی منسوب است:
جز نقش تو در نظر نیامد ما را/ جز کوی تو رهگذر نیامد ما را / خواب ارچه خوش آمد همه را/ در عهدت حقا که به چشم درنیامد ما را
رباعی معروف زیر نیز هم به کمال اسماعیل (نزهت المجالس، شماره ٣٨٦١) و هم به کمال خجندی (دیوان کمال، ص٨٢٧ ) منسوب است:
امشب ز غمت میان خون خواهم خفت/ وز بستر عافیت برون خواهم خفت / باور نکنی خیال خود را بفرست/ تا درنگرد که بی تو چون خواهم خفت
یا رباعی زیر در دیوان خواجه که هم به عایشه سمرقندی (نزهتالمجالس، شماره ٧٩١) نسبت داده شده و هم در دیوان خاقانی دیده شده است:
گفتی که تو را شوم مدار اندیشه/ دل خوش کن و بر صبر گمار اندیشه / کو صبر و چه دل کانچه دلش میخوانند/ یک قطره خونست و هزار اندیشه
حالا تصور کنید که این افراد یا وکلایشان قرار باشد به جان هم بیفتند و هم را متهم به سرقت کنند.
● سرقت جنسیت
شادروان گلچین معانی در سالها پیش کاری هر چند کمحجم ولی کارستان کرده به نام « شاعرانی که شاعره شناخته شدهاند» و با دلیل ثابت کردهاند که جنسیت شاعران به سرقترفته مرد است و این تعداد از شاعران، مرد هستند و اشعارشان و هویتشان به نام زنان ثبت شده است... یعنی در اینجا حق آقایان خورده شده!
افراد ذیل:
پری بدخشی/ حاکمی خوافی/ حجابی گلپایگانی/ حکیم پرتوی شیرازی (= بیبی آرزوی سمرقندی = پرتوی تبریزی)/ رضیه شکستهنویس/ زیبایی/ ضعیفی/ عصمت بخارایی/ کوکب خراسانی/ مخفی رشتی/ نهانی قاینی/ (مجله هنر و مردم، شمارههای ١٦٨ـ۱۷۲)
● جاسازی اشعار
از شیوههای دیگری که در واقع سرقت حیثیت ادبی شاعران است، جاسازی اشعار است؛ یعنی افراد شعر میسرودهاند و در دیوان دیگران جاسازی میکردهاند و تحت نام شاعر بینوا از امنیت اجتماعی و سیاسی زمان مستفیض میشدهاند. شاعر مربوطه نیز که زنده نبود تا ثابت کند ابیات مذکور مال او نیست و نمونه مشهور آن هم همین حکیم عمر خیام خودمان است، فعلا. میترسم او را هم غصب کنند و اصولا شاعردزدی نیز یکی از جنبههای مهم سرقات ادبی است که فعلا گریبان مولوی و نظامی و فضولی و خاقانی و رودکی و شاید چند نفر دیگر را گرفته است.
البته مسأله خیام به همینجا ختم نمیشود، بلکه نوعی از سرقت شخصیت را در مقوله سرقات ادبی باز میکند و آن این است که مثلا در گلچینها دخالت منویات و سلیقه جمعآوریکننده بخشی از شخصیت و نگاه و اشعار شاعر را مغفول گذاشته و نوعی دیگر و چهرهای دیگر از او بازمینمایاند و نمونهها در این زمینه لاتعد و لاتحصی است؛ ولی در مورد این شاعر بخصوص که روی اشعارش کار کردهام، میتوانم به یک ترجمه از چاپ یونسکو اشاره کنم که ١٤٣ سال پس از اولین ترجمه فیتزجرالد کتابسازی شده است این کتاب، کتابی است که با انتخاب تعدادی از رباعیات مبتنی بر «فرصت شمردن زندگی» و «غنیمت دانستن دم» ـ حدود یکسوم اشعار ـ تا حدود زیادی از یأس فلسفی «صادق هدایت» برکنار مانده است؛ گلچینی که با توصیه به شادمانی آغاز شده و با وصیت خیام پایان میپذیرد.
انجام نیافتن کار دقیق کارشناسی روی رباعیات باعث شده که رباعیاتی که طبق تحقیق شادروان همایی در طربخانه از نظر انتساب به خیام مشکوک هستند، در کتاب وارد شود. به طور نمونه: «یک قطره آب بود و با دریا شد» که در منظومه مختارنامه به نام شیخ عطار هم آمده است یا «چون ابر به نوروز رخ باده بشست» که در مجموعه قرن هشتم هجری کتابخانه شورای ملی به نام مهستی است و در دیوان عراقی نیز دیده شده است. یا «نیکی و بدی که در نهاد بشر است» که جزو رباعیات افضلالدین کاشانی دیده شده است. بحث سر این است که با بزرگنمایی یک بخش از وجود شاعر، او مثله شده و قسمتهایی از هستیاش به سرقت میرود.
گاهی شنیدن شعر از دهان افراد مطرح موجب انتساب اشعار میشود به او و نام گوینده اصلی از صفحه خاطرهها و تاریخ ادبیات پاک میشود. یعنی این دفاتر شعر که ما داریم و اشعار زیبا را در آنها ثبت میکنیم، پس از مرگمان ممکن است این شبهه را پیش بیاورد که مال ماست و بعد برخی با تلاش ثابت کنند که نه مال ما نیست و مال کسی دیگر است و خدای نکرده ما دزدیدهایم و به نام خود به خلقالله جا زدهایم.
● اخلاق حرفهای و حقوق مولف
این موضوع که تکلیف شاعران برای برکنار ماندن از انگ دزدی چیست، خود میتواند باب بررسی اخلاق حرفهای و حفظ حقوق مولف و مصنف و شاعر را مجددا پیش بکشد، ولی چیزی که به نظر میرسد میشود انجام داد، رعایت خود شاعران و بازبینی دقیق اشعارشان است و اینکه کاری که بر خود نمیپسندند، بر دیگران روا ندارند تا از ایجاد جو عدم اعتماد و بازیگوشی برخی از افراد و شهرتطلبیها جلوگیری شود و بدترین مجازات برای یک شاعر دزد این است که در ذهن خوانندگان آثارش محکوم شود. ماجرای چندی پیش بین ۲ شاعره جوان و اعتراض یکی بر ضد دیگری غیر قابل اثبات است. زمینه توارد یا تأثیرپذیری بیشترین موردی است که میشود روی آن کار کرد و مطمئنا باز هم به جایی نمیرسد.
بنفشه حجازی
شاعر و پژوهشگر
ایران مسعود پزشکیان دولت چهاردهم پزشکیان مجلس شورای اسلامی محمدرضا عارف دولت مجلس کابینه دولت چهاردهم اسماعیل هنیه کابینه پزشکیان محمدجواد ظریف
پیاده روی اربعین تهران عراق پلیس تصادف هواشناسی شهرداری تهران سرقت بازنشستگان قتل آموزش و پرورش دستگیری
ایران خودرو خودرو وام قیمت طلا قیمت دلار قیمت خودرو بانک مرکزی برق بازار خودرو بورس بازار سرمایه قیمت سکه
میراث فرهنگی میدان آزادی سینما رهبر انقلاب بیتا فرهی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی سینمای ایران تلویزیون کتاب تئاتر موسیقی
وزارت علوم تحقیقات و فناوری آزمون
رژیم صهیونیستی غزه روسیه حماس آمریکا فلسطین جنگ غزه اوکراین حزب الله لبنان دونالد ترامپ طوفان الاقصی ترکیه
پرسپولیس فوتبال ذوب آهن لیگ برتر استقلال لیگ برتر ایران المپیک المپیک 2024 پاریس رئال مادرید لیگ برتر فوتبال ایران مهدی تاج باشگاه پرسپولیس
هوش مصنوعی فناوری سامسونگ ایلان ماسک گوگل تلگرام گوشی ستار هاشمی مریخ روزنامه
فشار خون آلزایمر رژیم غذایی مغز دیابت چاقی افسردگی سلامت پوست